بزرگنمايي:
ایران پرسمان - حوزه / یکی از بزرگان حکایت کرد که شبی به خانه مردی خسیس از اهالی کوفه وارد شد. آن مرد کودکانی خردسال داشت. چون ایشان بخفتند و پاسی از شب بگذشت، آن مرد برمی خاست و هر ساعت کودکان خود را از پهلو به پهلو می گردانید.
چون صبح شد، مهمان از او پرسید: دیشب دیدم که تو اطفال خود را پهلو به پهلو می گردانیدی، چه حکمتی در این کار بود؟
مرد گفت: «کودکان من در آغاز شب طعام خورده و خوابیده بودند و چون بر پهلوی چپ خفته بودند، ترسیدم اگر همچنان تا صبح بخوابند، آنچه خورده باشند زود هضم شود و صبح زود گرسنه شوند. خواستم که آن غذا در معده ایشان باشد تا صبح زود با خواهش غذا مرا آزار ندهند». [3]
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/148680/