آیا مکرون رهبر جدید سیاست خارجی اروپاست؟
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - آیا مکرون رهبر جدید سیاست خارجی اروپاست؟
٢٢
٠
شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
جودی دمپسی، سردبیر وبلاگ «استراتژیک یوروپ» وابسته به اندیشکده کارنگی پرسشی را درخصوص چالشهای سیاست خارجی و امنیتی که نقش اروپا در جهان را تعیین میکند، طرح کرده است. گروهی از کارشناسان و تحلیلگران به این پرسش پاسخ دادهاند که آیا مکرون رهبر جدید سیاست خارجی اروپاست؟
قطعا مکرون رهبر است
اریک براتبرگ، مدیر برنامه اروپا و عضو اندیشکده کارنگی در پاسخ به این سوال میگوید: شکی نیست. با اتمام دوره آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، در شرایطی که نخستوزیر جدید بریتانیا درگیر بحران خروج از اتحادیه اروپاست و در زمانی که دولت یاغی ترامپ در امریکا بر سر کار است، رییسجمهور فرانسه امانوئل مکرون از این خلأ استفاده کرده و جایگاه خود را به عنوان رهبر سیاست خارجی واقعی اروپا پیدا کرده است. شتاب مکرون برای انجام فعالیتهای دیپلماتیک اخیر مانند تلاش برای مذاکره میان روسیه و اوکراین و همینطور میان ایران و ایالاتمتحده قطعا تاثیرگذار بوده، اما تاکنون به نتیجهای نرسیده است. مکرون در مقابله با مساله چین نیز به عنوان محکمترین رهبر اروپایی ظاهر شد.در حالی که رهبری سیاست خارجی مکرون به خوبی پیش میرود -خصوصا اینکه در حال حاضر کمتر رهبر اروپایی پیدا میشود که چنین دیدگاه یا نفوذی داشته باشد- او باید همچنان در برابر وسوسه انجام این کار به تنهایی مقاومت کند تا مبادا دیگر کشورهای اروپایی در مورد اهداف فرانسه دچار تردید شوند.مکرون برای دستیابی به موفقیت باید اقدامات دیپلماتیک خود را بیش از پیش با دیگر رهبران اتحادیه اروپا هماهنگ کند. بهطور مثال، بسیاری از کشورهای منطقه شمال و شمالشرق اروپا، اروپای شرقی و مرکزی نگران برنامههای فرانسه برای ایجاد رابطه با ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، هستند. در اینجا مکرون میتواند مانند زمانی که ژان کلود یونکر، رییس کمیسیون اروپا و آنگلا مرکل را برای شرکت در اجلاس 2019 پاریس دعوت کرد از تاکتیک «اروپاییسازی» روابط خود با رییسجمهور چین، شی جینپینگ دوباره استفاده کند.
حرف زدن از کسی رهبر نمیسازد
استیون ارلانگر، خبرنگار نیویورک تایمز در این باره میگوید: مکرون عاشق حرف زدن است. به نظر میرسد هیچ کس قادر به کنترل پرحرفی او نیست. او در مورد مشکلات واقعی مانند شکاف ایجاد شده در اتحادیه اروپا، رکود اقتصاد اروپا و مشکلات مربوط به روسیه و چین نیز دوست دارد حرف بزند.اما حرف زدن به تنهایی نمیتواند از کسی رهبر بسازد. نتایج نیز مهم است و تاکنون در حوزه روابط خارجی نتیجه چندانی حاصل نشده است. تلاش او برای ترتیب دادن مذاکره میان ترامپ و روحانی ایده بدی نیست، اما پیچیدگیهای موجود در رابطه سیاسی میان ایران و امریکا را درنظر نمیگیرد. احیای توافقنامه مینسک برای حل مناقشه در شرق اوکراین نیز ایده بسیار خوبی بود، اما به نظر میرسد مکرون در مورد منافع و تاکتیکهای پوتین بیش از اندازه سادهلوحانه عمل میکند.او همچنین در درک و مدیریت روابط با آلمان و دیگر اقتصادهای قدرتمند اروپای شمالی شکست خورده و موجب ناراحتی کسانی شده که برای اجرای برنامههایش به آنها نیاز داشت. او شاید در شغل قبلی خود در حوزه امور بانکی بینالمللی و اروپایی عملکرد خوبی داشته است، اما این موضوع ضمانتی بر موفقیت سیاستهایش در مقام رییسجمهوری نیست.
