تیغ سانسور بر گردن «معمولی»ها
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - ابتکار / متن پیش رو در منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
تقریبا همه ایرانیها عادت کردهاند که شبهای نوروز دور هم به تماشای پایتخت بنشینند. سریالی که حالا بعد از 6 فصل خیلی بیشتر به ما شبیه شده، حالا ما میتوانیم خودمان را در نقی معمولی، هما، ارسطو، رحمت و حتی بهتاش و خانوادهاش ببینیم و جدای از اینها، این روزهای سخت خانهنشینی با شوخیهایشان بخندیم. اما فصل ششم سریال پایتخت دچار حاشیههای بسیاری شد. از گافهای عوامل سازنده گرفته تا سانسورهای عجیب صدا و سیما. حالا هم که برای تشابه یک سکانس به یکی از فیلمفارسیهای پیش از انقلاب، کار به پیگیریهای جدی و واکنش رئیس این سازمان کشیده شده است.
نوروز سال 1390، اولین فصل از سریال «پایتخت» در صفحه جعبه جادویی نقش بست. سریالی با کارگردانی سیروس مقدم و بر اساس طرحی از محسن تنابنده. فصل اول این سریال ماجرای خانواده «نقی معمولی» را روایت میکرد که تصمیم میگیرند از شیرگاه به تهران کوچ کنند؛ اما هنگام ورود به پایتخت با مشکلات زیادی مواجه میشوند... صاحبخانه میمیرد و وراث حاضر به تحویل خانه نمیشوند، بدین ترتیب درپی مشکلاتی که در تهران برای آنها پیش میآید مجبور میشوند مدتی در کامیون ارسطو زندگی کنند… در طول دهه 90، پنج فصل از این سریال با نویسندگی خشایار الوند به سرانجام رسید اما فرصت نویسندگی فصل ششم برای او میسر نشد. او در اسفندماه سال 98 درگذشت. اما به هر صورت پایتخت با وقفهای یک ساله برای فصل ششم روی صفحه تلویزیون جای گرفت.
شاید بتوانیم «پایتخت 6» را موفقترین سریال نوروز امسال بدانیم اما حواشی این سریال کم نبودند. گرچه سیروس مقدم، کارگردان اثر گفته بود که تلاش کرد این سریال به دلیل اتفاقات مختلفی که در سال 98 در کشور رخ داد، سیاسی نباشد اما بخشی از سانسورها به طعنههای سیاسی و اجتماعی موجود در دیالوگهای شخصیتها بود. اما همه چیز به این بخش سانسورها ختم نمیشد. حتی اتفاقهای سادهتری هم زیر تیغ ممیزی شورای نظارت سازمان صدا و سیما رفت تا آنجا که محسن تنابنده در اینستاگرامش نوشت: «بین پایتخت «ما» و پایتختی که «میبینید»، از زمین تا آسمان، فاصله است». سانسورها از بوسه «بهروز»، برادر کوچک بهتاش بر گونه «هما» آغاز شد و تا حذف یک سکانس ادامه پیدا کرد. حتی رقص ارسطو هم که بارها و بارها در فصلهای پیشین شاهدش بودیم حذف شد. احمد مهرانفر در پستی در اینستاگرام خود دراینباره نوشت: «چرا حذف کردین؟!؟! رقص ارسطو رو که ده ساله مردم دیدن. چیزی نبود که از اینا از اینا از اینا، حالا یک دو سه. حذف این صحنه تو این روزا که همه به شادی و روحیه نیاز دارن دیگه خیلی بیانصافیه. خواهش میکنم به خاطر شادی مردم این صحنه رو تو بازپخشها بگذارید تا «گلای توی خونه» ببینند».
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. در سکانس پایانی قسمت پانزدهم، رحمت با همسر جدیدش روی موتور در جادهای برای قایقسواری به سمت دریاچه میروند. اما بعضی، این سکانس را کپی فیلمهای معروف قبل از انقلاب مثل «ممل آمریکایی» و «همسفر» دانستهاند. پلان موتورسواری در جاده و نوع نشستن آنها روی موتور، خندهها و روشن ماندن لامپ موتور و قایق وسط دریاچه، یادآور سکانسهای دو فیلم نامبرده قبل از انقلاب بودند. خصوصا دیالوگی که رحمت به همسرش میگوید: «لامپ موتور رو تو روشن کردی؟ باطری تموم نکنه...» دیالوگ مشابهی را در ذهن تداعی میکرد.
