ایران پرسمان
کرونا تمرکز امریکا و اروپا را بر پرونده هسته ای ایران کم می کند
سه شنبه 5 فروردين 1399 - 14:28:14
ایران پرسمان - دیپلماسی ایرانی / متن پیش رو در دیپلماسی ایرانی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
عبدالرضا فرجی راد در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی پیرامون تحولات احتمالی در خصوص برجام و پرونده فعالیت های هسته ای ایران بر این باور است که به هیچ عنوان ایالات متحده آمریکا نمی تواند بر سیاست اروپا برای کشاندن نشست کمیسیون مشترک برجام تا زمان تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری در امریکا اثرگذار باشد. چون اتفاقاً به واسطه تشدید شیوع ویروس کرونا و افزایش معضلات و مشکلات اقتصادی، بهداشتی و امنیتی اروپا، اکنون آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال باز کردن تنش جدیدی با ایران نیستند.
سال 1398، سالی پر از اقدامات، تحرکات و تصمیمات جدی در خصوص برجام و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران بود که با اقدام 18 اردیبهشت ماه ایران در آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی شروع شد و با گزارش 13 اسفند ماه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص طرح اتهاماتی به ایران پایان یافت. اما مجموعه این تحولات چه تاثیری بر روند سیاسی توافق هسته‌ای و فعالیت های ایران در این زمینه گذاشت؟ این شرایط چه اقتضائاتی برای ما در سال آینده به همراه خواهد داشت؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:
طی سال 1398 پیرامون برجام و پرونده فعالیت های هسته‌ای کشور شاهد سه اتفاق بسیار مهم بودیم که سیر تحولات در این رابطه را به شدت تحت تاثیر قرار داد؛ اولین اتفاق به اقدام جمهوری اسلامی ایران در 18 اردیبهشت سال گذشته و آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی باز می گردد که نهایتا این سیاست در پنج گام فعالیت‌های هسته‌ای ایران به حالت قبل از شکل‌گیری برجام بازگرداند. دومین اتفاق به اقدام سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان در فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامی بازمی‌گردد و اتفاق سوم ناظر بر گزارش 13 اسفند 98/ 3 مارس 2020 آژانس بین المللی انرژی اتمی و طرح اتهاماتی علیه تهران بود که بر خلاف 15 گزارش این آژانس بعد از شکل‌گیری برجام، نشان از رفتار متفاوت این آژانس در قبال پرونده فعالیت های هسته ای ایران دارد. از نگاه شما سینرژی این سه اتفاق مهم چه وضعیتی را در سال گذشته برای برجام و پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای ایران شکل داد؟
تمام اتفاقاتی که برای پرونده فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای و برجام در سال 98 روی داد به اقدام ترامپ در خروج از برجام در 18 اردیبهشت سال 1397 باز می گردد. چرا که رئیس‌جمهوری آمریکا مطابق با وعده های انتخاباتی سال 2016 به این امید از توافق هسته‌ای خارج شد که یک توافق جدید با ایران را در دستور کار قرار دهد که علاوه بر حل و فصل یکباره پرونده هسته ای دو مسئله مهم یعنی توان موشکی و دفاعی و همچنین نفوذ منطقه‌ای ایران نیز تحت کنترل قرار گیرد. در این راستا آمریکا به واسطه نوع تحریم ها، شدت و گستردگی آن این ارزیابی را کرده بود که کمتر از یک سال تهران مجبور به مذاکره با آمریکا خواهد شد، اما برخلاف تصور کاخ سفید با مقاومت جمهوری اسلامی ایران و طولانی تر شدن تحریم ها و در عین حال ناکارامدی آن، آمریکا مجبور شد در سال گذشته (98) مقامات و مسئولین برخی از کشورها را برای مذاکره و میانجیگری با ایران به منظور انجام برخی ملاقات ها راهی تهران کند تا از این طریق بتواند پرونده ای که برای کره شمالی ایجاد کرده بود را در خصوص ایران نیز پیاده کند و با چند عکس یادگاری با رئیس جمهوری ایران تبلیغات گسترده ای در خصوص شکست تهران به راه بیندازند که نمونه این تلاش ها در سفر روحانی به مقر سازمان ملل برای دیدار با ترامپ مشاهده شد. ولی نهایتا هیچ کدام از این فعالیت‌ها و تحرکات دیپلماتیک میانجی گرایانه ای که در سال گذشته نیز صورت گرفت نتیجه نداد و در آن سو به موازات مقاومت ایران و پاسخ منفی به هر گونه میانجی‌گری در تنش با آمریکا، ایران در 18 اردیبهشت در قبال سیاست فشار حداکثری آمریکا و به خصوص بدعهدی های اروپا در عمل به تعهداتش سیاست گام های کاهش تعهدات برجامی را در دستور کار قرار داد. در کنار این شرایط برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که همراهی، همسویی و حمایت خود را از سیاست‌های کاخ‌ سفید اعلام داشتنه اند به واسطه برخی اتفاقات مانند ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی، تحولات عراق، حمله پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو و انفجارهای مشکوک در بندر فجیره امارات و متهم کردن ایران در این خصوص به دنبال یک اجماع سازی علیه تهران و انزوای ایران بودند. مجموعه این شرایط باعث شد که ما در سال گذشته به اوج تنش با ایالات متحده آمریکا برسیم.
