سرگذشته ندیمه ای که زندگی اش را دزدیدند
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - کافه بوک / کتاب سرگذشت ندیمه با عنوان اصلی The Handmaid’s Tale اثر مارگارت اتوود Margaret Atwood نویسنده کانادایی است که در سال 1985 منتشر شد. اتوود تا به امروز رمانها و مجموعه داستانهای زیادی منتشر کرده و توانسته دو بار جایزه «من بوکر» را کسب کند.
نخستین جایزه من بوکر در سال 2000 به رمان آدمکش کور تعلق گرفت. کتابی که در آن سرنوشت خانوادهای که جنگ مستقیم و غیر مستقیم بر بادش میدهد روایت میشود. دومین جایزه من بوکر در سال 2019 به رمان The Testaments از اتوود تعلق گرفت که ادامه همین کتاب سرگذشت ندیمه است. هنوز ترجمهای از رمان جدید اتوود منتشر نشده اما قرار است نشر ثالث در بهمنماه «وصایا» را با ترجمه سهیل سمی – مترجم سرگذشت ندیمه – منتشر کند.
با توجه به کتاب سرگذشت ندیمه و پایان باز آن و همچنین با توجه به اینکه «وصایا» توانسته جایزه من بوکر را کسب کند باید با کتاب بسیار خوب و هیجانانگیزی روبهرو باشیم. کتابی که میتواند سوالهای زیاد مخاطبان را پاسخ دهد. اما اول، باید سرگذشت ندیمه را خواند، رمانی که هوستون کرانیکل درباره آن گفته: «تا این کتاب مجاز است، بخوانیدش.»
واشنگتن پست – بوک ورلد نیز درباره رمان سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود نوشته است:
سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته به طنز، هراس و هشدار که از آمیزش تیره و تار سیاست و روابط زن و مرد به طرزی هنرمندانه پرده برمیدارد. رمان اتوود به لحاظ تخیل آیندهنگرش، از جهاتی، کتاب 1984 اثر اورول را به خاطر میآورد.
کتاب سرگذشت ندیمه
کتاب مارگارت اتوود یک ویرانشهر، یک جامعه پاد – آرمانی و یا همان Dystopia را به تصویر میکشد. جامعهای که «جلید» نام دارد و توسط یک حکومت تئوکراتیک اداره میشود. حکومت تئوکراتیک به حکومتی گفته میشود که در آن دین حکمرانی میکند. در کتاب میخوانیم هر کاری که انجام میشود به خاطر حکم انجیل است. یا حداقل به افراد زیردست گفته میشود که اینطور است.
در جامعه پاد – آرمانی کتاب که روی زنان تمرکز دارد، آنها هیچ حق و حقوقی ندارند. البته نه همه زنها، سختگیری غیرقابل تصور فقط برای ندیمههاست. ندیمههایی که چیزی به نام آزادی فردی برای آنان تعریف نشده است. مدام تحت نظر هستند، نوشتن و یا خواندن قدغن است، حق مالکیت و یا حرف زدن برای آنها وجود ندارد. حتی در اتاق محل اقامت ندیمهها وسایل تیز یا آینه و یا هر نوع شیشهای جمع شده است تا مبادا کسی به خودکشی فکر کند. هر ندیمه میتوانند روزانه تنها یک بار برای خرید از خانه خارج شوند که در این مدت ندیمه دیگری با اوست. اما همانطور که گفته شد حرف زدن یا گپ و گفت میان ندیمهها هم وجود ندارد، در حقیقت هر کدام از آنها جاسوسی طرف مقابل را میکنند.
در این جامعه، با توجه به یک سری اتفاقات بیشتر افراد عقیم هستند. اما کلمه «عقیم» ممنوع است و با توجه به سختگیریهای موجود میتوان حدس زد که حکومت میگوید فقط «زنها» عقیماند نه مردان. اینجاست که نقش ندیمهها روشن میشود. به طور طبیعی ندیمهها امکان رابطه با هیچ مردی را ندارند مگر فرماندههایی که حکومت تعیین میکند. فرماندههایی که زنان آنها توانایی بچهدار شدن ندارند. نکته جالب این است که هر فرماندهای که ندیمهاش بچهدار شود ترفیع میگیرد اما ندیمه برای یک دوره دیگر خدمت نزد فرمانده دیگری فرستاده میشود. تنها پاداش او این است که به مستعمرات – جایی که پیرزنها، ندیمههایی که سه دوره خدمت کردهاند و بچهدار نشدهاند و همچنین اصلاحناپذیرها به آنجا میروند – فرستاده نمیشود. در میان هر امکاناتی که در اختیار ندیمه در خانه فرمانده قرار میگیرد به خاطر آوردن یک بچه سالم است نه چیز دیگری.
داستان رمان سرگذشت ندیمه از زبان «افرد» – شخصیت اصلی – روایت میشود. ندیمهای که تلاش دارد علیرغم همه سختیها خودش را، خاطراتش را و مهمتر از همه هویتش را از دست ندهد. افرد خاطراتش را کار راحتی نیست مینویسد و در این میان درباره زندگی گذشته و خانوادهاش هم مینویسد. همچنین درباره زمانی که حکومت جلید شکل گرفت.
بعد از آن فاجعه بود، همان موقع که رئیسجمهور را ترور کردند و کنگره را به گلوله بستند و ارتش حالت اضطراری اعلام کرد. تقصیر را به دروغ به گردن مسلمانان انداختند. مدام در تلویزیون مردم را به آرامش دعوت میکردند. میگفتند همهچیز تحت کنترل است. این همان زمانی بود که قانون اساسی را لغو کردند. گفتند این کار موقتی است. (کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود – صفحه 261)
همه مطالبی که تا اینجا خواندید از شرح روزمرگی افرد است. اما داستان و اتفاقات اصلی زمانی آغاز میشود که افرد متوجه یک سازمان زیرزمینی میشود. سازمانی که اطلاعاتی خوبی در اختیار دارد و از مخالفان جدی حکومت تشکیل شده است. همین سازمان است که امیدی هرچند کم را در دل افرد زنده نگاه میدارد و… .
