نظم جدید در غرب آسیا با محوریت «امنیت دستهجمعی»
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - نظم جدید در غرب آسیا با محوریت «امنیت دستهجمعی»
٢٧
٠
صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
حسام رضایی| ترامپ تصمیم میگیرد از منطقه خارج شود، ترکیه به شمال سوریه حمله میکند، روسیه بازیگر نقش اول در میانجیگری میان نیروهای کُرد و دولت مرکزی سوریه میشود و همزمان با غروب نسبی روابط ریاض-واشنگتن پوتین، ابتدا در عربستان و سپس در امارات آفتابی میشود. همه این رخدادها مبین تحولات ژرفی است که تحلیل کلان آنها را ضروری مینماید. برای این تحلیل، کارم را با یک سوال آغاز کردم؛ «آیا نظم جدیدی در منطقه در راه است؟» این سوال را با دکتر رضا حجت شمامی عضو پژوهشکده تاریخ معاصر نیز مطرح کردم. او ضمن پاسخ مثبت به این سوال، تصریح کرد: «رژیم امنیتی و نظم ساختاری جدید بیشتر بهسمت کاهش تنش و صلح خواهد بود».
مشروح گفتوگوی من با این کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل را درادامه میخوانید.
باتوجهبه تصمیم ترامپ برای خارجکردن نیروهای آمریکا از منطقه و نیز سفرهای رییسجمهوری روسیه به کشورهای منطقه ازجمله عربستان و امارات متحده عربی، آیا در آینده میتوانیم منتظر تغییر در قطبهای منطقهای باشیم؟
آینده حداقل میانمدت منطقه، شاهد شکلگیری رژیم امنیتی و نظم ساختاری جدیدی خواهد بود. بسیار سخت است پیشبینی کنیم این نظم جدید، آیا بهسمت صلح حرکت خواهد کرد یا بهسمت جنگ. شرایط موجود و نشانهها حکایت از آن میکنند نظمی که قرار است شکل بگیرد، بیشتر بهسمت کاهش تنش و صلح خواهد بود. آمریکا در دوره اوباما و حتی ترامپ، نشان داده به حضور مستقیم در جنگهای منطقه خاورمیانه علاقهای ندارد. این نوع نگرش، در حمله هوایی نیروهای ناتو به لیبی کاملا مشهود بود که آمریکا در آن، بهطور مستقیم رهبری حمله را بهعهده نگرفت. همچنین، وقتی ائتلاف غربی بحران در منطقه را بهسمت سوریه منحرف کرد، ایران بهطور جدیتری مسأله را پیگیری کرد و همین امر، دروازهای برای ورود روسیه به بحران شد. شایان ذکر است در منطقه حساس دیگر، یعنی چین، تحولات بزرگتری از منظر اقتصادی در حال شکلگیری بود که داشت رویکردهای کلان آمریکا را با مشکل مواجه میکرد. ائتلاف غربی شامل نیروهای ناتو، نتوانستند به آنچه در منطقه ازجمله عراق و سوریه میخواستند، دست پیدا کنند. این ائتلاف بسیار علاقهمند بود شکست داعش را به خودش وصل کند؛ اما درمجموع، دست برتر در میدان سوریه ازآنِ ایران، جبهه مقاومت و متحد ایران، یعنی روسیه شد. در اثنای تندشدن همکاریها در تهران، آستانه و ترکیه، شاهد فروپاشی حداکثری داعش بودیم. دراینبین، شاهد هستیم آمریکا در پی کنارهگیری بیشتر از منطقه است. عقبنشینی نیروهای آمریکایی از شمال سوریه در جریان حمله ترکیه، یکی از مواردی است که نشان میدهد ایالات متحده، نگران جای دیگری، یعنی منطقه شرق و جنوبشرق آسیاست. این اقدامی بود که اوباما هم انجام داد؛ یعنی در دوره او هم تمرکز آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا معطوف شد.
