بزرگنمايي:
ایران پرسمان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
حسام رضایی / آخرین مقاله مغز اصلاحات، تلاش برای تعیین نقشه عملیاتی نیروهای اصلاحطلب در آینده پیش روست. این نقشه عملیاتی که مفروضش، امتناع چهار پدیده انقلاب، اصلاحات ساختاری، جنگ و مذاکره است، در مقام توصیه، سیاست سازش را روی میز میگذارد؛ موضوعی که به زعم این تئوریسین، در نهایت راه گریزی جز راهروی از سیاست امپراتور ژاپن در قبال نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم را نخواهد داشت.
سعید حجاریان، تئوریسین/ ایدئولوگ جریان اصلاحطلبی، چندی پیش، مقالهای با عنوان «خشمگین از امپریالیسم، ترسان از انقلاب» منتشر کرد که حامل نکاتی از باب تعیین تاکتیکهای اصلاحطلبی در کوتاهمدت و میانمدت بود. از منظر نگارنده، دو بخش از این مقاله، مهمتر و مستحق پرداختن بیشتری هستند. حجاریان، در این نوشتار، چهار پدیده انقلاب، اصلاحات ساختاری، جنگ و مذاکره را به دلایلی، ممتنع ارزیابی میکند. او با ناشدنی ارزیابی کردن تحقق سیاست «فشار-تغییر رژیم» به عنوان تحلیل دولت آمریکا و همفکران آن(از این باب که منجر به فرسودگی جامعه مدنی ایرانی میشود) نتیجه میگیرد که در ایران امروز، اصلا امکان وقوع یک انقلاب کلاسیک وجود ندارد. او در اینباره تاکید میکند: «آنها(آمریکاییها) التفات ندارند که جامعه مدنی ضعیف و مردم فرسوده شدهاند و اساساً میل به خروج از منزل از بین رفته است، چه رسد به خروج بر حاکمیت.»
حجاریان همچنین با چشمپوشی عامدانه از بزنگاههای تاریخی نظیر تاثیرات شگرف حجتالاسلام رئیسی(به عنوان کارگزار) بر دستگاه قضا(به عنوان ساختار) به عنوان نقطه پیشران مبارزه با فساد، یا ایجاد سازوکارهایی مانند سوتزنی یا آنچه مجلس به عنوان «اقتصاد مردمی» متولی آن است، مدعی میشود که اصلاحات ساختاری در ایران، با انسداد مواجه شده است؛ هر چند نامبرده با ذکر اینکه «اصلاحطلبی در وضعیت بنبست و آچمز قرار گرفته است»، معلوم میدارد که مرادش از مفهوم اصلاحات، علاوه بر کارکردی و با اراده حاکمیتی، ناظر بر سویههای جریانی و سیاسی نیز هست.
حجاریان ضمنا شرایط جنگ(فشار از بیرون در حوزه بینالملل/ فشار از پایین در حوزه داخل) و مذاکره(چانهزنی در بالا در حوزه بینالملل/ چانهزنی در بالا در حوزه نخبگانی داخل) را نیز مسدود ارزیابی میکند. با این حال، نسخه حجاریان برای رفع وضعیتی که ترسیمش میکند، چیست؟ او دست روی رویداد تسلیم شدن ژاپن نسبت به آمریکا در جنگ جهانی دوم میگذارد. او برای وجاهت بخشیدن به این تز، ضمن استعانت از مقاله امیرپرویز پویان، مغز متفکر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران(نیمه دوم دهه 40 شمسی) با عنوان «خشمگین از امپریالیسم، ترسان از انقلاب»، خود و سایر اصلاحطلبان را در قامت جلالآلاحمدهای زمان و نیروهای منتقد اصلاحات را در قاموس چریکهای تندرو عصر، تصویر میکند؛ آلاحمدی که پویان در مقاله نامبرده، منافعش را در ستیز همزمان با امپریالیسم(به دلیل حمایت از بورژوازی وابسته/ کمپرادور) و کارگران میداند اما در عین حال مدعی میشود که «وحشت از دیکتاتوری پرولتاریا، او را نسبت به دیکتاتوری بورژوازی منعطف میکرد.»
