ایران پرسمان
تجارت چریکی
پنجشنبه 29 اسفند 1398 - 19:17:40
ایران پرسمان - صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
نام علی آقامحمدی برای آنهایی که در موضوعات اقتصادی سررشته دارند، بسیار آشناست؛ سیاستمدار و اقتصاددان کهنه‌کار 68 ساله و زاده شهر همدان. نمایندگی مردم همدان در مجلس شورای اسلامی در سه دوره، ریاست گروه اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون، ریاست کمیته اقتصاد شورای عالی امنیت ملی، قائم‌مقامی ریاست سازمان صدا‌وسیما و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال 1385 تا کنون، از جمله مهم‌ترین مسوولیت‌های آقامحمدی در طول 41 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. آقامحمدی دکترای مدیریت(گرایش توسعه) دارد. او بر موضوعات و مسائل مربوط به ساختار و مدیریت و ایضاً توسعه و رفاه، اشراف و تسلط بسیار خوبی دارد. برای آنکه تحلیل و ارزیابی مناسبی از کلیدواژه «قوی شدن» و تأثیر آن بر مدیریت اقتصادی این روزهای کشور داشته باشیم و نیز دورنمایی از اقتصاد ایران در سال 99 به دست آوریم، به سراغ دکتر آقامحمدی رفتیم. با او که هم کلام شدیم، تصویر و تصورمان از اقتصاد ملی به کلی تغییر کرد. او که یکی از مطلعین امورات جاری اقتصاد ایران است، شرایط را بسیار امیدوارکننده می‌داند. او وضعیت تولید و بالانس اقتصاد ایران در دوران پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز فشارهای همه‌جانبه علیه جمهوری اسلامی را بسیار مثبت‌تر از وضعیت فشارها در تحریم گسترده اول در سال‌های ابتدایی دهه 90 می‌داند. او راه‌حل مصون‌ماندن کشور از هر آسیب تحمیلی از بیرون را اعمال «تجارت چریکی» عنوان می‌کند. با وجود این ابراز امیدواری‌ها، آقامحمدی دغدغه‌ها و دل‌آشوبه‌های خود را هم دارد. او در این گفت‌وگو، به‌طور جدی از تداخل کارکردها و ساختارها و نیز ضعف نظارت به‌عنوان مهم‌ترین عیوب اقتصادی ایران، انتقاد کرد. وقتی از او پرسیدیم که آیا سال آینده از تحریم‌ها باید بیشتر بترسیم یا از ضعف ساختارها، گفت: «ما جرعه‌جرعه همه تحریم‌ها را خورده‌ایم و ضدتحریم شده‌ایم. حال نوبت آن است که ساختارها را اصلاح کنیم که کلیدی‌ترین آن، اصلاح ساختار بودجه است.» در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.
جناب آقامحمدی! سال‌هاست از ایده اقتصاد مقاومتی می‌گذرد. با وجود تاکید مؤکد مقامات کشور بر عملیاتی‌کردن این ایده، تا چه اندازه این ایده را عملیاتی‌شده می‌دانید و چشم‌انداز آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما معمولاً در اقتصاد تحت‌تاثیر حوادث مختلفی قرارمی‌گیریم که ممکن است شامل فراز و فرودها، بسیار پرشیب و در مواردی هم نرمال و معمولی باشد. مهم این است که ما در این شرایط پرفراز و فرود، اقتصاد از هم نپاشد و بتوانیم کشور را به‌خوبی اداره کنیم. آنچه مشخصاً با اقتصاد مقاومتی اتفاق افتاد، افزایش قدرت تاب‌آوری در کشور به‌طور ملموس بود. یکی از رویکردهای اقتصاد مقاومتی، بحث درون‌زایی است، یعنی پایه‌های اقتصاد نمی‌تواند خارجی باشد و باید از درون کشور باشد
و در عین حال هم نمی‌تواند اقتصاد بسته‌ای باشد که بخواهد فقط برای خودش کار کند بلکه باید ارتباطات بیرونی هم داشته باشد و برون‌گرایی، دیگر رویکرد اقتصاد مقاومتی است، یعنی آنچه را تولید می‌کنیم، قابلیت مبادله داشته باشد و بتوانیم با عالم خارج مبادله کنیم.