در پشت جلد کتاب نیز خلاصهای از داستان رمان سرگذشت ندیمه آمده است که چنین است:
افرد ندیمهای است در حکومت تئوکراتیک جلید. او اجازه دارد روزی یک بار برای خرید در بازار از خانه فرمانده و همسرش خارج شود، بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفتهاند، زیرا زنان دیگر حق خواندن ندارند. ندیمه ماهی یک بار به بستر میرود و دعا میکند که از فرمانده آبستن شود، چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد و سایر ندیمهها تنها به بارآوری رحم آنهاست. افرد سالهای پیش را به خاطر دارد، روزگاری که با همسرش، لوک، زندگی میکرد و با او نرد عشق میباخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت میکرد؛ آن روزها که شغلی داشت و درآمدی، و از حق آموختن بهرهمند بود. ولی حالا همهچیز بر باد رفته.
به نظر میرسد در این ویرانشهر حکومت به دنبال اصلاح نژاد است. هنوز از وقتی که «جلید» شکل گرفته زمان زیادی نگذشته و هستند افرادی که گذشته و خوبیهای آن زمان را به یاد آورند. هنوز افرادی مانند «افرد» هستند که میدانند در گذشته زنها حق و حقوقی داشتند. و همین موضوع برای حاکمان زنگ خطر است. بنابراین آنها تلاش میکنند با وجود مشکلات از بچههایی که متولد میشوند آدمهای مطیعتری بسازند. عمه لیدیا، از جمله شخصیتهای ترسناک که همیشه با یک ابهت خاصی از او یاد میشود، به افرد توضیح میدهد که در آینده ندیمهها بهتر رفتار میکنند و دیگر نیازی به اعمال این همه نظارت و خشونت نیست. عمه لیدیا درباره نسل بعد چنین توضیح میدهد:
شما یه نسل انتقالی هستین. برای شما از همه سختتره. ما میدونیم که از شما انتظار میره چه فداکاریهایی بکنین. وقتی مردا ازتون ایراد میگیرن، خیلی عذاب میکشین. برای کسایی که بعد از شما میآن، شرایط سادهتره. اونا با کمال میل وظایفشون رو میپذیرن. (کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود – صفحه 177)
در مقابل این اصلاح اجباری است که کار شخصیت اصلی – یعنی نوشتن خاطرات و فراموش نکردن گذشته – بسیار مهم جلوه میکند. محدودیتهای ندیمهها بسیار شدید است اما همانطور که افرد میگوید نگهبانان و حکومت بیشتر از هر چیزی «نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راههایی که فقط در درون آدم باز میشوند و به انسان روحیه و برتری میدهند.»
فضای کتاب سرگذشت ندیمه تاریک است، در حقیقت بسیار تاریک است و در هر جایی که این چنین باشد همیشه افراد طغیانگری ظاهر میشوند. افرادی که حاضر نیستند تسلیم شوند. در رمان هم آدمهای طغیانگر وجود دارند اما نباید فراموش کنیم کاری که افرد انجام میدهد به مراتب مهمتر است. در آخر کتاب نیز فصلی گنجانده شده که به سوالات مهمی پیرامون کتاب پاسخ میدهد ولی پایان باز کتاب بسیار خوب تنظیم شده و همانطور که در ابتدا اشاره شد، ادامه این رمان باید بسیار خواندنی و جذاب باشد.
درباره رمان سرگذشت ندیمه میتوان بسیار نوشت. هر اقدام امنیتی حکومتی جلید جای بحث دارد اما هیچچیز بهتر از آن نیست که شما خود کتاب را بخوانید و با اتفاقات رمان دست و پنجه نرم کنید.
مارگارت اتوود رمانش را با الهام از سه اثر برجسته یعنی 1984 اثر جورج اورول، دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی و فارنهایت 451 اثر ری بردبری نوشته است. کتابهایی که هر کدام در این ژانر بسیار قوی هستند. رمان اورول بدون تردید در این بین به حدی قوی است که میتوان رتبه نخست را به آن داد اما کتاب سرگذشت ندیمه نیز بسیار قوی است. البته پیشنهاد ما این است که همه این کتابها را بخوانید.
همانطور که میدانید براساس این کتاب فیلم و سریال نیز ساخته شده است. سریال سرگذشت ندیمه از جمله بهترین سریالهایی است که براساس کتاب ساخته شده است. مانند همیشه ما توصیه میکنیم اول کتاب را بخوانید و بعد سراغ فیلم یا سریال بروید. کتاب اتوود با جملهبندیهای کوتاه و فضای سنگین برای همیشه در ذهن شما باقی میماند.
نکته نهایی اینکه ترجمه این کتاب و البته ویراستاری آن میتوانست بسیار بهتر باشد. ایرادهایی در کتاب است که لطمهای به فهم خواننده از موضوع وارد نمیکند اما میشود آنها را رفع کرد تا با یک کتاب خیلی خوب روبهرو باشیم.
اینفوگرافیک رمان
براساس رمان سرگذشت ندیمه یک اینفوگرافیک توسط کافهبوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبههای مختلف رمان به خوبی و به شکلی دقیق منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک وجود دارد، به درک بهتر رمان کمک میکند.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخواندهاید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک خلاصه همه قسمتهای مهم کتاب ارائه شده است و بخشهایی از آن بازگو میشود.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/76123/