سرمقاله شرق/ دیگر جای درنگ نیست
خبر خوب
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - سرمقاله شرق/ دیگر جای درنگ نیست
٢٠
٠
شرق / « دیگر جای درنگ نیست » عنوان سرمقاله سردبیر روزنامه شرق به قلم احمد غلامی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بازگشت مردم به «زیستسیاست» کار دشواری است، اما این بازگشت برای همه جناحهای سیاسی به یک اندازه در اولویت نیست؛ حتی برخی جناحها از وضعیت موجود خرسندند، خاصه اصولگرایانی که چند دهه بر سیاستهای منطقهای ایران و نفوذ هرچه بیشتر آن پافشاری میکنند. در این جناحها چندان دغدغه بازگشت مردم به سیاست وجود ندارد؛ آنان در یک چشمانداز کلی انتخابات حداقلی را میپسندند که مورد قبول جامعه جهانی هم باشد. اما برای اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان اینگونه نیست. بازگشت مردم به ز یستسیاست برایشان برگ برندهای در سیاست داخلی و خارجی است. اگرچه همه قوا در سیاستهای راهبردی منطقهای یکصدا و همداستان هستند، اما نباید نادیده گرفت که اختلافنظرها در چگونگی راهبردیکردن این سیاست و پیروزی جناحها در انتخابات تا حدودی مؤثر است. برخی اصولگرایان زمانی دست بالا را پیدا کردند که دونالد ترامپ در انتخابات 2016 پیروز و یکسالونیم بعد هم از برجام خارج شد. موضعگیریهای او و بازگشت تحریمها در قالب فشار حداکثری موجب شد سیاستهای منطقهای ایران از استتار خارج شود و همه جناحهای ناهمگون در مقابل آمریکا صفآرایی کنند. نقطه قوت ایران در مقابله با تحریمها، چیزی نبود جز بهرهبرداری از گسترش نفوذ در سوریه، عراق، لبنان و یمن. اگر تا بهقدرترسیدن ترامپ دو رویکرد بر سیاستهای منطقهای وجود داشت، بعد از پیروزی رئیسجمهور آمریکا این دوگانه، خواسته یا ناخواسته، الزاما به همآوایی منجر شد؛ از سوی دیگر، اگر تا پیش از این، از قدرت منطقهای ایران در نهادهای دیپلماتیک و امنیتی سخن گفته میشد، یکباره این نقش و نفوذ ایران در منطقه به محافل عمومی، صداوسیما و رسانههای جمعی راه یافت و صدای غالب شد. با این تفاوت که بعد از آن، همه بر این نکته تأکید کردند که سیاستهای راهبردی منطقهای جزء انگارههای امنیت و منافع ملی است. بیتردید با پذیرش کلی راهبرد سیاستهای منطقهای، جناحهای سیاسی از انتقادهای حداقلی نیز سر باز زدند. اگر در دورههای پیشین تضارب آرا در این سیاستها آنتاگونیستی را خلق میکرد که به زیستسیاست میانجامید، در این دوره جریانهای سیاسی از رویکرد انتقادی امتناع میکنند مگر به شکل ایجابی. بعد از فشارهای حداکثری ترامپ، سیاستگذاران منطقهای تصمیم گرفتند از حوزه نفوذ و تواناییشان در منطقه بهرهبرداری کنند. این امر زنگ هشداری به آمریکا و دیگر قدرتهای منطقه بود، اما رفتهرفته اقتدار و حوزه نفوذ ایران در منطقه برای مردم نیز عیان شد. از طرف دیگر، گردنکشیهای رئیسجمهور آمریکا که در گفتارش نوعی تحریک و تحقیر دیده میشد، موجب ایجاد تردیدی جدی در بین مردم به حسن نیت آمریکا در مذاکرات شد. این تردید حساسیت مردم را به سیاستهای منطقهای ایران بیشتر کرد تا آنان با دقت و عمق بیشتری این اتفاقات را رصد کنند؛ اما این دستاوردهای منطقهای موجب آن نشد تا جناحهایی که سابقه و اثر بیشتری در این تحولات داشتند، در سیاست داخلی هم دست بالا را پیدا کنند. صرفا این دستاوردها بیش از هر چیز حائل و وجه افتراق بین اصلاحطلبان و برخی اصولگرایان شد. با اینکه اصولگرایان درصدد آن بودند که از دستاوردهای منطقهای به نفع خود در سیاست داخلی بهره بگیرند، این اتفاق رخ نداد و آنان ناگزیر بیشازپیش به این تفکر روی آوردند که در شرایط کنونی الزامی برای تقویت زیستسیاست (توسعه سیاسی) وجود ندارد. گویا این سالها همهچیز به ضرر اصلاحطلبان است. حوادث دیماه 96 بخت بد آنان را در استعاره «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» عیان کرد و پس از آن نیز نفوذ منطقهای ایران که اصلاحطلبان کمترین سهم را در آن داشتند، موجب انزوای بیشتر آنان شد. بیتردید این وضعیت به معنای پیروزی اصولگرایان، خاصه طیف رادیکال آن نیست...
وضعیت کنونی فقط به پیچیدهشدن سیاست داخلی میانجامد. جامعه بدون سیاست، جامعهای آسیبپذیر است، اگرچه این جامعه خوشایند اصولگرایان باشد. این گفته مارشال برمن را نباید فراموش کرد: «هرآنچه سخت استوار است دود میشود و به هوا میرود». جامعه بدون نهادهای مدنی و تضارب آرا هرچقدر هم منسجم و همسان باشد، ناگهان آسیب میپذیرد. باید حرف گرامشی را جدی گرفت؛ حرفی که درستی آن بارها و بارها تجربه شده است: نهادهای مدنی همچون خاکریزی از حکومتها صیانت میکنند. اینک در کنار دستاوردهای منطقهای، بازگشت مردم به زیستسیاست الزامی است و نباید در آن درنگ کرد.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/57923/