با توجه به این دو اصل یعنی درونزایی و برون‌گرایی، اقتصاد ایران در طول این مدت، پایه‌های داخلی‌اش قوی شده‌است. در سال 1391-1390 بالاترین فشار بر اقتصاد ایران، در تحریم گسترده اول وارد آمد. در آن زمان به یکباره تمام اقتصاد ایران به حدی پاشید که تولیدات‌مان در تمام زمینه‌ها به اندازه 30 تا 40 درصد کاهش پیدا کرد و اگر ذخایر قبلی‌مان نبود، شاید ادامه حیات اقتصاد بسیار مشکل می‌بود؛ یعنی ما در آن مقطع با بیش از 100 میلیارد دلار ذخیره، وارد شرایط بحرانی شدیم اما وقتی آن دوران را با شرایط تحریمی اخیر که بسیار گسترده‌تر از تحریم‌های اول است، مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که ما با ذخایر کمتر، توان تقابل بسیار بیشتری پیدا کردیم، یعنی هم صادرات بسیار بهتری داشتیم که منشأ آن طبیعتاً تولید داخلی بوده (بالغ بر 50 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی) و بر همین اساس، تأمین نیازهای کشور خیلی زود به بالانس رسیده است. در آن مرحله یعنی افتادن تولید خودروی ایران تا وقتی که ما مذاکرات مربوط به برجام را انجام ندادیم، به توازن نرسیدیم اما در این مرحله به فاصله یک‌سال که صنعت خودرویی ما آسیب دید، دیدیم که به سرعت خود را به تولید ماقبل خود بازگرداند که نه‌تنها کمک خارجی نبود بلکه آنهایی که در گذشته به نوعی با ما همکار بودند، همه‌شان کنار کشیده بودند. این را اگر بخواهیم در جای‌جای اقتصاد ایران مقایسه کنیم، می‌بینیم که این شیب، به سمت اینکه اقتصاد بتواند روی پای خود بایستد، بسیار مثبت بوده و ضربات هم بسیار ضربات سختی بوده و به نوعی سخت‌ترین ضربه‌ای است که می‌شده از خارج بر یک کشور وارد شود و همه ارکان اقتصادی کشور را تحت‌تاثیر قرار دهد.
اگر ما بخواهیم بگوییم که اقتصاد ایران، مقاومتی‌تر شده و اقتصاد توانسته به این سمت حرکت کند، قطعاً این اتفاق افتاده است اما نمی‌توانیم بگوییم همه آن راهی که باید می‌رفتیم، تاکنون رفته شده است و این نشان می‌دهد که ما باید از درون این تحریم و از درون این فشار همه‌جانبه، این توفیق را بیابیم که اقتصاد ایران را به یک اقتصاد قدرتمند و شکوفا تبدیل کنیم که من امیدوار هستم این اتفاق بیفتد، کمااینکه در سال 98 که سال رونق تولید بود، خوشبختانه این اتفاق در بسیاری از زمینه‌ها افتاد و ما دیگر الان نوع نگاه گذشته‌نگر را نداریم و همگان، رو به تحولند؛ مثلا در همین قضایای مربوط به کرونا، کشور به‌هیچ‌وجه برای لوازم بهداشتیِ مصرفیِ بسیار گسترده‌ای که یکباره نیاز است، آمادگی نداشت اما در شب لیله‌الرغائب، یک مجموعه‌ای به من گزارش داد که توانسته دستگاهی بسازد که کارخانه تولید ماسک‌های صورت است. الان آن کارخانه در اصفهان تولیدات خود را آغاز کرده و دارد با ظرفیت 50 تا 100 هزار ماسک در روز، محصولات خود را می‌فروشد. ما هیچ‌وقت در گذشته چنین ظرفیت‌هایی که ماشین‌ساز بتواند با این سرعت وارد شود، نداشتیم. این علائم نشان می‌دهد که جهت ما، جهت صحیحی است و همگان برای این جهت، تلاش کرده‌اند و طبیعی است که سرعت این تغییر جهت باید بیشتر و بهتر شود.
در گفت‌وگویی که اخیراً با یکی از مسوولان وزارت امور خارجه داشتم، او می‌گفت که ایران در بسیاری از حوزه‌ها، توان تولیدی بسیار بالایی دارد اما مشکل اصلی، در پیداکردن بازار برای فروش تولیدات است. بنا به گفته این مسوول، اگر در سال 99 در زمینه بازاریابی نتوانیم اقدامات لازم را انجام دهیم، بسیاری از واحدهای تولیدی ما با ورشکستگی مواجه خواهند شد. برای رفع این مشکل چه پیشنهاد یا پیشنهاداتی دارید؟
ما امروز مشکل زیادی برای بازاریابی نداریم؛ البته در تجارت، موانع زیادی داریم. آمریکایی‌ها حمل‌ونقل مثل کشتیرانی و بحث‌های مربوط به پول و جابه‌جایی پول ما را تحریم کرده‌اند؛ یعنی تمامی موانع لازم برای جلوگیری از تجارت را ایجاد کرده‌اند. یک وقت هست که ما در شرایط عادی هستیم و به راحتی می‌توانیم تجارت کنیم اما یک‌وقت هم هست که داریم تجارت سخت می‌کنیم که هر کدامش در نوع خود هزینه‌زاست؛ اما به نظرم، آنچه در توان تولید داریم، امکان فروشش را هم داریم. طبیعتاً اگر مجاری لازم برای اداره و انجام یک «تجارت چریکی» را پیدا کنیم، مصون خواهیم شد و با هر نوع آسیبی می‌توانیم مقابله کنیم، کمااینکه اگر بخواهیم فراورده‌های نفتی را با خود نفت مقایسه کنیم، می‌بینیم که آمریکایی‌ها هر کاری انجام دادند تا جلوی کشتی‌های حمل نفت ما را بگیرند و حرکت‌ها را محدود کنند اما در مورد فراورده‌های نفتی، اقداماتی که کشور درباره ساخت پالایشگاه‌های کوچک انجام داد، در سال آینده خواهیم دید که چه تحولی را جلوی چشم ما خواهد گذاشت. من بعید می‌دانم محصولاتی را که الان در حال تولید آن هستیم، به لحاظ بازاریابی برای آنها مشکل داشته باشیم.
