ایران تا 1400
يکشنبه 3 فروردين 1399 - 18:54:40
|
|
ایران پرسمان - شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. سیدمحمدهادی موسوی/ سال آینده چگونه خواهد بود؟ این سؤالی است که اینروزها بسیاری از خود یا دیگران پرسیدهاند. در این یادداشت قصد داریم دورنمای ایران تا سال 1400 را از جنبههای مختلف بررسی کنیم. بدون شک مهمترین چالش سال آتی، تأثیرات بیماری همهگیر «کرونا» در ایران و جهان است. گرچه ممکن است در ماههای پیشرو، شیب شیوع این بیماری کاهش و حتی کنترل شود اما تبعات اقتصادی و حتی دیپلماتیک آن حداقل تا پایان سال 2020 وجود خواهد داشت. کرونا باعث مرگ هزاران نفر و سقوط بازارهای اقتصادی و تجاری جهان شد. زیان اقتصادی این ویروس، احتمالا فراتر از هزار میلیارد دلار در جهان خواهد رسید. این ویروس باعث رکود جهانی در بخشهای مختلف صنعت، گردشگری و خدمات شده از اینرو تقاضا جهت انرژی و کالا در ماههای آتی کاهش خواهد یافت. این کاهش تقاضا، اثر خود را بر بازار نفت بیش از بخشهای دیگر نشان میدهد. شوک اولیه به بازار نفت بر اثر رکود جهانی ناشی از کرونا در روزهای اخیر قیمت نفت را به 30 دلار در هر بشکه رسانید. عدم همکاری روسیه با اوپک جهت کاهش عرضه و رقابت این کشور با عربستان و آمریکا در بازار نفت، عامل تشدید این سقوط بود. تبعات این سقوط بازارهای بزرگ مالی جهان را نیز تحت تأثیر قرار داد و شاخص تمام بورسهای مطرح جهان در چند روز اخیر منفی بوده است. روسیه تلاش دارد قیمت نفت را زیر 40 دلار نگه دارد تا شیلاویل آمریکا صرفه اقتصادی نداشته باشد و از این طریق تحریمهای آمریکا علیه انتقال گاز روسیه به اروپا را جبران کند. در رقابت با عربستان سعی دارد همچنان بزرگترین تولیدکننده نفت جهان باقی بماند و بتواند موقعیت خاورمیانهای خود را با کنترل عربستان تثبیت کند. چنانچه تأثیرات کرونا همچنان ادامه داشته و تعادل عرضه و تقاضا برقرار نشود، ممکن است روند کاهشی قیمت نفت مضاعف شود گرچه برخی تحلیلگران امید دارند با شروع مسافرتهای تابستانی در آمریکا، تقاضای نفت افزایش یابد که احتمالا به دلیل تبعات شیوع کرونا حجم سفرهای تابستانی آمریکا کاهش چشمگیر داشته و تأثیر سنتی خود بر بازار نفت را از دست بدهد. همه این اتفاقات، خبر خوشی برای ایران نیست. درحالیکه صادرات نفت ایران به حدود 500 هزار بشکه در روز رسیده، کاهش حدود 50درصدی قیمت نفت، کسری بودجه زیادی برای دولت ایجاد میکند. در شرایط تقاضای محدود نفت، ایران مجبور است امتیازات و تخفیفات ویژهای به خریداران بدهد؛ از این رو در صورت تثبیت قیمت نفت در محدوده 30 تا 40 دلار، قیمت فروش نفت ایران از این مقدار نیز کمتر خواهد بود. مشکل مضاعف دیگری که در زمینه نفت به وجود خواهد آمد، دسترسی به منابع ارزی و هزینههای دورزدن تحریم و نقل و انتقال ارز است. معضلی که با برگشت به لیست سیاه FATF مضاعف نیز خواهد شد. تأثیرات بازگشت به لیست سیاه این نهاد، در ماههای آتی، در نقل و انتقالات ارزی صعوبت ایجاد خواهد کرد. در چنین شرایطی تأمین منابع ارزی کشور بیش از پیش سخت میشود، واردات مواد اولیه و صادرات کالای غیرنفتی نیز دچار کاهش شده و در نهایت باعث افزایش هزینههای تولید و تشدید رکود تورمی در جامعه خواهد شد. بنابراین از دیدگاه درآمد ارزی نفتی، چنانچه شرایط بینالمللی تغییر نکرده و در سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی تغییرات جدی صورت نگیرد، زخمهای واردشده از تحریم بر پیکر نحیف و کمجان اقتصاد ایران، عمیقتر خواهد شد. از نظر اقتصاد خرد، بهطور تاریخی و سنتی، تأثیرات کاهش درآمد ارزی دولت تا چندین ماه پس از آن نیز در بخشهای مختلف بهخصوص خدمات، وجود خواهد داشت از این رو حتی اگر اتفاق مهمی در تعادل بین عرضه و تقاضای نفت بیفتد نیز در یک سال آتی بازار خدمات ایران دچار رکود خواهد شد. برخی پیشبینیها حاکی از آن است که بازار داخلی رکود حدود 30درصدی را در سال 99 تجربه خواهد کرد. مسئله مهم دیگری که در سال جاری بر وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران تأثیرگذار خواهد بود، انتخابات پیشروی ایالات متحده آمریکاست. چالش اصلی ترامپ در انتخابات پیشرو، نه رقبا که عملکرد خود