به دو عامل دست بالاتر ایران در معادلات منطقه و انتقال تمرکز آمریکا از غرب به شرق آسیا اشاره کردید. این دو عامل را چقدر در قرابت اخیر عربستان و امارات به ایران مؤثر میدانید؟
حدود یک ماه قبل در توییتی، این سوالها را مطرح کردم: «بهدلیل استقلال آمریکا از خرید نفت، آیا بازهم این کشور از عربستان حمایت خواهد کرد یا نه؟» و «اگر آمریکا بخواهد «کوچ امنیتی» خود را به شرق آسیا بفرستد، چه اتفاقی رخ خواهد داد و عربستان توان ایستادگی روی پاهای خود را دارد؟» همانجا تصریح کردم در چنین وضعیتی، احتمال اینکه عربستان بهسمت روسیه یا چین برود، کم نیست تا بهنوعی بزرگ دیگری را پشتسر خود قرار بدهد. روسیه در تغییر ساختارهای بینالمللی، بهدنبال ایجاد ائتلافسازیهای جدید است. در تغییر ساختارها وقتی ائتلافها بههم میخورند، احتمال جذب ائتلاف از طرف مقابل وجود دارد. من اسم این پدیده را «گروگانگیری متحدین» گذاشتهام. این سوال گهگاه مطرح میشود: «اگر آمریکا از منطقه برود، کدام قدرت جایگزین شود بهتر است؟» حرف من این است که اصلا قدرتی نباید جایگزین شود. ما بهعنوان ایران علاقهای نداریم قدرتی بخواهد نهتنها به خلیجفارس، بلکه به کل منطقه ورود کند. البته روسیه هنوز آن توانایی را ندارد که بخواهد جایگزین شود و ما هم خوشحال میشویم این اتفاق رخ ندهد.
یعنی خود کشورهای منطقه باید عامل ثبات و امنیت باشند؟
بله، میتوان از پیشنهاد مطرحشده آقای روحانی، رییسجمهوری ایران، در سازمان ملل مبنیبر برقراری صلح استقبال کرد. بهترین گزینه برای رژیم امنیتی هر منطقه این است که خود کشورهای منطقه، امنیت دستهجمعی را برقرار کنند.
عربستان لزوم این امنیت دستهجمعی را درک کرده است؟
بله، این شرایط را درک کرده است. زمانیکه در اواخر دهه 1340 بریتانیا تصمیم گرفت از منطقه خلیجفارس خارج شود، آمریکا جایگزین آن شد. آمریکا البته در آن زمان درگیر جنگ ویتنام بود و چندان راحت نمیتوانست به منطقه ما ورود کند؛ بههمیندلیل، نیکسون، رییسجمهوری وقت آمریکا، تئوری دوستونی را برای ایران و عربستان مطرح کرد.
طبق این تئوری، درواقع ایران ستون نظامی (ژاندارم منطقه) و عربستان ستون اقتصادی بود.
بله، درواقع فعلا این دو ستون باشند تا بعدا آمریکا فرصت ورود به منطقه را پیدا کند. همین امر نیز باعث شد جایگزینی بریتانیا بهوسیله آمریکا با وقفه مواجه شود. اتفاقا الان هم گرفتاری آمریکا به همان منطقه، البته از نوع دیگری معطوف است. بیشتر گرفتاری امروز آمریکا در شرق آسیا معطوف به جنگ اقتصادی با چین است. این نشان میدهد پیوندهایی میان این دو منطقه، یعنی غرب و شرق آسیا، وجود دارد. ایران نشان داد چه با کشاندن متحدان خود در ائتلافهای هوایی و مستشاری و چه خودش بهتنهایی، نهتنها میتواند در تحولات سیاسی منطقه تأثیر بگذارد؛ بلکه میتواند تعیینکننده هم باشد. این تعیینکنندگی با وجود همه فشارهای حداکثری، خود را در حفظ و تقویت سوریه و یمن نشان داد. یکی از دلایلی که باعث میشود آمریکا علیه ما جنگ تمامعیار تدارک نبیند، این است که میداند از دریای مدیترانه تا دریای عمان و اقیانوس هند، همگی تحتتأثیر ایران هستند. با وجود ادعای عربستان مبنیبر اینکه میتواند ضمن واردکردن بحران به منطقه، ازطریق فجیره امارات یا خط لوله دریای سرخ انرژی خود را منتقل کند، حوثیها توانستند دست روی نقطهای بگذارند که روزی پنجمیلیون بشکه نفت از آن صادر میشد. تأثیرگذارتر از همه این موارد، انفجار در تأسیسات آرامکو بود. حوثیها که اصلا ارتش مدرنی ندارند، بهقدری پیشرفت کردهاند که میتوانند در اقتصاد سیاسی کل منطقه تأثیر بگذارند. آرامکو نشان داد عربستان آنقدر آسیبپذیر است که با یک نیرو و با یک عملیات، نصف اقتصادش بهباد میرود.
