بزرگنمايي:

ایران پرسمان - تازه‌های نشر/ از مبارزه پدر با رضاشاه تا جنگ پسر با صدام
٠
٠
تسنیم / انتشارات سوره مهر در ادامه انتشار خاطرات دفاع مقدس، اثر جدیدی را با عنوان «نقطه صفر مرزی» روانه بازار کتاب خواهد کرد. این اثر که روایتگر خاطرات قباد اصل مرز، از رزمندگان دفاع مقدس، است به کوشش محمدتقی عزیزیان گردآوری و نوشته شده است.
خانواده اصل مرز علاوه بر حضور در جبهه‌های جنگ، خاطراتی از دوران مبارزه با رژیم پهلوی دارند. عباس اصل مرز، پدر راوی کتاب، خاطرات جالبی از دوران مبارزه در پهلوی اول و دوم دارد؛ به همین دلیل نویسنده خاطرات «نقطه صفر مرزی» را به چند بخش تقسیم کرده است؛ در بخش نخست خاطرات در دوران پهلوی اول و دوم می‌گذرد، مبارزه و استقامت در برابر خوانین و ... از جمله خاطراتی است که در این بخش نقل می‌شود. بخش دوم کتاب، به خاطرات قباد به عنوان کودکی در جریان مبارزه با رژیم شاه اختصاص دارد و بخش نهایی، خاطرات دفاع مقدس است که نقطه ثقل و اصلی این اثر به شمار می‌آید.
«نقطه صفر مرزی» خاطرات مردانی از لرستان است که تلاش کرده‌اند تا در صفحه تاریخ و در برابر جنگ اسلام علیه کفر حضور پررنگی داشته باشند. در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:
چند دقیقه‏‌ای از 6 صبح گذشته بود که پاتک عراق شروع شد؛ قیامتی که آن سرش ناپیدا بود. همان لحظه‌‏های اول از زمین و هوا گلوله می‌بارید. خمپاره 60 زوزه‌‏کشان آمد و رفت توی پی‏‌ام‏‌پی خودی. یکی از بچه‏‌های روی پی‌‏ام‏‌پی در دم آتش گرفت. چند دقیقه شعله‏‌ای لرزان بود و بعد از آن جزغاله شد و تکه‏‌تکه با آتش بدنش ریخت دور و بر پی‌‏‏ام‏‌پی.
بچه‌‏ها از پی‌‏اش دویدند و بدنش را به خاک‏‌ها مالیدند، اما دیر شده و شهید شده بود. من و ایرج و مراد کرمی ایستاده بودیم. بغل‌‏دستمان یکی از بچه‏‌های مشهد بود. دانشجو بود و به محض تعطیلی دانشگاه به خط آمده بود. ترکش کمانه کرد و یکراست خورد به جلوی سرش و قسمتی از پیشانی‏‌اش را کند و برد. دانشجو عین مرغ سربریده دور خودش چرخ می‏‌خورد و روی خاک‏‌ها بالا و پایین می‏‌پرید. من و ایرج و مراد خشکمان زده بود. زبانمان نمی‌‏چرخید. لام تا کام حرف نزدیم.