غلط ننویسیم؛ امان از این «ه کسره»!
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - غلط ننویسیم؛ امان از این «ه کسره»!
١١١
٠
خراسان / برایم پیام فرستاد که «چه آفتابه درخشانی! » پرسیدم: «مگه آفتابه گرفتید؟ از این آفتابه مسی های دکوری؟» جواب داد: «خاک تو سره بی ذوقت کنن، آفتابه چیه!» برایش یک عدد زبانِ دراز با چشمک فرستادم و نوشتم: «مجید، دلبندم، خودت به جای آفتاب درخشان نوشتی آفتابه درخشان. در ضمن، سرِ من هم تهش ه نداره.» جواب داد: «دسته بابات درد نکنه با این پسر بزرگ کردنش. اصلاً برو گم شو.»
خیلی دوست داشتم همان لحظه بروم گم شوم، ولی طاقت نیاوردم و باز برایش نوشتم: «مگر بابای من دسته دارد؟ » و چند تا چشم گرد و گشاد هم برایش فرستادم. جواب داد: «وای خدا، آخرش منم مثله خودت دیوونه می کنی! » فکر کردم دیگر وقتش است واقعاً بروم گم شوم، ولی مگر می شد همان طور که دارم می روم گم شوم، فکر نکنم به معنای مُثله و این که مگر مثله با مثلِ و مثه فرق ندارد؟ امان از این ه کسرهها.
چند نوع تک واژ برای صدای e یا همان هکسره داریم:
اضافه: دست شما، مثل من، کتاب خوب، فروغ فرخزاد
من: جان من فدای خاک پاک میهنم
او: جانه من فدایه خاکه پاکه میهنم
به جای «است» و برخی حروف آخر کلمهها در فارسی محاوره: حالم خوبه، میخوره
نشانه معرفه در فارسی محاوره: دختره، پسره، مغازهداره
من: خونه مادربزرگه هزارتا قصه داره
او: خونه مادربزرگِ هزارتا قصه داره
پسوند در انتهای اسمها و صفتها: دهنه، انگیزه، روزنه
من: صد دانه یاقوت، دسته به دسته
او: صد دانِ یاقوت، دستِ به دستِ
برگرفته از کتاب «مزخرفات زبان فارسی »
رضا شکراللهی
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/61919/