ایران پرسمان
سرمقاله اطلاعات/ سالی چنان گذشت
چهارشنبه 28 اسفند 1398 - 07:32:13
ایران پرسمان - اطلاعات / « سالی چنان گذشت » عنوان مکتوب هفته در روزنامه اطلاعات به قلم دکتر محمدعلی فیاض‌بخش است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
سالمان را نو‌کردیم پارینه‌سال؛ با خرناس سیل و‌ خروش سیلاب. گفتند: سالی نکوست با آن بارش؛ چه می‌دانستند از بد حادثه، که رحمت ابر، زحمت کشتزار خواهد شد و نقمت باغ!؛ اما بهارمان گذشت؛ با دست‌هایی از مردمان امیدوار، که بر سر زانوها نهاده‌شد و کمرها را راست کرد دوباره.
تابستانمان خشکی نمود و سرکنگبینِ امیدمان صفرا فزود؛ با روغن‌بادامِ ریخته و به قبضِ مزاجْ آمیخته. نگران آب شدیم مثل همیشه؛ غافل از آن‌که بزنگاهِ پاییزمان تردامنی داشت در بارشی امیدزا. نقشه‌ها را خواندند و بشارت پیشاپیش آوردند، که زمستانمان برفی‌است و سرمای در راهمان کم‌سابقه؛ که واناامیدا؛ سرمای تیز و‌خشک، به جای برف، آلودگی هوا آورد و تعطیل پشت تعطیل. بچه‌های مدرسه‌ای را اما باکی نبود؛ که اگر روزگاری پیش‌تر، به یمن برف خانه‌نشین می‌شدند، این روزهای سرد به شومِ آلودگی و بی‌نفسی باید از مدرسه پای درمی‌کشیدند؛ که بچه‌مدرسه‌ای را عجالتا سوت تعطیلی خوش‌تر است، تا واکاوی علت تعطیل.
حادثه‌ها یک‌سو؛ بحران بنزین و غائله‌ی خیابانی و هدایت‌های ماورایی از «بی‌بی» و «طوطی» سوی دیگر؛ آن هم جمع شد؛ که شاید می‌شد آن جمع‌کردن، جمعیت خاطری هم بیاورَد، که نیاورد.
کنتور صبح‌خیزی و پرگویی و یا‌وه‌سرایی ترامپ هم که به‌کار بود و‌ گاه یادمان می‌آورد از پرگویی‌های صبح‌خیزانه‌ی برخی؛ در آن هشت‌ساله‌ی مهرورزانه.
صبحی شوم اما، نفیری نفرین‌شده از صفیری شبگیر و راهزن، آرشی را با همه‌ی کمان‌داری‌اش بر زمین نشاند و دوباره هیمنه‌ای از غیرت و‌ حمیت ملی را در رگ‌های ملت جوشاند و ترَک‌ها را موقتا پوشاند و کاش کاشی‌کاران و موزاییک‌نشانان را آن تدبیر و آینده‌نگری می‌بود، تا آن رفوی برآمده از یکپارچگی ملت را رافع باقی مشکلات کنند و آن انرژی آزادشده در عزم دوباره‌ی همبستگی را به گسست انتخاباتی نه چندان شوق‌افزا پیوند نزنند.
… و اما این پرده‌ی آخر را دیگر هیچکس نخوانده‌بود، که در پس آن‌همه حوادث پرخروش؛ نیز آن شلیک نا‌به‌جای جان‌ودل‌خراش، در سکوتی مرموز و منحوس، جانوری میکروسکوپی طلیعه‌ی سال نو را طلایه‌دار شود. حبذا به منجیق فلک؛ که دیگر کدام سنگ فتنه بود که نباریده باشد!؟
این‌ها همه به‌جای خود؛ اما واژه‌ی «امید» را ما مردم همیشه در اوج ناامیدی رخت و لباس نو پوشانده‌ایم؛ باور کنید!
ما مردمانِ آبدیده در بحران و خوکرده در امواج مشقات‌ایم؛ که :
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری
کاش در پایان یک‌سال پر از ابتلائات و رنج‌ها و بلایای خواسته و ناخواسته، برخی‌مان که هنوز دلمشغول حساب و کتابِ سود و زیان قبیله و تبار و حزب و‌ جناح خویش‌اند، به خودآیند و غم ملتی را در سال نو بخورند، که در خط مقدم بلایا بوده‌است. کسانی را می‌گویم که در اوج ابتلای تصاعدی مردمان به کرونا، چرتکه می‌اندازند تا از لاشه‌ی این جانور میکروسکوپی، چه عفونتی را می‌توانند بر دماغ حریف بکشند و ویروس را نیز خرج برکشیدن خود و کوفتن رقیب می‌کنند. اگر حریف از ضرورت قرنطینه می‌گوید، او قرنطینه را به سخره می‌گیرد. اگر آن جناح پادزهری بر ویروس می‌جوید، این جناح باطل‌السحرش را می‌آورَد؛ تا جایی که اگر همه‌ی عقلای قوم، بر سکوت و سکون موقتی حرم‌ها پای‌می‌فشرند، عشاق قم از نرده‌ها می‌گذرند و بر جوش درها خروش می‌برند.
تا کی و کجا، هر مشکلی- که در همه‌جای عالم اتفاقی عادی‌است- باید بر ما بحران شود و حیرانمان کند!؟

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/115855/سرمقاله-اطلاعات--سالی-چنان-گذشت
بستن   چاپ