این سکانس واکنشهای شدیدی را برای عوامل این سریال درپی داشت تا آنجا که رئیس سازمان صدا و سیما در دستوری ویژه به سید مرتضی میرباقری با اشاره به حواشی قسمت آخر مجموعه پایتخت 6 تاکید کرده لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟!
علی عسکری در این دستور که با تشکر و تقدیر از زحمات گسترده معاون سیما، مدیران شبکهها و همکاران تلویزیون در تولید و پخش برنامههای متنوع و جذاب نوروزی و کسب نصاب بالا در میزان جذب مخاطبان آغاز شده است، تصریح کرده: از آنجا که برخی از موارد (از قبیل قسمت پایانی سریال پایتخت) نسبت به ضوابط و چارچوبهای رسانه ملی دقت لازم را نداشتهاند و تلاشهای شبانهروزی صورت گرفته در بخشهای مختلف سازمان صدا و سیما را تحتالشعاع حاشیهسازیهایی قرار دادهاند لازم است این موضوع بررسی دقیق و همه جانبه شود.
رئیس سازمان صدا و سیما در پایان خطاب به میرباقری تاکید کرد که انتظار دارد ضمن برخورد مناسب، برنامهریزی لازم برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی صورت گیرد.
پس از این نامه، با آنکه قرار بود پشتصحنه این سریال روی آنتن برود، این قسمت از کنداکتور خارج شد! این اولین باری نبود که فیلمی در سالهای اخیر یادآور یک فیلم از دوران پیش از انقلاب است. هوشنگ گلمکانی، منتقد و سردبیر ماهنامه فیلم در اینستاگرامش دراینباره نوشت: «خبر اعتراض رئیس صداوسیما به سازندگان سریال «پایتخت» بابت بخش پایانی این سریال و ارجاعهای سکانس آخرش به فیلمهای «همسفر» و «در امتداد شب» و «ممل آمریکایی» را اولش فکر کردم شوخی است. تصور کردم دروغ سیزده است اما چون سریال پانزدهم فروردین تمام شده، دروغ شانزده علم شده. بعد دیدم نععع، لحن و محتوای خبر جدی است. و فکر کردم پس از 41 سال در کجاییم؟ یعنی هنوز هم هر اشارهای به دوران گذشته این قدر حساسیتبرانگیز است؟ حتما آقای رئیس نمیداند که اصلا یکی از مایههای رایج در کمدی، ارجاع به چیزها و نکتههای آشنا و شوخی با آنهاست. در همین سینما و تلویزیون ما کم به «قیصر» و «گوزنها» ارجاعهای طنزآمیز شده؟ در همین جشنواره اخیر فجر، اصلا کل فیلم «سینما شهر قصه» مجموعهای از همین ارجاعها و شوخیهاست (خدا رحم کند!) از دوستان دیگر هم خواهش میکنم ارجاعهای دیگری را که یادشان هست به رئیس صداوسیما و سایر معترضان نگران یادآوری کنند. آیا آنها نگرانند که با این ارجاعها و اشارههای طنزآمیز، کسانی تشویق میشوند بروند آن فیلمها را ببینند؟ خیالتان راحت! همه کسانی که متوجه این ارجاعها شدند (حتی بسیاری از کسانی که متوجه نشدند) آن فیلمها را دیدهاند. خودتان را خسته و شیرینی این سریال دیدنی را به کام دوستدارانش تلخ میکنید؛ آن هم سریالی که شبی حدود بیست میلیارد تومان برای این تلویزیون حقنشناس درآمد آورده و میلیونها نفر را شاد و سرگرم کرده که برای این قسمتش نمیشود واقعا قیمتی تعیین کرد.»
حال این پرسش وجود دارد که ضوابط و چارچوبهای صداوسیما چگونه است که یک سکانس آن هم در یک سریال طنز، آن هم در دورانی که بیش از هر زمان جامعه نیاز به روحیه دارد چنین واکنشی درپی دارد اما از کنار توهینهای مستقیم در یک برنامه به یک کارگردان مطرح، توهینهای چندباره به جامعه هنری توسط مجریهای این سازمان، جمله یک مجری که «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند از ایران برود» و حتی تبلیغ خرید از فروشگاههای زنجیرهای در بخش آگهی آن هم در شرایط سخت شیوع کرونا به سادگی گذر میشود؟
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/121562/