ژاپنیزهکردن ایران
همانطور که گفته شد، حجاریان در مقاله، راه برونرفت از وضعیت بهزعم خویش انسداد سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را الگوبرداری از اقدام«هیروهیتو» امپراتور ژاپن در جنگ جهانی دوم یعنی تسلیم در برابر نیروهای متفقین، میداند. امپراتور ژاپن اما چگونه تسلیم شد و دست از مقاومت در برابر آمریکا برداشت. «سامرز» افسر نیروی هوایی ارتش آمریکا که کارمند دفتر «مککلوی» دستیار وزیر جنگ در واشنگتن بود، در خاطرات خود آورده که مککلوی پس از سوءظن به شائبه تسلیم ژاپن، به او دستور داده تا متنی را تنظیم و برای تایید، برای امپراتور ژاپن بفرستد. متن مذکور از این قرار بوده است: «من، هیروهیتو، امپراتور ژاپن، بدین وسیله به تمام نیروهای وفادارم دستور میدهم دست از مقاومت بردارند، سلاحهای خود را بر زمین بگذارند و تسلیم شوند.» آمریکا اما به این متن تحمیلی، قانع نشد.
چنانچه سامرز روایت کرده، آمریکا اعلام پیروزی بر ژاپن را تا زمان تحمیل «شرایط تسلیم» بر امپراتور این کشور، به تعویق انداخت. این شروط دو مولفه مهم داشت؛ اول اینکه به هیروهیتو اجازه میداد به عنوان عامل ثباتدهنده همچنان در مسند قدرت باقی بماند، چراکه بنابر تحلیل آمریکاییها امپراتور «نماد قدرتمندی در ژاپن» بوده است و دوم اینکه دولت آمریکا با وجود حمایت از تحرکات آزادیخواهانه در درون ژاپن، هیچگونه حمایتی از شخص امپراتور به عمل نیاورد! شروط تسلیم، سرانجام توسط ژنرال «مکآرتور» فرماندار نظامی آمریکا در ژاپن، به شخص امپراتور، ارائه/ اماله شد. عقبنشینی و تسلیم گام به گام ژاپنیها در برابر آمریکا(ابتدا پذیرفتن اصل تسلیم و سپس پذیرفتن شروط تسلیم) ما را به یاد سخنان رهبر انقلاب میاندازد که بارها تاکید فرمودهاند در صورتی که ایران یک گام عقب بنشیند، آمریکا چند گام جلوتر خواهد آمد و مطالبات و خواستههای بیشتری خواهد داشت. با این توضیح، ایده حجاریان برای خروج جمهوری اسلامی ایران از وضعیت به زعم خویش، انسداد، تسلیم در برابر آمریکا و دستشستن از سیاست مقاومت در مرحله اول و کرنش در برابر «شروط تسلیم» در مرحله دوم است. حجاریان برای پیشبرد سیاست تسلیم، در بخشی از مقالهاش ضمن طرح این ادعا که «زمان به ضرر کشور در حال سپری شدن است و چنانچه اصلاحات ساختاری کلید نخورد، شاید خیلی زود دیر شود»، تاکید میدارد که باید با «رأس حاکمیت» وارد رایزنی شد و «با دقت و صراحت به قلب ماجرا وارد شد». حجاریان جدا از امر مذاکره که ذاتا روندی دادوستدی است، اصلا قائل به امر تسلیم بدون توجه به نتایج آن است. او در بخشی از نوشته خود، با اشاره به تجربه مذاکرات «کیمجونگ اون» رهبر کرهشمالی با ترامپ و نیز با اشاره به ثبت شکست در کارنامه سیاست خارجی ترامپ، به عنوان تنها رهاورد کرهایها از این مذاکرات، درعین ناباوری تمام، لزوم الگوبرداری ایران از روش پیونگیانگ در نسبت با واشنگتن را متذکر میشود.
به پیشواز بیهویتی
بخش دوم این مقاله که پرداختن به آن، مهم به نظر میرسد، مجازشمردن تاکتیک ائتلاف با نیروهای نزدیک به قدرت است. همانطور که عرضه شد، حجاریان با تاکید بر اینکه «اصلاحطلبی در وضعیت بنبست و آچمز قرار گرفته است» در ادامه، تصریح میدارد که «مادامیکه نیرویی درون قدرت نباشد، قادر به اصلاح نیست». این اظهارنظر، در واقع به نوعی تعیینکننده چشمانداز سیاست جریان اصلاحطلبی برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده در قالب ائتلاف با نیروهای اعتدالی یا ائتلاف با بخشی از جریان اصولگرایی است. این اذن و اجازه در حالی است که حجاریان، همین دو ماه پیش در گفتوگویی، با رد سیاست ائتلاف، اعلام کرده بود: «اصلاحطلبان نمیتوانند همزمان روی دو صندلی(مجاز از ماکروقدرت و میکروقدرت) بنشینند.» او در بیان چرایی عدمتجانس این همنشینی، چنین گفته بود: «اصلاحطلبی باید بر سر اصول و شروط و راهبردهایی بایستد و اگر چنین نکند، بیهویت میشود.»
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/175583/