بزرگنمايي:

ایران پرسمان - روزنامه شهروند / ببخشید مسیر رو اشتباه نمیرید؟ من می‌خواستم برم سمت ونک.
+ بله دارم اشتباه میرم. میخوام از شهر خارج شم.
 اون‌وقت چرا می‌خواید از شهر خارج شید؟ من برای ونک تاکسی اینترنتی گرفته بودم.
+ بله میدونم. ولی اینجا که نمیشه. باید بریم بیرون شهر.
چی اینجا نمیشه؟
+ اینجا که نمیشه بیهوشت کنم، بعد کلیه‌هات رو در بیارم ببرم تو بازار سیاه بفروشم که. باید بریم بیرون از شهر.
مگه قراره کلیه‌های منو دربیارید بفروشید؟
+‌ ای بابا چقدر سوال می‌کنی. نشنیدی نباید حین رانندگی با راننده حرف زد؟
 بله. عذرخواهی می‌کنم ولی فقط همین یه سوالم رو جواب بدید ممنون میشم.
+ سوالت چیه؟
 پرسیدم مگه قراره کلیه‌های منو دربیارید بفروشید؟
+ بله.
 میشه توضیح بیشتر بدید؟
+ اول بیهوشت می‌کنم. بعد با چاقو این‌ور و اون‌ورت رو می‌بُرم. بعد کلیه‌ها رو می‌کِشَم بیرون.
نه منظورم اینه که در مورد اینکه چرا منو میخواید ببرید و کلیه‌هامو دربیارید، بیشتر توضیح بدید.
+ خب کلیه‌های تو رو درنیارم کلیه‌های کی رو دربیارم؟ اون بدبخت بیچاره‌هایی که تو نون شبشون هم موندن؟ تو وجدانت قبول میکنه من یه بدبخت بیچاره رو ببرم کلیه‌هاشو دربیارم؟ راضی میشی؟
 نه. خب ولی چرا من اون‌وقت؟
 + تو حداقل یه شغل ثابت کارمندی داری. یه درآمد ثابتی داری. دستت تو جیبت میره.
 شما از کجا میدونی؟ مگه منو می‌شناسید؟
+ من آدم‌شناسم عزیز من. تو هم مثل من ٢٠‌سال پشت این فرمون نشسته بودی، می‌فهمیدی کی حقوق ثابت داره، کی نداره. تو اگه درآمد نداشتی که با تاکسی اینترنتی این‌ور و اون‌ور نمی‌رفتی.
آقا من درآمد معمولی دارم. این‌همه آدم پولدار هست. خب چرا کلیه اونا رو درنمیاری؟
+ آدم پولدار میاد تو ماشین من بشینه آخه الاغ؟ آدم پولدار خودش ماشین داره.
 آه. راست میگید. حواسم نبود. حالا چه کار کنیم؟
+ هیچی دیگه. میبرمت خارج شهر. کلیه‌هات رو درمیارم و می‌فروشم.
حالا نمیشه این‌دفعه این کارو نکنید؟
+ این کارو نکنم، تو خرج زن و بچه‌ام رو میدی؟ یه جفت لاستیک خریدم برای ماشین میدونی چقدر پولش شده؟ میدونی؟
 نه نمیدونم.
+ همین‌طوری یه حدسی بزن.
٣٠٠‌هزار تومن؟
+ ٣٠٠ تومن لاستیک دوچرخه هم نمیدن دستت عزیز من. اندازه سه تا کلیه و یه کبد برام آب خورده. بیمه درست و حسابی هم که ندارم. من نزدیک ٦٠ سالمه. به نظرت تا کی باید بیام سرکار؟ تا کی توان دارم که کلیه و کبد از تو شکم مردم بیرون بکشم؟ به خدا منم یه توانی دارم. منم بازنشستگی و استراحت احتیاج دارم.
 می‌فهمم.
+ نمی‌فهمی عزیز من. اگه می‌فهمیدی برای یه جفت کلیه آن‌قدر ناز نمی‌کردی.
 بله حق با شماست. من نمی‌خواستم شما رو ناراحت کنم. فقط گفتم اگه میشه، همین یه دفعه رو به من تخفیف بدید. حداقل هر دو تاشو نبرید که من بتونم به زندگیم ادامه بدم.
+ روده‌ات تمیزه یه نیم‌متر از اون بردارم؟
 والا باید تمیز باشه. منو که اذیت نمیکنه. حالا باز خودتون یه نگاهی بهش بندازید.
+ باشه عزیزم. یه کلیه برمیدارم با یه نیم‌متر از روده. چه کار کنم دیگه. هرچی می‌کِشَم از این دل مهربونمه.
مرسی واقعا.
 حسام حیدری