ویژگیهای منحصر به فرد مکرون
فرانسوا هایزبورگ، مدیر موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی لندن در این باره میگوید: از حدود 60 سال پیش که پنجمین جمهوری فرانسه شروع به کار کرد، این کشور چه از نظر سیاسی و چه از نظر راهبردی نسبت به وسعتش تاثیرگذاری زیادی داشته است. چنین موفقیتی با تعریف اهداف مشخص و استفاده از تمامی ابزارها برای برآورده کردن آن - مانند استفاده از قدرت نظامی- و استفاده از حمایت گسترده جامعه اروپا و عضویت دایمی فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل محقق شد.سیاست خارجی در فرانسه همواره در سطح ریاستجمهوری برنامهریزی شده و اغلب در میان افکار عمومی در مورد آن بزرگنمایی میشود. از این نظر مکرون جا پای پیشینیان خود گذاشته است. با این حال، با وجود اینکه اوضاع فرانسه مانند باقی کشورهای اروپا نسبتا رو به افول است، اما مکرون نسبت به اسلاف خود چند مزیت بهخصوص دارد؛ تازهنفس بودن مکرون، انرژی جوانی و تمایل او به مسوولیتپذیری به جای مخفی شدن در پشت دیگران، تاکنون به او کمک زیادی کرده است. البته نکته اصلی ماجرا این است که او برای رهبری اروپا رقیبی ندارد. در شرایطی که ایالاتمتحده قدرت سیاسی خود را برای رهبری غرب از دست داده، صدراعظم آلمان در پایان دوره خود قرار دارد و حزب حاکم آلمان کارایی لازم را ندارد، بریتانیا درگیر برگزیت است، ایتالیا در شرایط عدم قطعیت قرار داشته و اسپانیا نیز رهبر ندارد، مکرون تبدیل به مناسبترین گزینه برای رهبری اروپا شده است.
مکرون، رهبر بیرقیب
جوزف جنینگ از کارشناسان سیاسی آلمان معتقد است: امانوئل مکرون به دلیل نداشتن رقیب است که به رهبری اروپا رسیده، هیچ شخص قدرتمندی نبود که او را به چالش بکشد. بریتانیا در عمل از قدرت اروپایی خود کنارهگیری کرده است، آلمان تمایلی به رهبری ندارد اما ترجیح میدهد وضعیت فعلی را اندکی تغییر دهد، ایتالیا و اسپانیا درگیر تشکیل دولتهای خود هستند و کشورهای کوچکتر عضو اتحادیه اروپا نیز که توانایی رهبری دارند، آرمان مشترک ندارند و سیاستهایشان با هم هماهنگ نیست. عمر کمیسیون اروپا از بهار 2019 به پایان رسیده است، هر چند حتی قبل از این تاریخ نیز مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، فدریکا موگرینی در جلب حمایت شورای امور خارجه اتحادیه اروپا از نظرات خود، موفقیت چشمگیری نداشت. همانطور که میبینیم هیچیک از عوامل فوق قرار نیست بهزودی تغییر زیادی داشته باشند. از سوی دیگر مکرون انگیزههای مهمی برای فعال شدن دارد. پس از آنکه جنبش جلیقهزردها اصلاحات داخلی مدنظر او را از شتاب انداخت و ایدههای بلندپروازانه او در مورد اصلاح منطقه یورو و «بازگرداندن اروپا» شکست خورد، سیاست خارجی تنها موضوعی است که ریاستجمهوری تک نفره مکرون را سرپا نگه داشته است، بنابراین او توجه خود را روی مسائلی (مانند نقش ایتالیا در لیبی، روابط آلمان با روسیه یا تاثیر بریتانیا بر پرونده ایران) گذاشته که پیشتر در دست دیگران بوده است. مکرون معتقد است که اروپای غیرفعال و ضعیف ارتباطات فرانسه در امور بینالمللی را کاهش داده و همچنان بر این باور است که فرانسه میتواند باری از دوش اتحادیه اروپا بردارد. درحالی که اعتقاد او درباره مورد اول خبر خوبی برای اروپاست ولی اعتماد به نفس او در مورد دوم میتواند منجر به کاهش سریع رشد اقتصادی شود.