نکته‌ای که این مقام مسوول روی آن تاکید داشت، در حوزه تولید میوه بود و تاکید داشت که بسیاری از میوه‌های تولیدی ما قبل از رسیدن به دست مشتری، در کنار جاده‌ها می‌گندند و از بین می‌روند.
ما در تولید میوه، زنجیره‌های بزرگ را نیاز داریم؛ یعنی ما در برخی از اجناس باید بتوانیم در بازارها تعهد بدهیم و اگر یک‌طرفی، گوجه‌فرنگی یا خیار یا پرتقال می‌خواهد، آن را در فصل و حجم خاصی می‌خواهد و ما اکنون آنچه نداریم، شبکه‌های بزرگ به‌هم‌پیوسته‌ای است که بتواند به طرف و بازار خارجی، این تعهد را بدهد که مثلاً می‌توانیم فلان جنس را به هر قیمت به دست شما برسانیم.
این کاری است که خوشبختانه امسال به‌عنوان زنجیره‌سازی شروع شده و بانک مرکزی و سازمان مدیریت و وزارت صمت و تمام صنایع و حتی اصناف ما، زنجیره‌کردن را آغاز کرده‌اند و تأمین مالی هم به‌صورت زنجیره‌ای در حال انجام‌شدن است، به گونه‌ای که واحدهای کوچک به هم پیوند می‌خورند و صادرات، دیگر مربوط به همه‌شان می‌شود و توسط مجموعه واحدی که همه‌شان سهامدار هستند، اتفاق می‌افتد، نه اینکه تک‌تک آن واحدهای کوچک، بخواهند میوه صادر کنند که طبیعتاً ناهماهنگی ایجاد کرده و ضایعات به بار می‌آورد.
مدت‌هاست که بحث اصلاح ساختار بودجه در دستور کار دولت و مجلس قرار دارد. این بحث از بودجه سال 98 آغاز و امسال نیز درباره بودجه سال 99 تکرار شد. ارزیابی کلی شما از این موضوع چیست؟ آیا توانسته‌ایم به هدف خود در اصلاح ساختار بودجه نایل شویم؟
طبیعتاً با توجه به اینکه درآمدهای نفتی به یکباره تفاوت فاحشی پیدا کرد، می‌توانیم بگوییم که وابستگی نسبی به نفت کم شده است اما آیا این همه کاری است که امکان انجامش بوده است؟ به نظرم اینگونه نیست چون اساساً نحوه اداره کشور باید تغییر کند. اصل 44 همه این مسائل را برای ما روشن کرده است. دولت هنوز در بسیاری از جاها، ایفای نقش می‌کند و اجازه نمی‌دهد ساختارهای مناسب شکل بگیرد و به‌این‌وسیله تعهدات دولت مدام به سمتی می‌رود که توان انجام آن را ندارد. مثلاً در همین بحث اخیر درباره لوازم بهداشتی، با ایده‌آل‌نگری و بدون واقع‌نگری، یکباره همه همت‌ها به سمت این رفت که دستکش، 50، 40 یا 10 تومان باشد؛ در صورتی که اگر همه همت‌ها معطوف به این می‌شد که تولید، حداکثری شود و قیمت هم از یک سقفی بالاتر نرود، قطعاً تولید، خیلی سریع‌تر شکل می‌گرفت و ناامنیِ اینکه فرد هر لحظه تصور می‌کرد می‌ریزند و او را می‌گیرند، از بین می‌رفت. این شیوه برخوردها قدیمی و کهنه است. برای دولتی که پول نفت، دستش بوده و تمام بازارها به رویش باز بوده و هر لحظه می‌توانسته کشتی‌ها را کنار خودش بگذارد و ورود پیدا کند اما در وضعیت شیوع کرونا که همگان به ماسک احتیاج دارند و همه کشورها با بحران مواد شوینده مواجه می‌شوند، این فرمول قطعاً جواب نمی‌دهد و بنابراین اگر می‌خواهیم ساختار بودجه اصلاح شود، باید تعریف نقش دستگاه‌ها را عوض کنیم و دستگاه‌های متعدد موازی را برداریم چون نمی‌توانیم برای یک کار، 10 تا دستگاه بگذاریم چون هم هزینه‌بر بوده و هم اخلال‌زاست. ما حتی در نظارت هم دچار ضعف هستیم، یعنی مثلاً یک ناظری، یک حرفی می‌زند و پس از اتمام کار، ناظرهای بعدی از راه می‌رسند؛ مگر می‌شود در یک کاری که می‌خواهید انجام بدهید، این همه مداخله وجود داشته باشد؟ یک‌بار هم اتفاق می‌افتد که یک ناظری اصلاً سراغ هیچ‌کسی نمی‌رود.
