ایران پرسمان
30 - هیچ
يکشنبه 4 اسفند 1398 - 16:38:53
ایران پرسمان - صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اعلام نتایج اولیه انتخابات حکایت از پیروزی قابل توجه نیروهای اصول‌گرایی در کل کشور به خصوص در تهران دارد. بی شک وحدت نیروهای اصول‌گرایی که خود را در قالب «لیست وحدت» بروز داد، تاثیری بی بدیل در این موفقیت داشت.
دغدغه‌های معیشتی «ایران سربلند» در برابر سیاسی‌کاری اصلاح‌طلبان
اصول‌گرایان با محوریت محمدباقر قالیباف مدت‌ها در قالب شورای ائتلاف نیروهای انقلابی مشغول تحکیم سازوبرگ وحدت بودند؛ وحدتی که البته در مواردی با تعلل و تعویق مواجه شد اما در نهایت با ارائه لیست مشترک موسوم به «ایران سربلند» میان گزینه‌های «شورای ائتلاف» و «جبهه پایداری» به سرانجام مطلوب رسید. اعضای این لیست در تهران با استقبال اکثریت واجدین رای در تهران مواجه شد و طبق آمارهای منتشره از سوی مبادی ذی‌ربط، هر 30 کرسی تهران، به ایران سربلند اختصاص یافته است. این پیروزی در فضای سیاسی خاصی رقم خورد. اصلاح‌طلبان که طی 6 سال اخیر با در دست‌گرفتن نهادهایی مانند دولت و مجلس و شورای شهر تهران، نتوانستند نظر مردم را به کارآمدی خود جلب کنند، طبیعتا در این دوره از انتخابات موفق نشدند در رقابت با لیست رقیب، خودی نشان بدهند. حتی فضا به گونه‌ای پیش رفت که محمد خاتمی برخلاف سنوات قبل، از انتشار فراخوان تصویری برای رای به لیست اصلاح‌طلبان پرهیز کرد.
در عین حال شعارها و ایده‌های اصول‌گرایان در این دوره از انتخابات، بیشتر معطوف به موضوعات اقتصادی و معیشتی شد و قاطبه لیست وحدت نیز به افراد متخصص در حوزه اقتصادی تعلق یافت؛ این در حالی است که اصلاح‌طلبان عمده وقت و هزینه خود را متوجه نقد به قول خودشان انحصارطلبی رقیب و نهادهایی مانند
شورای‌نگهبان کردند و به کل، از توجه به نیازهای معیشتی مردم بازماندند. اصلاح‌طلبان از مدت‌ها قبل با پیش‌کشیدن «مشارکت مشروط»، حضورشان در انتخابات را منوط به بازبودن فضای انتخابات کردند و اعلام داشتند که اگر شورای نگهبان زیر پای اصلاح‌طلبان فرش قرمز پهن نکند، این جریان سیاسی از حضور در انتخابات خودداری خواهد کرد. با وجود این تهدیدها، اصلاح‌طلبان در روزهای منتهی به انتخابات هم و غم خود را برای تدارک لیست‌های انتخاباتی گذاشتند و در نهایت با دو لیست اصلی یکی برای حزب کارگزاران سازندگی و دیگری برای ائتلاف هشت حزب اصلاح‌طلب که عارف از آن حمایت کرد، به صحنه پای گذاشتند.
