بزرگنمايي:
ایران پرسمان - صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اخبار مربوط به سند راهبردی همکاریهای جامع 25ساله ایران و چین که چندی پیش در دولت، پیشنویسآن تصویب و برای ارائه نظر متقابل، از طریق وزارت خارجه به چینیها حواله شد، حرف و حدیثهای بسیاری را برانگیخت. برخی، این همکاریها را فتح بابی برای مستعمرهشدن ایران میدانند و برخی دیگر، با همذات پنداری میان این سند با عاقبت برجام، آن را از هماکنون، طرحی شکستخورده قلمداد میکنند. در گزارش پیش رو سعی داریم به همه این شائبهها پاسخ بگوییم. غرض کلام ما این است که نه سرنوشت این سند، برجامی میشود و نه ایران، مستعمره کشوری.
بزککاران، پای کار زمینزدن سند راهبردی
طی روزهای گذشته رسانههای خارجی، بیاساس و صرفا بر مبنای شنیدههای جهتدار خود، گزارشهایی را درباره سند راهبردی ایران و چین منتشر کردند با این مضمون و درونمایه کلی که جمهوری اسلامی ایران با این سند، راه را برای مستعمره شدن کشور، هموار خواهد کرد؛ ادعاهای بیمایهای که از قضا توسط اپوزیسیون ورشکسته ضدانقلاب نیز تکرار شد؛ مثلا «پترولیوم اکونومیست» از انحصار عظیم چین در پروژههای مربوط به حوزه نفت و گاز و پتروشیمی حسب این سند راهبردی گزارش داد و مدعی شد که پکن اجازه پیدا خواهد کرد تا با 30 درصد تخفیف، نفت و گاز ایران را بخرد و پول آن را در فرصت زمانی دو ساله و با واحد پولی «یوآن» پرداخت کند. رسانههای دیگر حتی مدعی شدند که چین قرار است طبق این سند، جزیره کیش و برخی بنادر ایران را به انحصار خود درآورد.
جالب آنکه رسانههای به اصطلاح اصلاحطلب در ایران از جمله روزنامه «اعتماد» نیز با پوشش گسترده اخبار و گزارشهای کذبی از این دست، بر وسعت اوهام و خیالات موجود افزودند. برخی دیگر از روزنامههای اصلاحطلب نظیر «شرق» نیز با انتخاب تیترهایی مانند «مخاطرات یک قرارداد» به بیاعتمادجلوهدادن چین و البته روسیه، در فضای ذهنی جامعه پرداختند. این درحالی است که «مهدی رحمانیان» مدیرمسوول شرق، چند سال پیش طی گفتوگویی و در پاسخ به اینکه چرا شرق و دیگر رسانههای حامی دولت حسن روحانی، در آستانه امضای برنامه جامع اقدام مشترک، نسبت به پیامدهای امیدوارکننده «برجام» آنچنان دست به مبالغه زدند، صراحتا گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.»
گزارشها علیه سند راهبردی همکاریهای جامع ایران و چین، فراوانند و بررسی جزئیات تکتک آنها از حوصله این گزارش خارج است اما در رد ادعاهایی از این دست، باید گفت که سند راهبردی همکاریهای 25ساله ایران و چین، همانطور که از نامش پیداست، صرفا راهبرد و چشمانداز بلندمدت همکاریهای دوجانبه را تعیین میکند و بنابراین، ادعای وجود هرگونه عدد و رقم و انحصار و تخفیف و امتیاز ویژه در آن برای طرف چینی، از اساس کذب است.
سند راهبردی، برجام نمیشود
دیگر دلنگرانی ناظران و تحلیلگران طی این روزها، بدسرنوشتی سند راهبردی و گرفتارشدن آن به آخر و عاقبت تلخ برجام است. در این میان البته برخی با اغراض سیاسی خاصی، تلاش دارند با مقایسه عامدانه میان این دو پدیده، اصل کارکرد سند راهبردی را مخدوش کنند. در رد چنین دلمشغولیهای دلسوزانه یا مغرضانهای، باید گفت که سند راهبردی ایران و چین، برخلاف برجام، فاقد هرگونه «ابعاد اجرایی» است و به بیانی، تضمین عملیاتی شدن آن، در خودش مستتر است؛ مثلا چنانچه چین در حوزه پتروشیمی، با ایران همکاری نکرد و به وعدههای خود جامه عمل نپوشاند. در مقابل ایران میتواند برای جبران بدعهدی طرف مقابل، به فرض، فروش نفت خود را با انقلت و
اما و اگرهایی همراه کند. به بیان بهتر، وابستگی متقابل ایران و چین، فینفسه، ضامن اصلیِ اجرای قراردادهای ضمیمهای سند راهبردی خواهد بود. سند راهبردی همکاریهای 25ساله تهران-پکن، مانند برجام، ابعاد اجرایی سفت و سخت ندارند که اگر از جانب یک طرف اجرایی نشد، هزینهای به دنبال داشته باشد.
