مغز چگونه در درک زمان، به مشکل بر میخورد؟
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - مجله ایلیاد / به مانند ساعتهای مشهور دالی، درک ما از زمان چندان قوی و یکپارچه نیست. تجربهی ما از زمان همواره با تیک تاکِ کامل ساعت مطابقت پیدا نمیکند. به این گفته مشهور که عموماً به اینشتین نسبت داده میشود، توجه کنید: «به مدت یک دقیقه، بر روی بخاری داغ بنشینید؛ احساس میکنید که یک ساعت بر روی آن نشستهاید. به مدت یک ساعت در کنار یک دختر زیبا بنشینید؛ گویی این تجربه، فقط یک دقیقه به طول انجامیده است.»
دانشمندان در موسسهی علوم عصبی کاولی «NTNU» در نروژ، موفق به شناسایی شبکهی سلولهای مغز شدهاند که کورتکس انتورینال جانبی یا همان «LEC» نامیده میشود. این کورتکس مستقیماً با تجربهی ذهنی از زمان سر و کار دارد. این تحقیقات جهشی بزرگ در درک ما از تجربهی زمان ایجاد میکند؛ به ویژه چگونگی تعریف زمان و شکلپذیری آن با حافظهی ما. در مجلهی معتبر «Nature» به این مساله پرداخته شده است.
پروفسور «ادوارد موزر» برندهی جایزه نوبل و مدیر موسسهی کاولی در نروژ، اظهار داشت: «این شبکه در ثبت رویدادها در مغز به ایفای نقش پرداخته و ترتیب رویدادها در یک تجربه را تنظیم میکند.» انسانها و سایر موجودات دارای ساعتهای بیولوژیکی مختلفی هستند که در بدنشان کار میکند و عملکردهای بدنی مختلف را اندازه میگیرد؛ به ویژه آهنگ شبانه روزی و 24 ساعته که به ما میگوید چه زمانی بخوابیم. در تحقیقات جدید، محققان موفق به شناسایی ساعت عصبی خیلی خاصی شدهاند که مانند سیگنالی رمزگذاری زمان قوی در درون مغز عمل میکند تا تجارب، زنجیرهی رویدادها و خاطرات ما را ثبت کند.
نویسنده و محقق ارشد «آلبرت تسائو»، بیان کرد: «مطالعهی ما مشخص میکند که در صورت تجربه کردن یک رویداد، مغز چه استنباطی از زمان میکند. این شبکهی مغز به طور صریح زمان را رمزگذاری نمیکند. آنچه ما اندازه میگیریم، صرفاً یک زمان ذهنی است که از جریان تجربه بهدست آمده است.»
دانشمندان در تحقیقات خود به تجزیه و تحلیل مغز موشها در زمان انجام کارهای مختلف پرداختند. در ابتدا، موشها آزادانه به این سو و آن سو میرفتند و تکههای شکلات را تعقیب میکردند. در بخش دوم، موشها باید کار سختتری را انجام میدادند. موشها باید همزمان که در یک مارپیچ هشت وجهی میچرخیدند، تکههای شکلات را تعقیب کرده و از آنِ خود میکردند. این دو فعالیت، تفاوت چشمگیری در سیگنالهای رمزگذاری زمان در کورتکس LEC رقم زدند. برای شبیهسازی کار نخست، ظاهراً موشها زمان را به خوبی درک میکنند و زنجیرهی رویدادها را میفهمند. در بخش دوم، فعالیت کورتکس LEC قابل پیشبینی و تکراری بود.
تسائو افزود: «دادهها نشان میدهد که موش درک خوبی از زمانبندی داشت، اما درک موش از زمان از دورهای به دورهی دیگر و از آغاز تا پایان آزمایش خیلی ضعیف بود.» بر اساس گزارش محققان، این یافتهها نشان میدهد که فعالیتهای ما میتواند دورهی سیگنال زمانی را در کورتکس LEC تغییر داده و نحوهی درک زمان توسط انسان را تحریف و عوض کند.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/107988/