اما در کنار این تحولات چون به واسطه بدعهدی اروپا، ایران ناچار به عملیاتی کردن سیاست کاهش تعهدات برجامی شد، شرایطی به وجود آمد که آلمان، فرانسه و انگلستان نیز سازوکار حل اختلافات برجامی را فعال کردند. چرا که ایران با عملیاتی کردن سیاست کاهش تعهدات برجامی در هر مرحله محورها و بندهای برجام را نادیده می گرفت و روز به روز بر توان هسته‌ای خود می‌افزود. این مسئله اروپایی ها را به شدت نگران کرده بود. اما نکته بسیار مهم تر اینجاست که با فعال شدن سازوکار حل اختلافات برجامی که به باور اروپا تهدیدی دیپلماتیک برای تعدیل اقدامات تهران بود، نه تنها این تهدید اکنون کارساز نشده، بلکه خود این تهدید اکنون تنشی بر تنش ها افزوده است. آن هم در شرایطی که اکنون ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی از این تهدید اروپایی‌ها نهایت سوء استفاده را می‌برند. بنابراین اروپا اساسا این انتظار را نداشته و ندارد که در کنار تحولات و تنش هایی که در عراق، یمن، سوریه، فلسطین و غیره وجود دارد تنش بزرگ تری با ایران بر سر فعالیت‌های هسته‌ای باز شود و به همین واسطه آقای بورل، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا سریعا بعد از فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامی صراحتا عنوان کرد که هدف اروپایی‌ها از فعال کردن این ساز و کار، کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و فعال کردن مکانیسم ماشه نیست، بلکه آلمان، فرانسه و انگلستان در کنار چین و روسیه به عنوان اعضای باقی مانده در برجام در تلاشند با گفت و گو و مذاکرات دیپلماتیک در قالب نشست کمیسیون مشترک برجام به یک تفاهم سیاسی و دیپلماتیک با ایران دست پیدا کنند تا بخشی از گام های کاهش تعهدات ایران متوقف شود.
پیرو این نکات قطعاً زمانی که ایران در 18 اردیبهشت ماه سال 1398 سیاست کاهش تعهدات برجامی را در دستور کار قرار داد، فضای سیاسی دیپلماتیک مربوط به پرونده فعالیت های هسته ای ایران از حالت "سفید" به حالت "خاکستری" وارد شد. در این راستا تا قبل از این اقدامات تمام گزارش های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در دوران یوکیا آمانو، مدیر سابق این آژانس حکایت از همکاری کامل، شفاف و دقیق سازمان انرژی اتمی ایران داشت و این گزارش ها نیز تماما تایید کرده بود که ایران برجام را به صورت کامل و جامع اجرا کرده است. از همین منظر تمام جهان به جز ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی معتقد بودند که ایران تعهدات برجامی خود را اجرایی کرده است. اما با ورود به فاز خاکستری بعد از سیاست کاهش تعهدات برجامی مواضع، رفتارها و اقدامات متفاوتی از طرفین شکل گرفت که بسیار هم طبیعی است. چون آژانس بین المللی انرژی اتمی و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی حاضر در برجام همان انتظارات قبل از 18 اردیبهشت ماه سال 1398 و اجرای سیاست کاهش تعهدات برجامی را داشتند. اما تهران به واسطه بدعهدی خود اروپایی ها مجبور شد در هر گام برخی از بندهای برجام را نادیده بگیرد.
همین رویه سبب شد که آژانس نیز رفتار متفاوتی از خود نشان دهد و در برخی گزارشها و مواضع اعضای این آژانس اتهاماتی مانند عدم حسن همکاری با بازرسان، عدم اجازه ورود برخی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به برخی اماکن، وارد کردن اتهام خرابکاری و جاسوسی به بازرسان آژانس و عدم دسترسی به برخی اماکن از سوی ایران مطرح شود. البته روی کار آمدن آقای رافائل گروسی به عنوان مدیر جدید آژانس نیز به نوبه خود در تغییر این رویه بی‌تأثیر نبود. اما با این وجود من نمی توانم به طور قطعی عنوان کنم که آقای گروسی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اکنون مجری سیاست‌های کاخ سفید در قبال برجام و پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای ایران شده اند. هرچند که در این میان این امکان وجود دارد واشنگتن و تل‌آویو با دادن برخی اخبار و اطلاعات کذب و دروغ سبب تحریک آژانس بین المللی انرژی اتمی و سمت و سو دهی به اقدامات آقای گروسی شوند. اما این مسئله لزوما به معنای همراهی و همکاری مدیر کل آژانس با سیاست‌های آمریکا و اسرائیل نیست. خصوصا که گزارش 13 اسفند و اتهام وارده در رابطه با عدم اجازه بازرسی سه مکان مد نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی به واسطه اطلاعات کذب و دروغ صهیونیست‌ها از سوی آژانس مطرح شد. چون دو مکان از این سه مکان با اطلاعات کذب تل آویو در دستور کار آژانس قرار گرفت. پس در این فضای خاکستری نمی‌توان به طور قاطع اظهار نظری داشت. فقط امیدواریم که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تحت تاثیر این اطلاعات کذب و دروغ آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار نگیرد. چرا که تداوم این رویه، نه به سود آژانس و نه به سود هیچ کشور دیگری نیست. یقینا جمهوری اسلامی ایران در برابر هر گونه زیاده خواهی و خواسته خارج از حقوق بین الملل آژانس مقاومت خواهد کرد.
