به گزارش الف، با پذیرش مسئولیت سقوط هواپیمای اوکراینی توسط نیروهای مسلح، روز شنبه تجمعاتی در برخی دانشگاه های تهران برای یادبود جانباختگان این حادثه برگزار شد. این تجمعات بلافاصله با خروج دانشجویان از دانشگاه با شعارهای رادیکال سیاسی همراه شد. در این بین عکسی نیز منتشر شد که نشان می داد بنر حاج قاسم سلیمانی پاره شده است. متعاقب این جریانات در روزهای گذشته نیز در برخی شهرهای کشور اعتراضاتی صورت گرفت.

همزمان با این اتفاق، روز شنبه راب مک ایر سفیر انگیس بدلیل حضور در تجمع غیرقانونی جلوی دانشگاه امیر کبیر بازداشت و بعد از دقایقی آزاد شد. وزارت خارجه نیز سفیر را بدلیل آن چه «رفتار نامتعارف و حضور در تجمعات غیرقانونی» نامید احضار و مراتب اعتراض رسمی ابلاغ شد.

دونالد ترامپ نیز بلافاصله با اطلاع از تجمعات، اقدام به انتشار توییت هایی هم به زبان فارسی و انگلیسی کرد و عنوان داشت از ابتدای دوران ریاست جمهوری کنار مردم ایران ایستاده است. رودی جولیانی، وکیل ترامپ مدعی شد نظام سیاسی ایران در حال سرنگونی است و از ترامپ خواست که از اعتراضات حمایت کند.

روز یکشنبه دونالد ترامپ از تاثیرگذاری تحریم ها و اعتراضات سخن گفت و رابرت اوبراین مشاور امنیت ملی اش مدعی شد با حذف قاسم سلیمانی احتمال مذاکره و رسیدن به توافق افزایش یافته است.

این موضع گیری و اقدامات، بعد از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس صورت می گیرد که با پاسخ مستقیم، قاطع و بازدارنده ایران در هدف قرار دادن پایگاه های آمریکایی در عراق مواجه شد و علی رغم وعده های دونالد ترامپ مبنی بر این که هر نوع واکنشی را به شدت پاسخ خواهد داد اما عملاً چنین اتفاقی رخ نداد. در مقابل اما ایران وعده داده حمله موشکی به پایگاه آمریکایی صرفاً یک سیلی بوده و بر این اساس در آینده پاسخی راهبردی داده خواهد شد.

اما با حمایت گسترده انگلیس و آمریکا از تجمعات دو روز گذشته در کشور به نظر می رسد آنها فرصت مناسبی در پیشبرد سیاست فشار حداکثری بعد از تشییع باشکوه قاسم سلیمانی بدست آورده اند.

به طور کلی از نگاه آمریکایی ها ، سیاست فشار حداکثری در تلاش است تا ایران را در مقابل نشستن پای میز مذاکره و از دست دادن مولفه های راهبردی قدرتش یا سرنگونی، ورشکسته و زمین گیر شدن نظام سیاسی قرار دهد. البته نئومحافظه کاران و حلقه تندرو اطرافیان ترامپ نیز با توجه وسعت و قدرت ایران به شدت طرفدار تجزیه كشور هستند.  

 سیاست دولت دونالد ترامپ که از چهار سال قبل تا کنون به نتیجه مطلوب وی منجر نشده اینک بر این برنامه قرار گرفته با تحریک مردم و گسترش تجمعات اعتراضی زمینه را برای تشدید شکاف های درون ساختاری و ضربه زدن به قدرت و مشروعیت سپاه پاسداران فراهم سازد. سناریوی مطلوب کاخ سفید تحقق بخشی به وضعیتی است که در آن ضمن سلب ایفای نقش موثر از سپاه پاسداران، شرایط برای تحت فشار قرار دادن نیروهای منطقه ای ایران و حتی حذف آنها از صحنه سیاسی در کشورهای مختلف فراهم شود.

از دید آنها چنین اتفاقی با تحریک جامعه علیه سپاه پاسداران میسر می شود و دقیقاً به همین دلیل است كه دونالد ترامپ در حال حاضر خود را حامی مردم ایران معرفی می كند و به صورت مداوم به فارسی و انگلیسی توییت می كند. در این باره اشاره به سیاست ها، شخصیت و صداقت دونالد ترامپ در چهار سال گذشته بدلیل آشكاری آن بر همه نیازی نیست.

  قرار است علاوه بر تشدید تنش ها در داخل و از بین بردن موثرترین نیروها و بازوهای منطقه ای،توانمندی ایران در پیشبرد سیاست‌هایش مضمحل شود. این اتفاق به مثابه تکمیل کننده پروژه آمریکا در شهادت سردار سلیمانی(به عنوان چهره کاریزماتیک سیاست منطقه ای ایران) می تواند ضربات جبران ناپذیری به اقتدار ایران فراهم آورد. 

متاسفانه برخی در داخل اتفاقات اخیر را به مثابه فرصتی استثنایی برای تغییر راهبردی سیاست داخلی و منطقه ای ایران ارزیابی می كنند.

در مقابل چنین شرایطی اما چه راهکاری می توان در پیش گرفت؟ بدون شک امید به گذشت زمان اگر منجر به روی کار آمدن نه تنها دونالد ترامپ بلکه هر نامزد دیگری در آمریکا شود به نفع واشنگتن است. به نظر می رسد در این شرایط گام اول تاکید بر اجماع درون ساختاری، گفت و گو با مردم و تلاش برای اقناع آنها می باشد كه متاسفانه در روزهای اخیر به هیچ وجه مشاهده نشده است.