ایران پرسمان
مرد تاکتیک‌های جنگی
دوشنبه 4 فروردين 1399 - 20:31:21
ایران پرسمان - شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
پنجم فروردین سال 64 روزی بود که سپاه پاسداران در اطلاعیه‌ای خبر شهادت مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا را تأیید کرد.
مهدی باکری در روز 25 اسفند سال 1363 و در «عملیات بدر» به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول به خطرناک‌ترین صحنه‌های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت و تلاش می‌کرد مواضع تصرف‌شده را در مقابل پاتک‌های دشمن تثبیت کند، در نبردی دلیرانه، بر اثر اصابت تیر مستقیم به شهادت رسید. هنگامی که پیکرش را از طریق آب‌های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف گلوله آر.پی‌.جی دشمن قرار گرفت. محسن رضایی سال 84 در سالگرد شهادت مهدی باکری گفته است: «آقامهدی را در عملیات فتح‌المبین کاملا شناختم... روحیه خاصی بود در آقامهدی. به همین دلیل ایشان را نشان کردم و در عملیات‌های بعد حکم فرماندهی برای او زدم. در عملیات فتح‌المبین که می‌خواستم چنین تصمیمی بگیرم، عده‌ای به من گفتند در ارومیه جو علیه آقامهدی است. بهتر است پیش از هر چیز قدری مطالعه کنید. چون ممکن است مسائلی پیش بیاید.
گرچه آقامهدی را به خوبی می‌شناختم، 24 ساعت تأمل کردم. بعد از 24 ساعت حکم ایشان را زدم. بعضی از دوستان نزد من آمدند و گفتند ایشان با گروه‌های مختلف جلسه می‌گذاشته است. من فقط دو جمله به آنها گفتم: آقامهدی از بس بزرگ و پرظرفیت است به این‌گونه ارتباط‌ها نیاز ندارد. آن ارتباط‌ها از روح بزرگ انسانی آقامهدی خبر می‌دهد که در اولیای خاص الهی و پیامبر خدا هم بود. ایشان مسئولیت را پذیرفت و لشکر عاشورا را تأسیس کرد. به او گفتیم باید از صفر شروع کنی. 15 عدد تویوتا و مقداری خمپاره و تعدادی از نیروهای آذربایجان را در اختیارش گذاشتیم. او هم ابتدا تیپ عاشورا، بعد لشکر عاشورا را درست کرد و مؤسس لشکر عاشورا شد. وی قبل از عملیات خیبر، دو یا سه عملیات انجام داده بود».
رضایی درباره عملیات بدر که منجر به شهادت باکری شد هم گفته است: «در عملیات بدر - که عملیات کم‌کم سخت می‌شد - آقای انصاری از بیت امام (ره) با من تماس گرفت و گفت، امام یک پیام داده و فرموده‌اند: «به فرماندهان سپاه بگویید ما ایستاده‌ایم، شما هم بایستید. چون خط آقامهدی نقطه حساسی قرار داشت، بی‌سیم را گرفتم و به آقامهدی گفتم که امام فرموده‌اند ما ایستاده‌ایم، شما هم بایستید. آن زمان آتش عراق خیلی شدت گرفته بود. از زمین و آسمان می‌کوبید. می‌خواستم ببینم وضع آقامهدی چگونه است. پرسیدم چطور هستی؟ گفت: این کارها را انجام داده‌ایم و آتش هم این‌طوری است. ولی برادر محسن! ما با تمام قدرت ایستاده‌ایم. مگر امام نگفت شما بایستید؟ همین جا ثابت می‌شد ما با تمام قدرت ایستاده‌ایم. آقامهدی فوق‌العاده به امام علاقه‌مند بود».