مصادره به مطلوب نکنیم
معمولا اینگونه است که جریان سیاسی پیروز در انتخابات، شرکت‌کنندگان و رای دهندگان به خود را از اساس متعلق به گفتمان فکری و از مریدان خاصه خود جا می‌زند؛ مثلا همین چندی پیش بود که محمدرضا عارف، رییس فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس، در گفت‌وگویی اعلام کرد که مردم ایران اصلاح‌طلب هستند. با این حال، تجربه نشان داده و ثابت کرده که بخش اعظمی از جامعه ما، نوعا بستگی و وابستگی خاصی با دقایق فکری جریانات سیاسی اعم از اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی ندارد و حتی با این دقایق، آشنایی دقیقی هم ندارد. رصد نتایج انتخابات در 41 سال گذشته نیز نشان می‌دهد که در یک دوره جناح چپ(اصلاح‌طلب) به قدرت رسیده و در دوره بعدی، جناح راست(اصول‌گرایی) آن قدرت را باز پس گرفته است. در سال 76 و سال‌های پس از آنکه اصلاح‌‌طلبان، سرمست و سرخوش از پیروزی‌های مکرر و در دست گرفتن محض دولت و مجلس و شورای شهر تهران بودند، در انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران و پس از آن، مجلس شورای اسلامی هفتم و ریاست‌‌جمهوری نهم و دهم، شکست‌های سختی را متحمل و مجبور شدند سنگرهای فتح‌شده قبلی را گام به گام به رقیب خود پس بدهند. با این حال مردم در انتخابات 92 از نامزدهای وابسته به جریان اصول‌گرایی روی گرفتند و سبد رای نامزد اصلی جریان اصلاح‌طلبی یعنی حسن روحانی را پر کردند. با این رصد، به‌خوبی متوجه می‌شویم که برای مردم، اصلاح‌طلبی یا اصول‌گرایی چندان اهمیت ویژه‌ای ندارد و آنچه برای ایشان از اهمیت ویژه‌تر برخوردار است، ایده‌ها و برنامه‌های آن جریان سیاسی برای بهبود امورات کشور است. همانطور که تاکید شد مردم مشخصا در تهران در انتخابات مجلس یازدهم، از آن جهت به لیست وحدت اصول‌گرایان اقبال نشان دادند که احساس کردند افراد این لیست برخلاف سیاست‌بازی نفرات منتسب به اصلاحات، از برنامه مدون‌تر و شاکله‌بندی‌شده‌تری برای رفع مضایقات مبتلابه مردم
به ویژه در حوزه معیشتی برخوردارند.
جریان اصول‌گرایی در گوشه مدیریت کشور
جریان اصول‌گرایی طی سال‌های گذشته به ویژه از سال 92 به این‌سو، به دلیل قدرت‌گیری جریان اصلاحات در دولت و مجلس و شوراها، تا حد بسیار زیادی ظرفیت تاثیرگذاری خود بر امورات کشور را از دست داد. این امر البته معلول دو چیز بود؛ اول آنکه اصول‌گرایان در انتخابات ریاست‌‌جمهوری یازدهم به کثرت وحدت‌نا‌پذیری گرفتار شدند و همین کثرت، باعث شد تا هر طیف اصول‌گرایی نامزد خاص خودش را معرفی کند و با این وضعیت، فضا برای پیروزی نامزد ائتلافی اصلاح‌طلبان و به‌اصطلاح اعتدال‌گرایان، فراهم شود. عامل دیگری که باعث شد تا اصول‌گرایان در انتخابات سال‌های سپری‌شده به ویژه مجلس دهم و ریاست‌‌جمهوری دوازدهم شکست را پذیرا شوند، سلطه گفتمان مذاکره در ایران و القای وجود تقابل میان اصول‌گرایان با اصل مذاکره بود اما از ابتدای سال 97 و همزمان با خروج ترامپ از برجام و آغاز دور جدید تحریم‌ها علیه ایران، گفتمان مذاکره اعتبار و وجاهت پیشین خود را از دست داد و در چنین فضایی اصول‌گرایان توانستند در فضای سیاسی کشور و در اذهان مردم، پیشی بگیرند. اصول‌گرایان برخلاف ادعای کذب اصلاح‌طلبان، نه به اصل امر مذاکره با غرب بلکه با برخی ضعف‌های مترتب بر روش دولت در پیشبرد مذاکرات، و اینکه دولت با چشم‌‌پوشی از توان داخلی تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد مذاکره با آمریکا و چند کشور متحد آن نهاد، نقد داشتند و از قضا با شکست ترفند برجام، آن انتقادات جلوه واقعیت به خود گرفت و همین باعث شد تا مردم به تدریج به جریان اصول‌گرایی نزدیک شوند که اثرش را در انتخابات مجلس یازدهم نشان داد.
از 290 کرسی مجلس، طبق اعلام آمارهای رسمی از سوی وزارت کشور تاکنون تکلیف 236 کرسی مجلس مشخص شده که سهم هریک از جریانات سیاسی بدین شرح است:
اصول‌گرا 164
اصلاح طلب 27
اعتدال‌گرا 11
نزدیک به رییس دولت نهم و دهم 3
مستقل 30
نامشخص 1

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/108249/30---هیچ
بستن   چاپ