کدام رهبر جدید؟
سیلویا کافمن، خبرنگار فرانسوی در پاسخ به این سوال میگوید: چرا «رهبر جدید؟» مگر اروپا تاکنون رهبر سیاست خارجی داشته که مکرون بخواهد رهبر جدید آن باشد؟ اصلا اروپا تا حالا سیاست خارجی داشته است؟ البته باید داشته باشد. اما تا زمانی که اروپا سیاست خارجی دارد، مکرون فکر میکند که خودش باید دست به کار شود چون کس دیگری نمیتواند. او دیدگاه خودش را دارد و معتقد است که در عرصه جهانی زمان برای اروپا رو به اتمام است و روند تصمیمگیری اتحادیه اروپا بسیار کند پیش میرود. او قصد دارد سیستم را تغییر دهد، بنابراین تلاش میکند که رهبری کند. گاهی اوقات موفق است و گاهی اوقات شکست میخورد.یکی از مواردی که در آن نقش رهبر را ایفا کرد زمانی بود که آنگلا مرکل و ژان کلود یونکر را به دیدار شی جینپینگ در پاریس دعوت کرد. مورد دیگر زمانی بود که شورای اروپا با از میان برداشتن سیستم نامزد پیشرو و اجبار نامزدها برای خدمترسانی به نفع تمامی کشورها (و نه تنها فرانسه)، روسای جدید موسسات اتحادیه اروپا را منصوب کرد. او همچنین در نشست وزیران اقتصاد 7 کشور صنعتی (جی 7) که در ماه آگوست برگزار شد، نقش رهبر را به عهده داشت. در مورد روسیه شرایط سختتر است، چراکه اینجا پای پوتین در میان است و مکرون نیز به خودش زحمت نداده که چند نفر از دوستانش را با خود همراه کند. نقطه ضعف استراتژی مکرون سرعت اوست. او به خوبی مراقب متحدانش نیست و این امر، زمانبر است. او باید بداند که یک رهبر فرانسوی که میخواهد اروپا را رهبری کند، باید همیشه حواسش به کشورهای دیگر این اتحادیه باشد.
مردی برای تعامل با مردم
آنالینا کاهانن خبرنگار آلمانی معتقد است: مکرون قطعا یکی از جالبترین سیاستمداران اروپایی است. آنطور که او از پوپولیسم علیه پوپولیستها استفاده میکند، نشاندهنده استعداد اوست. مکرون مستقیم با مردم صحبت میکند و با آنها تعامل دارد. ما در جنبش جلیقهزردها و همچنین سرمقاله او در مورد احیای اتحادیه اروپا، شاهد این موضوع بودیم. مکرون اهداف مهمی در سر دارد و واقعا ایده «اتحادیه اروپای محافظتگرا» را در راس امور قرار داده است.
مکرون،بیشاز اندازه محتاط
پل تیلور دبیر وبسایت پولیتیکو معتقد است که مکرون در مورد ایجاد فشار به کشورهای دیگر اروپا برای داشتن سیستم دفاعی قویتر در این قاره و همچنین نزدیک نگه داشتن بریتانیا به اروپا از نظر امنیتی پس از برگزیت کاملا محق است، اما برای کسب موفقیت باید با دیگر شرکای اروپایی همکاری بیشتری داشته، محتاطانهتر عمل کرده و نهادهای اتحادیه اروپا را در سیاست کاری خود بگنجاند.
*موسسه کارنگی
ترجمه هدیه عابدی
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/60096/