وقتی آقامهدی شهید شد، حالت خاصی به فرماندهان دست داده بود. ما دور هم جمع شده بودیم. دوستان می‌دانستند من چه علاقه‌ای به آقامهدی دارم. همیشه خبر شهادت فرماندهان را که به من می‌دادند، خودم را کنترل می‌کردم تا بعد که جای خلوتی پیدا می‌کردم، می‌گریستم. ولی خبر شهادت آقامهدی را که دادند، در سنگر قرارگاه جزیره بودم. دیگر نتوانستم روی پا بایستم و نشستم و بغضم ترکید. فرماندهان دور من جمع شدند. یکی از دوستان وقتی که دید حال من خوب نیست، گفت روضه‌ای بخوانیم تا قدری تسکین پیدا کنیم. یک‌مرتبه تلفن قرارگاه زنگ زد. آقای انصاری بود از دفتر امام. وقتی خبر شهادت مهدی و تأثر فرماندهان را به ایشان گفتند، اندکی بعد مجدد تماس گرفت و حاج احمدآقا صحبت کرد. ایشان گفت من اخبار جبهه، شهادت آقامهدی و وضع روحی و تأثر فرماندهان را از شهادت باکری به امام منتقل کردم و امام پیامی داده‌اند».
گفته شده که مهدی باکری در تاکتیک فوق‌العاده بود. همیشه بعد از اتمام جلساتی که با فرماندهان درخصوص طراحی و مانور عملیات تشکیل می‌شد، محسن رضایی دو نفر را نگه می‌داشت و درخصوص تاکتیک آن عملیات با آنها صحبت می‌کرد یکی، مهدی باکری بود و دیگری، حسین خرازی. اگر آنها در بعد تاکتیک، عملیات را تأیید می‌کردند، تصمیم نهایی اتخاذ می‌شد. در تاکتیک - که مجموعه‌ای از اصول و قواعد رزم است - نوآوری و ابتکار عمل، چه در شکستن خط، چه در پاکسازی خطوط دفاعی، چه در هماهنگ‌سازی پیشروی‌ها، چه در خنثی‌کردن پاتک‌های دشمن، از سخت‌ترین بخش‌های جنگ است. در واقع، فرماندهان لشکر باید هم از شجاعت بی‌نظیری برخوردار باشند، هم از نفوذ و تأثیرگذاری بر رزمندگان، هم از تدبیر تاکتیکی که شامل نوآوری و ابتکار، پختگی و تجربه در حل و فصل مسائل و ابهامات و مشکلات و رفع موانع رزم و درگیری است. مهدی باکری، استاد عبور از این موانع و مشکلات رزمی بود. یک نمونه آن در شکستن خط دشمن در سیل‌بند خاکی میانی جزیره [مجنون] جنوبی اتفاق افتاد. او 12 رزمنده را انتخاب کرده و به آنها آموزش داده و گفته بود به محض آنکه به شما دستور دادم، از سنگرها بیرون می‌آیید، با سرعت تمام، فاصله صدمتری خود را با دشمن طی می‌کنید، خود را به داخل سنگرهای آنها می‌اندازید و آنها را خلع سلاح و دستگیر می‌کنید. گفته شده باکری چنان در انتخاب افراد درست عمل کرده و زمان مناسبی را برای حمله برگزیده بود که رزمندگان تحت امر او مثل صاعقه بر سر دشمن ریختند و آنها را بدون آنکه فرصت عکس‌العملی پیدا کنند، از پای درآوردند و خط را شکستند و پیش رفتند.
محسن رضایی گفته است: «مهدی همیشه در برآورد تعداد رزمنده، گروهان‌ها و گردان‌ها در مقابله با دشمن و چگونگی انجام مأموریت خود، نظر دقیق و پخته‌ای می‌داد؛ به همین دلیل هرگاه در درستی پیشنهادها و راه‌حل‌های دیگر فرماندهان به شک می‌افتادم، با آقامهدی و حسین خرازی مشورت می‌کردم و تأیید نهایی را از آنها می‌گرفتم».

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/117291/مرد-تاکتیک‌های-جنگی
بستن   چاپ