ایران پرسمان

آخرين مطالب

بهترین داستان‌های کوتاه بسیار شبیه بهترین جک‌ها هستند خردنامه

بهترین داستان‌های کوتاه بسیار شبیه بهترین جک‌ها هستند
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - بهترین داستان‌های کوتاه بسیار شبیه بهترین جک‌ها هستند
٩
٠
ترجمان / دیوید فاستر والاس، هارپرز مگزین — علاقه‌ام به سخنرانی دربارۀ موضوعی که یک‌جورهایی صلاحیتش را ندارم دلایلی دارد از جمله اینکه به من فرصت می‌دهد تا داستان کوتاهی از کافکا را برایتان بخوانم که دیگر در کلاس‌های ادبیاتم تدریس نمی‌کنم و دلم برای بلندخواندنش تنگ شده است. عنوان انگلیسی‌اش «یک قصۀ کوچک»1 است:
موش گفت: «افسوس! دنیا روزبه‌روز تنگ‌تر می‌شود. سابق جهان چنان وسیع بود که ترسم می‌گرفت. دویدم و دویدم تا دست آخر، هنگامی که دیدم از هر نقطۀ افق دیوارهایی سر به آسمان می‌کشید، آسوده‌خاطر شدم. اما این دیوارهای بلند با چنان سرعتی به هم نزدیک می‌شود که من از هم‌اکنون خودم را در آخر خط می‌بینم و تله‌ای که باید در آن بیفتم، پیش چشمم است». «چاره‌ات در این است که جهتت را عوض کنی». گربه درحالی‌که موش را می‌درید چنین گفت!2
کافکاخوانی با دانشجویان کالجْ یک‌جور سرخوردگی آشکار برای من دارد، چون تقریباً نه می‌شود به آن‌ها فهماند که کافکا بامزه است... نه درک می‌کنند که بامزگی چطور با قدرت خارق‌العادۀ داستان‌های او گره خورده است.‌ زیرا بالاخره داستان‌های کوتاه عالی و جُک‌های درجه‌یک اشتراکات زیادی دارند. هر دو وابسته به آن چیزی‌اند که برخی نظریه‌پردازان ارتباطات exformation می‌نامند، یعنی حذف میزان معینی از اطلاعات حیاتی از یک ارتباط و در عین‌حال احضار آن‌ها، چنان‌که نوعی انفجار تداعی‌های ربط‌دهنده را در خواننده یا شنونده به راه بیندازد. شاید به همین دلیل باشد که هم اثر داستان کوتاه و هم تأثیرِ جُک، مثل تخلیۀ سوپاپی که مدتی طولانی بسته بوده است، ناگهانی و تصادمی احساس می‌شود.
کافکا می‌گفت ادبیات «یک تیشه است که با آن دریاهای یخ‌زدۀ درونمان را می‌شکنیم»
بیخود نبود که کافکا می‌گفت ادبیات «یک تیشه است که با آن دریاهای یخ‌زدۀ درونمان را می‌شکنیم». تصادفی هم نیست که دستاورد فنی داستان‌های کوتاه را غالباً «فشردگی» می‌نامند چون هم فشار و هم تخلیه پیشاپیش درونِ خواننده‌اند. کافکا گویا در یک چیز تقریباً از هر کسِ دیگری توانمندتر است: تنظیم افزایش فشار به گونه‌ای که دقیقاً در لحظۀ تخلیه تحمل‌ناپذیر شود.
روان‌شناسی جُک‌ها می‌تواند به ما کمک کند تا مشکل تدریس کافکا را تبیین کنیم. همگی می‌دانیم که سریع‌ترین راه برای زدودن جادوی غریب یک جُک تلاش برای توضیح‌دادن آن است: مثلاً اینکه لُرا اسم شخصیت فیلم بوده است و لُرها به خودشان گرفته‌اند.3 همۀ ما با آن حس انزجار عجیب آشناییم که چنین توضیحی در ما برمی‌انگیزد، احساسی بیشتر از جنس توهین تا ملال، مثل اینکه به مقدسات اهانت شده باشد. این بسیار شبیه احساس آموزگاری است که یک داستان کافکا را به دست چرخ‌دنده‌های تحلیل ادبی رایج در دورۀ تحصیلی کارشناسی می‌سپارد: ترسیم پی‌رنگ‌ها، رمزگشایی نمادها، و... البته کافکا از موضع خودش خوب می‌توانست بفهمد سپردن داستان‌های کوتاهش به دست این نوع ماشین کارآمد نقادی