شعری در وصف دوری و فراموشی از استاد شهریار
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان -
آخرین خبر / تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بی هوش شدی
تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
شعر: شهریار
دکلمه: زهرا شیبانی
از صفحه اینستاگرام time_dialog
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/93011/