این مسأله عربستان را جبرا بهسمت ایران کشاند؟
این آسیبپذیری نشان داد کل موجودیت سیاسی سعودیها میتواند نابود شود؛ بنابراین، عربستان به این واقعیت رسید که تداوم درگیریها با یمنیها میتواند برایش خطرناک باشد و همین امر باعث شد بهسمت گفتوگو با ایران بیاید. البته قبل از اینکه آقای روحانی به سازمان ملل برود و موضوع امنیت دستهجمعی را مطرح کند، از اول انقلاب اسلامی همواره میگفتیم امنیت منطقه باید دستهجمعی باشد؛ اما برخی کشورها با طرح شورای همکاری خلیجفارس، رودررویی با ایران را آغاز کردند که متأسفانه تا الان تداوم یافته است. نیاز وجودی عربستان سبب شد بهسمت ایران گرایش پیدا کند.
گرایش دیپلماتیک عربستان به ایران چه تأثیری بر روابط این کشور با رژیم اسرائیل خواهد گذاشت؟ خود این رژیم چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
برخی میگویند رویکردهای غلط ایران درباره منطقه، ازجمله فلسطین، باعث شده همه کشورهای عربی منطقه بهسمت اسرائیل بروند و دربرابر ایران قرار بگیرند. باید از جایی چنین نگاه منفعتطلبانهای را اصلاح کرد و تغییر داد. دربرابر چنین اظهاراتی، باید گفت یکی از دلایلی که باعث میشود عربستان یا حتی امارات بهطور آشکار و پنهان بهسمت اسرائیل گرایش پیدا کند، این است که سعودیها برای ماندگاری خانواده و حکومت خود، بهقدری به حمایت کشوری مانند آمریکا نیاز دارند که باعث شده همهچیز خود را به اسرائیل بفروشند. همچنین، معتقدم حتی با وجود گرایش دیپلماتیک عربستان به ایران و درنتیجه کاهش تنشها، پیوندها و مناسبات ریاض با تلآویو ادامه خواهد یافت. اگر آمریکا بهطور نسبی و درحد 50درصد هم از منطقه خارج شود، جایگاه اسرائیل تضعیف خواهد شد. درآنصورت امکان دارد پیوندهای دیگری شکل بگیرد. در نظم آینده منطقه، ایران و عربستان بهعنوان دو قدرت حتما حضور و نقش خواهند داشت. ترکیه هم میخواهد در نظم جدید جایگاه داشته باشد و با حمله به شمال سوریه، بهنوعی خواهان تکرار همان کاری است که اسرائیل درباره بلندیهای جولان انجام داد.
باتوجهبه اینکه نسبت میان ایران و رژیم اسرائیل، مانند آب و روغن است، آیا امکان گرایش همزمان عربستان به ایران و اسرائیل وجود دارد؟
اگر قرار است امنیت دستهجمعی در منطقه مستقر شود، درهرصورت جایگاه رژیم اسرائیل تضعیف خواهد شد و بیشتر به این سمت خواهد رفت که چگونه موجودیت خود را حفظ کند.
یعنی از ماجراجوییهای فرامرزیاش در قالب حمله نظامی به دیگر نقاط کاسته می شود؟
دقیقا، عربستان بهدنبال تعادلبخشی است؛ یعنی تلاش میکند روابطش را با آمریکا تقریبا حفظ و تکیهاش را به روسیه و چین بیشتر کند. همچنین، اسرائیل را هم تا حدودی برای خود نگهدارد و تنشهایش را با ایران در عراق و یمن و بقیه نقاط کم کند. درنهایت اینکه سفر پوتین به منطقه از این نظر معنادار است که او میخواهد در جابهجایی نیروها و در نظم جدید منطقهای خود را عرضه کند که احتمال دارد شکل بگیرد. ترکیه در ماجرای اخیر کُردهای سوریه، از آمریکا و اروپا فاصله گرفت و بهسمت روسیه رفت و حتی ساختار نظامی خود را با اینکه تمام تسلیحاتش آمریکایی و ناتویی است، تا حدودی جابهجا و به روسیه اعتماد کرد.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/62286/