و این تداخل کارکردها و ساختارها، با قوی‌شدنی که رهبر انقلاب روی آن تاکید دارند، قطعاً منافات دارد.
حتماً همینطور است؛ یعنی ما نیاز داریم تا ساختار بودجه را به صورت اساسی تغییر دهیم و دولت را از این همه مداخله عجیب و غریب کنار بگذاریم. برای نمونه مداخلاتی که دولت در بحث مربوط به بازنشستگان دارد انجام می‌دهد، باعث شده تا شمار بازنشستگان به تدریج با حقوق‌بگیران فعلی برابر شود. مگر می‌شود این وضعیت را ادامه داد؟ آیا شیوه یارانه دادن به بیش از 74 میلیون نفر که دولت الان دارد دنبال می‌کند را می‌شود ادامه داد؟ آیا ما می‌توانیم نسبت به مشاغل، اطلاعات کافی نداشته باشیم؟ شما یک‌وقت می‌بینید که یک لبوفروش یا یک کارگر ساختمانی یا هر فرد دیگری مشکلی پیدا می‌کند؛ آیا اطلاعات شغلی در این کشور نباید سامان داشته باشد تا معلوم شود هر کسی چه‌کاره است؟ وقتی هم که بحرانی ایجاد می‌شود، می‌روید یک کمک علی‌السویه می‌کنید اما آنهایی که واقعاً دچار بحران شده‌اند، روی زمین می‌مانند؛ چرا؟ چون اطلاعات کافی از آنها وجود ندارد. باید وظایف دولت عوض شود یعنی دولت، مردم را سازماندهی کند تا خدمات، درون خودشان تأمین شود و دولت این اطلاعات را میان آنها به اشتراک بگذارد و امین‌شان باشد. الان در ایران همه این کارها وجود دارد و انجام می‌شود اما به هم پیوسته نیستند.
دولت باید این کارها را انجام دهد، نه اینکه بیاید یکسری کارهای تکراری انجام دهد و کالا وارد و توزیع کند و شب عید هم فلان کار را کند. با این ساختار بودجه، معلوم است که باید چند هزار میلیارد تومان بگذارید برای آرد، چند هزار تا بگذارید برای روغن! خب این یعنی چه؟ دولت با این کار، سیستم را از هم می‌پاشاند و آن وقت می‌بینید که فلان داروی مورد نیاز در بازار وجود ندارد. این‌ها نشان می‌دهد که دولت سر جای خودش نیست و ما داریم وزارتخانه‌هایی را اداره می‌کنیم که وظایف تکراری و غیرمرتبط با دولت دارند.
بنابراین در سال آینده بیشتر از آنکه از تحریم‌ها نگرانی داشته باشیم، باید از همین مشکلات ساختاری بترسیم.
نباید بترسیم بلکه باید اراده کنیم و ساختارها را اصلاح کنیم. ما با روند گذشته نمی‌توانیم ادامه بدهیم. نباید از ترس اینکه تغییر سخت است، کلاً تغییر ندهیم. ما جرعه‌جرعه همه تحریم‌ها را خورده‌ایم و ضدتحریم شده‌ایم. حال نوبت آن است که ساختارها را اصلاح کنیم که کلیدی‌ترین آن، اصلاح ساختار بودجه است.
ما امروز مشکل زیادی برای بازاریابی نداریم؛ البته در تجارت، موانع زیادی داریم. طبیعتاً اگر مجاری لازم برای اداره و انجام یک «تجارت چریکی» را پیدا کنیم، مصون خواهیم شد و با هر نوع آسیبی می‌توانیم مقابله کنیم.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/116358/تجارت-چریکی
بستن   چاپ