ایران پرسمان
سرمقاله اعتماد/ ادلب و سوء‌برداشت‌ آنکارا
شنبه 10 اسفند 1398 - 09:19:13
ایران پرسمان - اعتماد / « ادلب و سوء‌برداشت‌ آنکارا » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته ولی گل‌محمدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
تحولات اخیر ادلب و تلفات سنگین نظامی ترکیه محصول چند سوء‌برداشت در نظام‌ تصمیم‌گیری آنکارا است. انتخاب‌های استراتژیکی که مبتنی بر مجموعه‌ای از سوء محاسبات و عدم قطعیت‌های هزینه‌ساز در جغرافیای پیچیده سوریه است. تجریه 8 سال درگیری در معادله سوریه به‌ویژه نتایج نسبی سه عملیات نظامی در شمال سوریه این واقعیت را...
به یک اصل در نظام تصمیم‌گیری ترکیه تبدیل کرده است که آنچه را در میدان از دست دادی در میز مذاکره به دست نخواهی آورد! همین ذهنیت باعث شد که هاکان فیدان نتواند با علی مملوک در مسکو به توافق برسد و آنکارا بی‌محابا لشکرکشی سنگینی در ادلب داشته باشد. بیش‌از هر چیزی نتایج عملیات‌های اخیر شرق فرات و تار و مار کردن چند روزه سیاهی لشکر کردی این توهم را به وجود آورد که آنکارا می‌تواند اقدامات و دستاورد مشابهی در میدان پیچیده و استراتژیک ادلب داشته باشد.
سو‌ء برداشت دوم این است که آنکارا نتایج معادله ادلب و به‌طور کلی سوریه را روی توافق با روسیه‌ای بنا کرده است که در سطح راهبردی و فراتر از روزمرگی‌های میدانی هیچ منافع راهبردی مشترکی بین دو کشور وجود ندارد. حجم قابل توجه اتصالات راهبردی بین دو کشور (انرژی، تجارت 23 میلیارد دلاری، پروژه هسته‌ای اک کویو، توافق‌های امنیتی-نظامی، اس-400، ...) این برداشت را در اذهان رهبران ترکیه ایجاد کرده است که می‌توانند با توسل به آنها رفتار روسیه را در بزنگاه‌ها تغییر دهند. تحولات روزهای اخیر ادلب نشان داد که حتی اس-400 سلاح بی‌فایده‌ای برای اهداف میدانی ترکیه در سوریه است و کارکرد آن صرفا تحریک به جلب حمایت متحدان غربی بوده است. اساسا استقرار سنگین نظامی ارتش ترکیه در ادلب بیش از اینکه به منظور اهداف مشخص میدانی باشد، بیشتر برای بازدارندگی و وارد کردن روسیه به یک توافق است. از سوی دیگر، بعد از ادعاهای اخیر اردوغان درباره مساله اوکراین و بن‌بست سیاسی در بحران لیبی، روسیه جایگاه ترکیه در سیاست خاورمیانه‌ای خود را بازتعریف کرده است. برخوردهای میدانی دو کشور در ادلب در آینده قابل پیش‌بینی می‌تواند به معادلات لیبی نیز سرایت پیدا کند.
مساله سوم به برآورد آنکارا از اراده و ترجیحات راهبردی متحدان ناتویی برمی‌گردد. در سال‌های اخیر ترکیه از هر ابزاری برای وارد کردن متحدان غربی به منظور تغییر موازنه علیه روسیه و متحدان دولت سوریه بهره‌برداری کرده است. از خرید اس-400 گرفته تا بازکردن مرزها برای ارسال پناهجویان سوری به سمت اروپا. اما واقعیت این است که امریکا و قدرت‌های اروپایی فهم و ترجیحات مشابهی از معادله ادلب با ترکیه ندارند و تمایلی به مخاطره انداختن ظرفیت‌های خود برای جاه‌طلبی‌های میدانی آنکارا نشان نمی‌دهند. بخشی از این تنهایی استراتژیک هزینه‌ای است که ترکیه برای خرید اس-400 و ماه عسل با روسیه می‌پردازد. تغییر ناگهانی ترکیه به سمت ناتو ناشی از بن‌بستی است که آنکارا در ادلب و لیبی با آن مواجه شده است که متحدان غربی آن را ناشی از استیصال ترکیه می‌دانند تا چرخش محوری به سمت ابتکارات و حمایت‌های ناتو. نگاهی به تجربه اوکراین و گریز ار خطر رویارویی مستقیم با روسیه احتمال هرگونه حمایت جدی از ترکیه توسط ناتو را کمرنگ می‌کند. اساسا وزن راهبردی آنکارا به اندازه‌ای نیست که بتواند بازی همزمانی با روسیه و غرب داشته باشد. به نظر می‌رسد که دولتمردان ترک نیز به خوبی از این وضعیت آگاه هستند و تلاش آنها این است که مساله ادلب را با وارد کردن ناتو-ولو در سطح سیاسی- به اندازه‌ای بین‌المللی کنند که صرفا محدود به یک بحران در روابط دوجانبه با روسیه نباشد.
