اصلاح طلبان روی دور تند تخریب
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
پس از آنکه سعید حجاریان گفت، ایران یک حکومت به نظامیها بدهکار است، جریده شرق نیز درباره انتظار اصولگرایان برای قدرتگیری کابینه نظامی در انتخابات پیشرو نوشت. به نظر میرسد ایجاد فوبیا نسبت به نظامیان همچون گذرواژه نابرجامیان، اسم رمز اصلاحات برای برانگیختن طبقه متوسط خاصه قشر خاکستری در آستانه انتخاباتی دیگر، باشد.
گویی قرار نیست رویکرد سلبینگری و هراسآفرینی اصلاحطلبان نسبت به تاکتیکهای رقیب، از کار بیفتد. تازهترین هیات این هراسآفرینی، خود را در قالب اسم رمز «نظامیهراسی» نمود داده است. روزنامه شرق در شماره یکم مهر خود، در گزارشی با عنوان «اصولگرایان در انتظار کابینه نظامی» به گزینههای نظامی مورد نظر اصولگرایان برای نامزدی در انتخابات 1400 پرداخت. این روزنامه با برداشت و فهمی غریب از اظهارنظر یکی از نمایندگان مجلس که اعلام کرده بود: «دولت 1400 کابینه جنگ میخواهد»، نتیجهگیری کرده بود که برنامهای مدون و از پیش طراحیشده از سوی جریان اصولگرایی، برای حمایت از نامزدهای با یونیفرم نظامی در بزنگاه خرداد سال آینده، در کار است. بر این اساس، «شرق» از افرادی مانند محسن رضایی، علی شمخانی، سعید محمد و رستم قاسمی به عنوان گزینههای نظامی مورد نظر اصولگرایان برای آوردگاه خرداد یاد کرده بود.
پیش از گزارش «شرق»، سعید حجاریان در یادداشتی تحت عنوان «دموکراسی در منظومه اقتدارگرایی» که چندی پیش در فصلنامه مشق فردا منتشر شد، با ادعای فراهم بودن قدرتگیری نظامیان در آینده سیاسی ایران، نوشته بود: «گذار به یک دولت نظامی امری محتمل و نزدیک به واقع است. برخی از نظامیان در داخل کشور، به دنبال سیطره هر چه بیشتر هستند.» این تئوریسین اصلاحات، همچنین مدعی شد: «ایران یک حکومت به نظامیها بدهکار است. در واقع مجموعه تلاشهای نظامیان از یکسو و خواست جامعه از سوی دیگر نشان میدهد این ادعا گزاف نیست.» پیش از حجاریان، ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه تیرماه امسال در گفتوگویی با روزنامه اعتماد، خواست و مطالبه جامعه برای روی کار آمدن دولتی نظامی را در قالب «تعینگرایی در عمل» تبیین کرد و گفت: «برخی مایلند در برابر ترامپ باید یک رییسجمهور نظامی داشته باشیم. الان جامعه تعینگرایی در عمل میخواهد و دولت روحانی هم اهل این حرفها نیست؛ پیرتر و محافظهکارتر از این حرفهاست.»
فوبیاطلبان
آنچه از مانور اصلاحطلبان علیه چهرههای نظامی و پمپاژ نظامیهراسی توسط ایشان در جامعه مستفاد میشود، دلالت بر رویکرد همیشگی اصلاحات در ایجاد هراس و فوبیا حول عناصری دارد که بالقوه میتوانند طبقه متوسط خاصه قشر خاکستری را برانگیخته کنند. پیشاز این، اصلاحطلبان در آستانه انتخاباتهای مختلف، قابلیت و ظرفیت بالای خود برای ایجاد دوقطبی در جامعه را به خوبی نشان داده بودند. در انتخابات مجلس دهم در اسفند 94، آن دوقطبی کارساز، «برجامیان» و «نابرجامیان» و تبلیغات منفی درباره منتقدان معاهده برجام بود. اصلاحطلبان در آن انتخابات، خود را در قامت طرفداران ارتباط با جهان و رقیب خود یعنی اصولگرایان را در هیات مخالفان تام و تمام این ارتباط تصویر کردند. آنها مدعی بودند که اصولگرایان با نیرویی غیرقابل مقاومت، قصد دارند دور ایران دیوار بکشند و کشور را به واحدی منزوی در معادلات بینالمللی تبدیل کنند. کمتر از دو سال پس از آن انتخابات در آوردگاه ریاستجمهوری 96، تصویرسازی اصلاحطلبان علیه اصولگرایان و نامزد اجماعی آنها یعنی سیدابراهیم رئیسی، وضعیتی اگزجره و بعضا طنزآلود به خود گرفت. اصلاحطلبان در آن برهه مدعی بودند که در صورت پیروزی رئیسی، نرخ دلار در ایران تا پایان سال 96 سر به فلک خواهد کشید یا پیادهروها جولانگاه دیوار میان زن و مرد میشود؛ ادعاهایی که غیرمستقیم و تلویحا توسط حسن روحانی، نامزد اصلاحطلبان نیز در آن برهه تکرار شد.