امتیازات سند برای ما
یکی از امتیازات امضای سند راهبردی با چین برای کشورمان، ارسال این پیام مستقیم به کشورهای غربی است که جمهوری اسلامی ایران، گزینههای متعددی پیش روی خود دارد و چنانچه آنها طی این سالها، از عمل به تعهدات برجامی خود سر باز زدند، ایران معطل رفتار منفعلانه آنها نمیماند و برای توسعه و پیشرفت خود، روی گزینههای بدیل از جمله روابط همهجانبه با چین، حساب ویژه باز میکند. از سوی دیگر، روابط استراتژیک ایران با چین، سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ را با شکست مواجه خواهد کرد. در همینباره، چندی پیش «نیویورکتایمز» با اشاره به بنبست سیاست اعمال فشار روی تهران به دلیل امضای قرارداد با چین نوشت: «ایران و چین یک توافق همکاری گسترده را تهیه کردهاند که راه را برای سرمایهگذاری چندصدمیلیارددلاری چین در ایران فراهم میکند. با این کار، تلاشهای دولت ترامپ برای انزوای ایران تضعیف خواهد شد و این همکاری، ضربه بزرگی به سیاست تهاجمی ترامپ در قبال ایران وارد خواهد کرد.»
از دیگر امتیازات امضای سند راهبردی با چین، خارجکردن ایران از وضعیت روزمرگی و اصلاح سیاستهای معطوف به کوتاهمدت و جایگزینی آنها، با سیاستهای آیندهنگرانه است. ایران میتواند از فرصت این سند، برای پیشبرد سیاستهای کلان خود دستکم طی دو دهه آینده، بهره بگیرد. از طرفی، پیشرفت این سند و تبدیلشدن آن به قراردادهای ضمنی در حوزههای مختلف، میتواند باعث افزایش اعتمادبهنفسِ بیش از پیشِ جمهوری اسلامی ایران در فضای روابط بینالملل شود؛ امری که بیشک در عمل به سیاستهای گام دوم انقلاب، لازم و حیاتی به نظر میرسد.
سند راهبردی چه نفعی برای چین دارد؟
در کنار همه موهبتهایی که سند راهبردی میتواند برای ایران داشته باشد[که بخشی از آنها ذکر شد] این سند، برای چین هم واجد امتیازات خاصی خواهد بود. چین، به جز برخی مناطق کوچکِ واجد نفتِ خود، کشوری اساسا انرژیخیز نیست و عمدتا مایحتاج خود را از بیرون وارد میکند. ایران در این میان، یکی از بزرگترین تامینکنندگان انرژی چین است و پکن در شرایطی که آمریکا فشارهای سنگینی علیه طرفهای تجاری ایران وضع میکند، تنها کشوری است که اکنون، به طور رسمی از ایران نفت میخرد؛ بنابراین، سرمایهگذاریهای آینده چین در حوزه انرژی ایران، از این منظر میتواند برای چشمبادامیها، سود سرشار به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، ایران یکی از کشورهای ویژه در طرح «یک کمربند، یک جاده» است. طرحی که «شی جین پینگ» رییسجمهوری چین در سال 2013 از آن رونمایی کرد و هدف آن، انتفاع اقتصادی پکن و دیگر کشورهای در مسیر اروپا، از جمله ایران است. چینیها میدانند که جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خاص خود که بهاصطلاح چهارراه جهانی نامیده میشود، نقش بینظیری در اجرایی شدن طرح مزبور دارد، به گونهای که بدون حضور و مشارکت ایران، این طرح پیش نخواهد رفت؛ بنابراین، امضای سند راهبردی با ایران، از این منظر میتواند منافع چین را تامین کند.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/161765/