چقدر طنزآمیز است، این کار در وادی ادبیات مثل آن است که گلبرگ‌ها را بکنیم و چرخ کنیم و آن تفاله را زیر طیف‌سنج بگذاریم تا توضیح بدهیم چرا گل رُز این‌قدر قشنگ است! بالاخره فرانتس کافکا همان نویسنده‌ای است که در داستان «پوزئیدون»4 خدای دریاها را تصویر می‌کند که چنان گرفتار کاغذبازی [محاسبات امواج] شده که فرصت گشت‌وگذار در دریا را پیدا نمی‌کند، و در داستان «در مستعمرۀ مجازات»5 توصیف را تنبیه، شکنجه را تهذیب، و والاترین منتقد را یک چنگک سوزن‌دار می‌داند که ضربۀ نهایی‌اش میخی است که از پیشانی رد می‌کند.
یک مانع دیگر، حتی برای دانشجویان مستعد، آن است که تداعی‌های انفجاری خلق‌شده در آثار کافکا، بر خلاف آثار مثلاً جویس یا پوند، بینامتنی یا حتی تاریخی نیستند. بلکه فراخوانی‌های کافکا ناآگاهانه
شوخ‌طبعی کافکا تقریباً هیچ‌یک از شکل‌ها و رمزهای سرگرمی معاصر آمریکایی را ندارد
و تقریباً از جنس خُرده‌کهن‌الگوها هستند، یعنی همان قصه‌های بچه‌کوچولوها که اسطوره‌ها از دلشان می‌آید. به همین خاطر است که معمولاً حتی غریب‌ترین داستان‌هایش را کابوس‌وار می‌دانیم، نه سوررئال. بماند که آن نوع خاص از بامزگی که کافکا به کار می‌گیرد، عمیقاً برای کودکانی که واکنش‌های عصبی‌شان آمریکایی است بیگانه است. حقیقت آن است که شوخ‌طبعی کافکا تقریباً هیچ‌یک از شکل‌ها و رمزهای سرگرمی معاصر آمریکایی را ندارد. در آن شوخ‌طبعی خبری از کلمه‌بازی‌های بازگشتی یا آکروبات‌بازی‌ها، شبیه شوخی‌ها یا کنایه‌های نیش‌دار، نیست. در کافکا شوخی با عملکرد بدن نمی‌بینیم، یا ایهام جنسی، یا قیافۀ شورشی گرفتن با اهانت به عُرف. یا کمدی بزن‌بکوب به سبک توماس پینچن با پوست‌موز و غده‌های ورقلمبیده. یا شهوت‌پرستی راثی یا پارودی مضاعف بارتی، یا غرولندهای وودی آلنی. یا معکوس‌کردن کمدی‌های موقعیت مدرن، و بوم خورد به هدف. یا بچه‌های باهوش یا پدربزرگ و مادربزرگ‌های بددهن، یا همکارهای بدبین و سربه‌هوا. شاید بیگانه‌ترین وجه آن شوخی‌ها این باشد که چهره‌های مقتدر در آثار کافکا هرگز لوده‌هایی پوچ نیستند که مضحکه شوند، بلکه همیشه هم‌زمان ابزورد و ترسناک و غمگین‌اند، مثل آن ستوان در «مستعمرۀ مجازات».
حرفم این نیست که بذله‌گویی‌اش ظریف‌تر از آن است که دانشجویان آمریکایی بفهمند. درحقیقت، یگانه استراتژی نیمه‌مؤثری که برای کندوکاو در بامزگی کافکا در کلاس پیدا کرده‌ام آن است که به دانشجویان بگویم شوخ‌طبعی او به‌واقع غیرظریف یا حتی ضدظریف است. ادعایم این است که بامزگی کافکا در یک‌جور برخورد تحت‌اللفظی رادیکال با حقایقی نهفته است که عادت داریم استعاری تلقی‌شان کنیم. برایشان می‌گویم که برخی از عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین شهودهای دسته‌جمعی ما گویا فقط به‌صورت استعاری قابل بیان‌اند، و به همین دلیل است که به این استعاره‌ها «اصطلاح» می‌گوییم. پس عطف به رمان مسخ، شاید از دانشجویان
بامزگی کافکا در یک‌جور برخورد تحت‌اللفظی رادیکال با حقایقی نهفته است که عادت داریم استعاری تلقی‌شان کنیم