اوست. تأثیر تصمیمات خلقالساعه و کوتاهمدت اقتصادی او به مرور در حال بروز است. فاجعه کرونا و تأثیرات شدید اقتصادی آن بر اقتصاد آمریکا نیز مزید بر علت شده است. اگر دولت ترامپ نتواند تبعات این ویروس بر اقتصاد خود در چند ماه آتی را کنترل کند، پاشنه آشیل او در انتخابات ریاستجمهوری خواهد بود. انتخاباتی که نتیجه آن هرچه باشد، سرنوشت تحریمهای ایران را تعیین میکند. اگر شرایط به همین منوال بگذرد و دولت ترامپ به کار خود ادامه دهد، احتمال مذاکرات مستقیم دولت بعدی ایران (احتمالا دولت اصولگرا) و دولت آمریکا وجود دارد. مذاکراتی که در جهت تکمیل برجام باید پیش رود. اما اگر دموکراتها بتوانند ترامپ را از کاخ سفید اخراج کنند، اوضاع متفاوت خواهد بود چراکه بازگشت به برجام، قول هر دو نامزد اصلی دموکراتها است. با این حال، حداقل در سال آتی اتفاق خاصی در زمینه رفع تحریمهای ایران نخواهد افتاد. گرچه ممکن است تسهیلات اتحادیه اروپا و چین (به خاطر حمایتهای ایران در موضوع کرونا) بتواند بخش اندکی از تبعات تحریم را خنثی کند. در مسائل منطقهای، اتفاقات دو کشور عراق و افغانستان در سال آتی بسیار سرنوشتساز است. درگیریهای مستقیم و نیابتی ایران و آمریکا در عراق و مصوبه مجلس عراق در اخراج نظامیان آمریکایی چالشهای فراوانی را طی ماههای پیشرو در این کشور ایجاد خواهد کرد. این در حالی است که وضعیت سیاسی داخلی این کشور نیز بیش از هر زمان دیگری آشفته است. عراق عملا حدود یک سال است که دولتی ندارد و همین وضعیت باعث شیوع درگیریهای قبیلهای و ظهور مجدد داعش خواهد شد. این اتفاقات بر وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران تأثیرات عمیقی خواهد گذاشت، مضافا اینکه احتمال درگیریهای بیشتر نظامی ایران و آمریکا در عراق روزبهروز مضاعف میشود. در افغانستان نیز وضعیت مشابهی برقرار است. این کشور هنوز نتوانسته تبعات انتخابات ریاستجمهوری را مدیریت کند و عملا صاحب دو رئیسجمهور است. در چنین شرایطی، طالبان که حدود 30 درصد خاک افغانستان را نیز در اختیار دارد، با دولت آمریکا توافقنامه صلح امضا کرده است؛ توافقنامهای که دولت مرکزی از آن اطلاعی ندارد. طی ماههای آتی کشمکشهای چهارگانه عبدالله عبدالله، اشرف غنی، طالبان و آمریکا، این کشور را چندپاره میکند. در صورتی که طالبان بتواند در آینده سیاسی افغانستان نقش جدی ایفا کند، آنگاه چالش دیپلماتیک مهمی بین ایران و افغانستان رخ خواهد داد. البته حضور طالبان در ساختار سیاسی افغانستان منوط به حل مشکلات داخلی و میانجیگری آمریکاست. از طرف دیگر، تضاد منافع بازیگران دیگری مانند عربستان، پاکستان و ایران باعث خواهد شد ماتریس معادلات سیاسی در افغانستان پیچیدهتر از قبل شود. هرکدام از این کشورها، منافع متفاوتی نسبت به صلحنامه طالبان دارند و قطعا تضاد منافع آنها در طول سال جاری وضعیت افغانستان را پیچیدهتر خواهد کرد. همه این اتفاقات تبعات سیاسی، امنیتی بر ایران خواهند داشت. موضوع مهم دیگر طی یک سال پیشرو، وضعیت سیاسی اسرائیل است. در این کشور طی سال گذشته سهبار انتخابات برگزار شده، اما هیچکدام از دو حزب اصلی نتوانستند دولت ائتلافی، تشکیل دهند و احتمال دارد برای بار چهارم نیز انتخابات برگزار شود. مشکل اساسی در تشکیل دولت، شخص نتانیاهو است. برخی از احزاب به شرط عدم حضور او در پست نخستوزیری حاضر به تشکیل ائتلاف هستند، اما حزب لیکود نیز حاضر به کنارگذاشتن نتانیاهو نیست. از طرف دیگر عدم توافق احزاب افراطی با احزاب عربی نیز مزید بر علت شده است. نتیجه تشکیل دولت اسرائیل هرچه باشد، اما افزایش درگیریهای غیرمستقیم ایران و اسرائیل در سوریه، طی ماههای آتی قابل پیشبینی است. اگر نتانیاهو مجددا انتخاب شود، همین رویه موجود را پی خواهد گرفت و چنانچه گانتس بتواند دولت تشکیل دهد، مجبور است برای همراهی احزاب افراطی، حمله به منافع ایران را در دستور کار خود قرار دهد. درمجموع میتوان گفت دورنمای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک ایران طی سال آتی، جالبتوجه نیست و حتی اگر بلایای طبیعی نازل نشود هم سال خوبی را پیشرو نخواهیم داشت.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/117003/ایران-تا-1400
|