سرمقاله اعتماد/ جای اعتراض
خبر خوب
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - اعتماد / « جای اعتراض » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سیدعلی میرفتاح است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در این روزها، مقامات جمهوری اسلامی، بیش از هر چیز بر این نکته تاکید دارند که «اعتراض حق مردم است، اما حساب اغتشاشگران را باید از معترضان سوا کرد.» این حرف درست به گفتوگوهای مردمی هم راه یافته، از اقشار مختلف میشنویم که شهروند معترض، پمپبنزین آتش نمیزند، از فروشگاههای عمومی دزدی نمیکند و همشهریانش را در راهبندانهای تصنعی گیر نمیاندازد. دیماه نود و شش بود که مسوولان صراحتا حق اعتراض را بیش از گذشته به رسمیت شناختند و در گفتهها و نوشتههای خود به آن اشاره کردند؛ حتی شورای شهر تهران جلسه فوقالعاده تشکیل داد و جای اعتراض تهرانیها را مشخص کرد هرچند طرح و تصویب شورای شهر راه به جایی نبرد و عملا جای اعتراض رسمیت نیافت. بحث حق و جای اعتراض مجددا این روزها به مناسبت غائله بنزین راه افتاده و مقامات اجرایی و قضایی و پارلمانی آن را بیان میکنند. روزنامهها را خوانده باشید معاون حقوقی رییسجمهور و مسوولان عالیرتبه قوه قضاییه هم نه فقط در قبول آن، بلکه در ضرورت آن سخن گفتهاند و گوش خود را به روی اعتراضات عمومی باز کردهاند. کور از خدا چه میخواهد جز دو چشم بینا. ما هم از حکومت چه میخواهیم جز آنکه صدای مردم را بشنود و نقد و اعتراض آنها را جدی بگیرد. از این هر دو مهمتر حکومت وظیفه دارد در اقناع مردم بکوشد و موافقت شهروندان را در همراهی با تصمیمات مهم جلب کند. باید که چنین رویکردی را- ولو با تاخیر- به فال نیک بگیریم و از آن استقبال کنیم و تا آنجا که زورمان میرسد موانع را از سر راهش برداریم و زمینههای اجرایش را فراهم آوریم. اما در این میان لازم است جلوی یک سوءتفاهم جدی را هم بگیریم. هم در 96 و هم در 98 از سخن بعضی مقامات چنین استنباط میشود که باید پارکی، محوطهای، میدانی یا جایی را به اعتراض اختصاص دهند و از شهروندان معترض بخواهند که در کمال امنیت و آزادی به آنجا بروند و سر هر که میخواهند فریاد بکشند. احتمالا شنیدهاید که هایدپارک لندن را مثال میزنند و تلویحا آن را یا فلان میدان را در ترکیه یا مصر الگو میگیرند. این کار شاید به لحاظ نمادین کار بدی نباشد، شهروندان هم از آن استقبال کنند، اما اگر بخواهیم حقیقتا به اعتراضها و نقدها وقعی بگذاریم و از این طریق مردم را به مشارکت سیاسی،مدنی فرابخوانیم باید به روشهای معقول و منطقی دیگری که موجهتر هم هست رو بیاوریم. اعتراض جا نمیخواهد بلکه به ابزار و ادوات مناسب نیاز دارد. بهترین ابزار نقد و اعتراض رسانهها هستند که فعلا به هر دلیلی معترضان و منتقدان در شکل رسمی آن جا ندارند. در صدا و سیمای ما نهتنها سهمی به معترضان داده نمیشود بلکه صدای بخشهایی از حاکمیت نیز شنیده نمیشود. همین الان آمار بگیرید به تعداد قابل توجهی از مقامات سابق و لاحق جمهوری اسلامی برمیخورید که حق حضور در رسانه ملی را ندارند و نهتنها نمیتوانند حرف خود را بزنند بلکه در برهههایی نتوانستهاند از خود دفاع و رفع اتهام کنند. صداوسیما بیشتر بلندگوی یک جریان سیاسی است و اسم و رسم جریان رقیب فقط در اوقاتی برده میشود که بخواهند منکوبشان کنند و خطاهایشان را بشمرند. از آنجایی که عملا صدا و سیمایی جز رسانه ملی امکان برودکست ندارد، طبیعتا، هر آن که جز جریان سیاسی مسلط امکان عرض اندام ندارد. شاید بگویید شکلهای دیگری از رسانه وجود دارند که محظورات صدا و سیما را ندارند، با آزادی عمل بیشتری میتوانند صداهای دیگر را به گوش مردم و مسوولان برسانند. مثلا روزنامهها با گرایشهای متفاوت سیاسی از عهده چنین کاری برمیآیند.
این حرف درست است، اما از آنجایی که روزنامهها روزهای سخت و پرالتهابی را طی کردهاند، اولا بسیار شکننده و آسیبپذیرند، ثانیا از شدت ضعف، صدای خودشان به گوش مخاطبان نمیرسد چه برسد به اینکه بلندگوی دیگری بشوند؛ ضمن اینکه در بهترین حالت روزنامهها خیلی هنر کنند حرف منتقدان را بازتاب دهند. نقد کجا، اعتراض کجا؟ به جای اینکه دنبال جای اعتراض بگردیم، خوب است محملهای اعتراض را سامان دهیم و جامعه را از آفت تکصدایی دور نگه داریم. در همهجای دنیا مقدم بر جای اعتراض دست رسانهها را بازمیگذارند تا گفتنیها را- هر چه که هست- بگوید. برای اینکه شهر آرام باشد خوب است، بلکه ضروری است که روزنامهها تند و تیز باشند و سیاستمداران از جناحهای مختلف با هم دعوا کنند و توی سر و کله هم بزنند. دعوا در رسانه هم کمهزینه است هم پرفایده مهمتر از این دو به تلطیف جامعه کمک میکند، خاطر جامعه را آسوده میکند که صدایش شنیده میشود.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/70271/