بخواهم به این نکته توجه کنند که وقتی کسی را «حال‌به‌هم‌زن» یا «چندش» می‌دانیم یا می‌گوییم فلانی در شغلش مجبور به «گه‌خوری» بود، واقعاً در صدد بیان چه چیزی هستیم. یا در بازخوانی «در مستعمرۀ مجازات»، اصطلاح‌هایی مانند «زخم‌زبان» یا «کاری کرد که انگار ماتحت بودم» یا ضرب‌المثلِ «بعد از یک سن خاص، هرکسی قیافه‌ای که سزاوارش هست رو داره» یا در هنرمند گرسنگی6 در استعاره‌هایی مثل «گرسنۀ توجه» یا «گرسنۀ عشق» یا ایهام موجود در «دریغ داشتن خود»، یا حتی حرف مشهور ساده‌ای مانند اینکه ریشۀ اسطوره‌ایِ «بی‌اشتهایی» به کلمۀ یونانی «هُوس» برمی‌گردد.
معمولاً در این مرحله دانشجویان درگیر بحث می‌شوند، که خیلی هم خوب و عالی است، اما احساس گناه دست از سر و تن استاد برنمی‌دارد چون این تاکتیکِ «نگاه تحت‌اللفظی به استعاره برای خلق کمدی» ابداً حق مطلب را برای آن کیمیای عمیق‌تر در کمدی کافکا ادا نمی‌کند: کمدی‌ای که همیشه تراژدی است، و این تراژدی نیز همیشه لذتی شگرف و محترم با خود دارد. با این مقدمات، به آن ساعت اعصاب‌خُردکُن کلاس می‌رسم که با عقب‌نشینی و طفره‌روی از حرفم، به دانشجویان هشدار می‌دهم داستان‌های کافکا، علی‌رغم بذله‌گویی و قوّت تداعی‌های انفجاری‌شان، اساساً جُک نیستند، و آن شوخ‌طبعی ساده و محزون (محزون مثل چوبۀ دار) که مشخصۀ نغزگویه‌های شخصی کافکا است (مانند این جمله که: «امید هست، اما نه برای ما») واقعاً اصل قصۀ داستان‌های او نیستند.
در عوض، جوهرۀ داستان‌های کافکا نوعی پیچیدگی گروتسک و زیبا و سراسر مدرن است. شوخ‌طبعی کافکا -که نه‌تنها روان‌رنجورانه نیست بلکه ضدروان‌رنجوری و حتی به‌طرز قهرمانانه‌ای بهره‌مند از عقل سلیم است- در نهایت یک شوخ‌طبعی دینی است، اما دینی به سیاق کیرکگور و ریلکه و مزامیر، یک معنویت دلخراش که در مقابلش حتی ابّهت خون‌بار خانم [فلانری] اوکانر هم ملایم و آدم‌هایش ساختگی به نظر می‌رسند.
و به نظرم همین است که بذله‌گویی کافکا را برای کودکانی نامفهوم می‌کند که در فرهنگ ما آموخته‌اند
شوخ‌طبعی کافکا در نهایت یک شوخ‌طبعی دینی است، اما دینی به سیاق کیرکگور و ریلکه و مزامیر، یک معنویت دلخراش
جُک‌ها را سرگرمی و سرگرمی را دلگرمی بدانند. مشکل این نیست که دانشجویان شوخ‌طبعی کافکا را «نمی‌گیرند»، بلکه این است که به آن‌ها آموخته‌ایم شوخ‌طبعی را «گرفتنی» بدانند، همان‌طور که به آن‌ها آموخته‌ایم «خویشتن» را چیزی بدانند که از آنِ شما و داشتنی است. پس تعجبی ندارد که جُکِ اصلی کافکا را درک نمی‌کنند: اینکه کشمکش هولناک برای تثبیت یک خویشتنِ انسانی به خویشتنی می‌انجامد که از آن کشمکش هولناک لاینفک است. اینکه سفری بی‌انتها و غیرممکن به‌سمت خانه پیش گرفته‌ایم، و در حقیقت همان سفر خانۀ ماست. حرفم را قبول کنید که نمی‌شود این را در قالب کلمات روی تخته‌سیاه نوشت. می‌توانید به آن‌ها بگویید که شاید ایرادی هم ندارد که کافکا را «نمی‌گیرید». می‌توانید از آن‌ها بخواهید که هنر کافکا را همچون یک «در» تصور کنند. خیال کنند ما خوانندگان می‌آییم و به این در می‌کوبیم، می‌کوبیم و می‌کوبیم، ورود فقط خواستۀ ما نیست که نیاز ماست، نمی‌دانیم چیست ولی می‌توانیم احساسش کنیم، این بیچارگی مطلق برای ورود، کوبیدن و فشار دادن و لگد زدن و... اینکه بالاخره در باز می‌شود... و در رو به بیرون باز می‌شود: ما تمام مدت داخل آن چیزی بوده‌ایم که می‌خواسته‌ایم. «چقدر بامزه».