مساله آخر پیوند تحولات ادلب با مناسبات سیاست داخلی ترکیه است که به‌طور قابل ملاحظه‌ای انتخاب‌های آنکارا در این معادله را محدود می‌کند. دولت اردوغان به منظور گذار از بحران‌های داخلی برخی از مسائل سیاست خارجی را به کف خیابان‌های چندقطبی این کشور آورده است تا با امنیتی کردن فضای کنش اپوزیسیون یک بسیج سیاسی در راستای پروژه هژمونی داخلی خود راه بیندازد. اردوغان اهداف راهبردی خود در ادلب را براساس ظرفیت‌های گروه‌هایی بنا کرده است که حتی از سوی نیروهای اپوزیسیون این کشور مورد شناسایی واقع نشده‌اند. به خاطر هجمه‌های شدید اپوزیسیون داخلی از تلفات سنگین ادلب، دولت ترکیه اقدام به فیلتر کردن تمامی شبکه‌های اجتماعی و کاهش سرعت اینترنت کرده است و رسانه‌های دولتی نیز با قربانی نشان دادن سربازان ترک از ظفرمندی آنها در مورد هدف قرار دادن اهداف میدانی دولت اسد تصویرپردازی می‌کنند. چنین وضعیتی کار را برای آنکارا به منظور اتخاذ گام‌های عملگرایانه بسیار پیچیده می‌کند. فشاری که می‌تواند اردوغان را به تداوم درگیری نظامی در ادلب و تا آستانه جنگ با روسیه ناگزیر کند. ترکیه جز تروریست‌های چندملیتی دوستی در این معادله ندارد. حتی اعراب خلیج فارس با دیپلماسی پشت پرده علیه مواضع سیاسی و میدانی آنکارا هستند. در صورتی که حمایت تعیین‌کننده‌ای از سوی ناتو انجام نشود، ترکیه به کانال‌های دیپلماتیک بازمی‌گردد. اساسا ابتکارات دیپلماتیکی از جنس آستانه زمانی مورد توجه ترکیه قرار می‌گیرد که وضعیت میدانی و موازنه قدرت علیه منافع و ترجیحات این کشور تغییر پیدا کند. تحولات ادلب ترکیه را بار دیگر به میز مذاکره باز می‌گرداند اما این‌بار توافق با دمشق و تهران در دستورکار آنکارا خواهد بود و می‌تواند موجب بازنگری در سیاست‌های تهاجمی ترکیه در لیبی شود. رویدادهای اخیر نشان می‌دهد که دولتمردان ترکیه قرائت سطحی از وضعیت پیچیده سوریه و منطقه دارند. اردوغان فکر می‌کند وارد دنیای چند قطبی و پساامریکایی در منطقه شده است و فرصت تاریخی شکل گرفته تا هژمونی غرب آسیا شود. مسیر این هژمونی از سوریه می‌گذرد. فکر می‌کند توان ایران در مقابل امریکا فرسایش می‌یابد و اعراب درگیر اعتراضات داخلی هستند و تنها آنکارا است که می‌تواند مسلط بر امور نظم در حال ظهور منطقه‌ای شود. از این‌رو، شبانه می‌تواند تغییر رویکرد راهبردی دهد، با امریکا و روسیه مصالحه کند، در مساله فلسطین ساکت باشد تا نقش راهبردی از متحدان غربی در غرب آسیا و شرق مدیترانه اتخاذ کند. این فضای ابهام‌آلود و خلأ قدرت ترکیه را به‌شدت وسوسه کرده است. مطلوب آنکارا تداوم بحران‌های منطقه، تداوم تنش میان قدرت‌های دیگر، امنیتی شدن مساله کردی و توسعه پایگاه‌های نظامی و لشگرکشی در سراسر منطقه است تا بتواند موقعیت بالایی در هرم قدرت منطقه برای خود کسب کند.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/109806/سرمقاله-اعتماد--ادلب-و-سوء‌برداشت‌-آنکارا
بستن   چاپ