تندروهایِ تندروهراس
در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 نیز چپها که بهتازگی ردای اصلاحطلبی بر تن کرده بودند، با کتمان سبقه انحصارطلبانه خود در دهه 60، از قضا حریف را به چنین انحصارطلبیای متصف کرده و مدعی شدند که راستها با حمایت از ناطقنوری، خواستار تکمیل حلقه انحصارطلبی خود در شوونات مدیریتی کشور هستند؛ تولید مفاهیم تخریبی علیه نامزد جناح راست در آن دوره، مثل «ناطق زوری» دقیقا در همین راستا تعریف میشد. ادعای اصلاحطلبان مبنی بر انحصارطلبی جناح راست، دقیقا همان چیزی است که امروز نیز مطرح و تاکید میکنند که اصولگرایان پس از فتح مجلس در اسفند98، به دنبال یکدستسازی قوه مجریه و همسوسازی آن با رویکردهای مجلس و رویکردهای انقلابی و جهادی هستند. انحصارگرایانهدانستن انگارههای معرفتی و سیاسی جناح راست(اصولگرایی) توسط جناح چپ(اصلاحطلبان) چه در سال 76 و چه امروز در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، در حالی دیده میشود که خود چپها، صاحب گذشتهای بهشدت انحصارجو، خاصه در دهه 60 هستند. در همینباره، موسی غنینژاد در نوشته خود با عنوان «اصلاحطلبی در مسلخ سوسیالیسم» در شماره دوازدهم نشریه فصلنامه «سیاستنامه» (دی 98)، بهطور مبسوط به تضادها و تناقضهای درونی گفتمان اصلاحطلبی در طول 22 سال گذشته و تبارشناسی این تضادها که به زعم او ریشه در «روشنفکری دینی» دارد، پرداخت. غنینژاد چهره نزدیک به طیف راست اصلاحات(راست مدرن) با اشاره به رادیکالیسم چپها در دهه 60 و تحریف این تندرویها در انتخابات 76 از سوی اصلاحطلبان و محولکردن آن به عهده جناح راست، نوشت: «آنها(اصلاحطلبان) که با شعارهای مدرن و آزادیخواهانه به صحنه آمده بودند، در مباحث خود کمتر به کارنامه اعمال گذشتهشان میپرداختند و طوری وانمود میکردند که گویی همه افراطیگریها و تنگنظریهای سالهای اولین انقلاب، کار رقبای راستگرای سنتی بوده است.»
رقیبهراسی برای پرکردن خلأ پایگاه اجتماعی
آنچه از وضعیت صحنه سیاسی امروز ایران برداشت میشود، تکرار همان رویکرد همیشگی اصلاحطلبان یعنی رقیبهراسی در دل جامعه است. این رقیبهراسی امروز البته بیش از هر زمان دیگری، برای اصلاحات حائز کارکرد است. اصلاحطلبان با توجه به اطلاعشان از بیاعتباری روزافزون خود در میان طبقه متوسط به عنوان پایگاه اجتماعی اصلی اصلاحات، قصد دارند با دستیازیدن به ترجیعبند نظامیهراسی(بهعنوان شمهای از رقیبهراسی)، جامعه را نسبت به پیامدهای خیالی روی کارآمدن یک چهره نظامی در آینده انذار دهند. این در حالی است که حسن روحانی به عنوان فرد مورد حمایت جریان اصلاحات در دو انتخابات 92 و 96، سابقه طولانی نظامی و امنیتی در کارنامه خود دارد و علی لاریجانی نیز که از او به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات 1400 از سوی اصلاحات یاد میشود، شخصا سالها در سپاه پاسداران مشغول فعالیت بوده، بنابراین به نظر میرسد نظامیهراسی و نفی فعالیت افرادی با سابقه نظامی در عرصه سیاسی ایران از سوی اصلاحطلبان، بیش از آنکه فینفسه برای اصلاحات ارزشمند باشد، صرفا ابزاری با کارکرد سیاسی با هدف از میدان به درکردن اصولگرایان از صحنه انتخابات است.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/194888/