سرمقاله جهان صنعت/ بررسی علل ریزش بورس از سه منظر
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - جهان صنعت / « بررسی علل ریزش بورس از سه منظر » عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم روزبه معینزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بورس در شرایطی است که عوامل متعدد مرتبط و در عین حال متناقضی، نوساناتی را در آن ایجاد کرده و موجب سردرگمی سرمایهگذاران و تازه واردها شده است. پس از ریزش 750 هزار واحدی از شهریور تا آبان ماه سال جاری، به دوره بازیابی و تعادل در آذرماه و ابتدای دی ماه قدم گذاشتیم. در این دوره بود که گذر از سختیها و رشد بازار در اذهان نقش بست. اگرچه بازار سرمایه روز گذشته با رشد مواجه بوده است اما ریزش هفتههای گذشته، سرمایهگذاران را ناامید و درد قبلی را شدیدتر به فعالان بازار یادآوری کرده که رهاورد آن خروج آسیبپذیران از این بازار بود. اکنون میتوان از سه منظر متفاوت به پدیده ریزش بازار نگاه کرد تا شناخت بهتری از وضعیت به دست آید.مهمترین اتفاق روزهای گذشته کاهش قیمت دلار بود. این رخداد به دلیل پایان چهار سال شرایط تحریمی در بدترین شکل آن، امری عادی است اما پایداری افت قیمت دلار از اهمیت زیادی برخوردار است. واقعیت این است که بازار سرمایه حتی با قیمتهای 15 تا 17 هزار تومانی دلار هم آسیبی نمیبیند و سهام شرکتهای شاخصساز آن با رشد سودهای آتی روبهرو خواهد بود بنابراین از لحاظ بنیادی نگرانی خاصی دیده نمیشود. اما از این رو که قیمت ارز ناشی از پایان شرایط تحریمی، آزادسازی ارزهای خارجی کشور، حجم افزون نقدینگی و تاثیرگذاری آنها بر هم، قابل برآورد دقیق نیست ریسکی را بر بازار تحمیل کرد تا خروج موقتی نقدینگی از بورس را شاهد باشیم. اما به نظر میرسد تا دو هفته آینده شرایط پایدار خواهد شد و بازار از حالت هیجانی خارج میشود.از نگاه دیگر یکی از معضلات بورس ایران محدودیت نوسان روزانه دو تا پنج درصدی قیمت سهام و گسترش قانون حجم مبناست که برخلاف اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده بود به راهنمایی برای سفتهبازان و عاملی برای ایجاد هیجان در بازار تبدیل شده است. بدین ترتیب که به طور معمول قیمت 70 درصد سهمهای موجود در بازار به سقف یا کف میچسبد و مقدار صف به وسیلهای برای سیگنال دادن سفتهبازان به فعالان بازار برای رشد یا ریزش قیمت تبدیل میشود. در عین حال از آنجا که مقدار صف، ارزش کاذبی را ایجاد میکند، ترس از عرضه برای فروشندگان خرد به وجود میآید تا در نهایت فروشنده منصرف شود و خریدار هم فعالیت خود را به روزهای آتی موکول کند. این روزها هم به همین روش، مقدار صفهای فروش هیجان بازار در جهت منفی را تشدید و جمع کردن آن را غیرممکن کرده است. اما نکته طلایی درباره اوج رشد بازار در ابتدای سال و هیجان فروش در نیمه دوم سال همین محدودیت قیمتها بوده که با ایجاد صفوف و پررنگ کردن مقدار آنها آسیب بسیاری به فعالان بازار وارد کرده است. اما راهکار برونرفت از این شرایط، محدودیت قیمت شناور است که به محض چسبیدن قیمت به سقف و کف پنج درصد، گسترش دامنه به درصدهای بالاتر مدنظر قرار گیرد تا مقدار صف به سیگنالسازی در بازار و ایجاد ارزش کاذب منجر نشود. مهم این است که صفی در بازار ایجاد نشود. اما در نگاه سوم شاهد جدالی در ارزندگی قیمت سهام هستیم. چندین سال قبل با حذف الزام اعلام سود هر سهم، بورس بر اساس دلایلی سعی بر هماهنگی قوانین با شرایط جهانی داشت که شرکتها نتوانند با کنترل سود، در قیمتگذاری سهام تاثیرگذار باشند. از طرفی بعضی فعالان این روند را مناسب سفتهبازانی میدانستند که در خلا اعلام سود، فضای بازار را به جولانگاه فعالیت خود تبدیل میکردند. به سختی میتوان گفت که حق با کدام گروه است. با این حال تصمیم سازمان میتواند به یک نوع تعادل قیمتها به نفع شرکتهای بزرگ و سودساز منجر شود. ولی باید در نظر داشت که همزمانی عدم الزام اعلام سود و مجوزهای تجدید ارزیابی در چند سال قبل، میتواند در شناخت عامل سفتهبازی، ما را به اشتباه بیندازد چراکه مجوزهای تجدید ارزیابی توانستهاند اهرمی را از بین ببرند که بر اثر نسبت فروش به سرمایه شرکت ایجاد و سبب تغییرات مثبت سود هر سهم در مقیاسی میشود که ریسک نوسانهای سرمایهگذاری در بورس را نسبت به ریسک صفر سود بانکی پوشش میدهد. بنابراین در چنین شرایطی در نگاه درازمدت، تجدید ارزیابیها شرایطی را فراهم میآورد که هدف از ورود منابع به بازار سرمایه، کسب منافع از نوسان قیمت خواهد بود و سرمایهگذاری به امید رشد سود شرکت توجیهپذیر نیست. حال جدالی که از این دید در حال وقوع است و با تغییر قوانین میتواند ارزیابی شرکتها را به صورت بنیادی تغییر دهد خود ریسک با اهمیتی است که در نتیجه آن، ریسکگریزان فشار بیشتری را بر بازار تحمیل کرده بودند.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/244254/