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/62206/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

پیانو هم قیمت یک آپارتمان شد

سیگنال مثبت به بورس تهران

علت گرانی شدید قیمت پیاز

کندوی پول ساز | چطور محصولی مثل عسل را صادر کنیم؟

380 نفر در کمیسیون‌ پزشکی و تعیین درصد جانبازی شرکت کردند

حمایت جالب فعالین رسانه‌ای دنیا از اعتراضات ضد صهیونیستی دانشجویان آمریکا

نماهنگ «فلسطین تنها نیست» با نوای مهدی سلحشور

اگر کسی به یاد گناهان گذشته اش افتاد بداند ذات اقدس الهی به یادش انداخته

تقویم تاریخ/ بیانیه سازمان ملل علیه سلاح‏های شیمیایی عراق بر ضد ایران

تفال/ سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

دریاچه ای زیبا در نیوزلند

اسب آبی نر پس از هفت سال ماده از آب درآمد!

حکمت/ گناهِ ثروتمندی

محافظت دانشجویان هاروارد از دانشجویان مسلمان هنگام خواندن نماز

آیا جن‌ها هم زاد و ولد دارند؟

سگ رباتیک با قابلیت شعله‌افکنی تا فاصله 10 متری

تصاویری از لحظه فرود آپولو 11 بر سطح ماه در سال 1969

دانشمندان تنها در 150 دقیقه الماس ساختند

میدان مغناطیسی زمین 3.7 میلیارد ساله است

بخشی از کتاب/ چون که او گل من است

شاعرانه/ چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

بعضی از رنج ها‌‌‌‌‌‌‌ را نمیشه حل کرد!

داستانک/ انسان های بازنده

توئیت مهدی فضائلی درباره سردار بلندپایه سپاه

تصاویر جدید از سردار قاآنی با پوشش غیرنظامی

پیام رئیسی در پی درگذشت عروس امام خمینی

اظهارات وزیر کشور درخصوص دور دوم انتخابات مجلس

فرمانده سپاه با خانواده شهید حاجی‌رحیمی دیدار و گفت‌وگو کرد

رئوفیان: هر کس رئیس مجلس شود شورای وحدت با او همکاری می‌کند

معاون اجرایی ارتش: هر تهدیدی علیه ایران را در نطفه خفه خواهیم کرد

مصباحی مقدم: دشمنان شکست خورده در حال تدارک استراتژی جدید برای ضربه زدن به نظام هستند

موضع دولت درخصوص انتخاب رئیس مجلس دوازدهم

ادعای آمریکا: ساخت اسکله کمک‌رسانی به غزه آغاز شد

ارتش یمن بار دیگر «ایلات» را هدف گرفت

بازداشت 100 دانشجو در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

عربستان میزبان مذاکرات چندجانبه درباره آینده غزه

قرارداد 6میلیارد دلاری تسلیحات و تجهیزات آمریکا برای اوکراین

اعتراضات ضد اسرائیلی در سراسر آمریکا ادامه دارد

پیشنهاد رژیم صهیونیستی برای انصراف از حمله به رفح در ازای توافق با حماس

افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان

روسیه دارایی‌های بزرگترین بانک آمریکایی را مسدود کرد

بمباران دوباره امدادگران غزه با شهادت 8نفر

دیگر خط لوله صلح بی‌معناست

بودجه شفاف و مجلس رأس امور

پالس‌های چراغ خاموش آمریکا

خطر از بین رفتن بینایی یک بازداشتی

سرنوشت دلارهای نفتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس

تعطیلی پنج‌شنبه یا شنبه؛ در این یک فقره حق با بهروز افخمی بود!

فرمانده‌ای که روح نبرد را در کرانه‌ باختری دمید

آقای ذوالنوری ممنون