در سایه این نکته پایانی شما آیا می توان این برآورد را از گزارش 13 اسفند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و طرح اتهاماتی به ایران داشت که این گزارش مبنا و نقطه عطفی به منظور سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سال پیش رو است؟ از آن سو آیا مواضع محمدجواد ظریف، رئیس دستگاه دیپلماسی کشور و علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در خصوص احتمال خروج ایران از ان پی تی و کاهش همکاری با آژانس چه شرایطی را برای پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سال پیش رو شکل خواهد داد. اگرچه این تهدیدات مقامات در قبال اقدام آلمان، فرانسه و انگلستان در فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامی بود، اما قطعاً این مواضع و تهدیدات تهران می تواند در خصوص رفتارهای متفاوت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص تلاش برای سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیت های هسته ای ایران نیز صدق کند؟
همان گونه که پیشتر اشاره کردم اکنون با ورود ایران به فاز سیاست کاهش تعهدات برجامی ما در یک فضای خاکستری به سر می بریم. در این فضا نمی توان با قاطعیت در خصوص هیچ مسئله ای به خصوص تلاش آژانس برای سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیت های هسته ای ایران سخن گفت. مضافا در راستای گفته شما مواضع محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی پیرامون خارج شدن از ان پی تی و یا کاهش همکاری ها با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ناظر به اقدام اروپایی ها در فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامی بود. آن زمان چون اروپایی ها به سمت تهدید ایران پیش رفتند طبیعی بود که مقامات و مسئولین در داخل کشور نیز تهدید را با تهدید پاسخ دهند. اما زمانی که اروپایی‌ها قدری از تهدید خود عقب نشستند و ذیل برگزاری اولین نشست کمیسیون مشترک برجام بعد از اقدام اروپا در فعال کردن ساز و کار کردن حل اختلافات برجامی قول اجرایی شدن اینستکس را مطرح کردند دیگر دلیلی وجود نداشت که ایران به سمت تهدید پیش رود. البته این گفته من ناظر بر این نیست که وعده اروپایی‌ها در خصوص اجرایی شدن اینستکس محقق خواهد شد، اما زمانی که تهدید از دستور کار اروپایی ها خارج شده است، ایران هم به دنبال خروج از ان پی تی و یا کاهش همکاری با آژانس نیست. چون نه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان، نه اتحادیه اروپا، نه روسیه، چین و نه حتی شورای امنیت سازمان ملل به دنبال تنش آفرینی نیستند، آن هم در شرایطی که اکنون جامعه جهانی و به خصوص اروپایی ها با بحران ناشی از تشدید شیوع کرونا مواجهند که یقیناً در طی هفته های آتی اقتصاد، امنیت و سلامت کشورهای اروپایی را بیش از پیش تهدید خواهد کرد. به گونه ای که می توان این انتظار را داشت که کرونا بزرگترین بحران اروپا بعد از جنگ جهانی دوم باشد. پس طبیعی است که در این شرایط، نه وقت و نه فضایی برای تنش آفرینی با ایران داشته باشند. حتی ایالات متحده آمریکا نیز به واسطه درگیر شدن با کرونا احتمالا نتواند به صورت جدی گامی در این خصوص علیه ایران بردارد.
اما وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه‌ پنج شنبه گذشته خود از تحریم 5 دانشمند هسته‌ای ایرانی به نام های عارف بالی لاشک، سید محمدمهدی هادوی، کامران دانشجو، مهدی تهرانچی و علی مهدی‌پور عمرانی خبر داد. در این راستا برخی معتقدند که همزمانی تقریبی تحریم‌های هفته گذشته آمریکا به ویژه تحریم دانشمندان هسته ای ایران با تحرکات آژانس بین المللی انرژی اتمی ضد فعالیت‌های هسته‌ای ایران، ذیل گزارش اخیر این آژانس و مواضع رافائل گروسی، مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی می‌تواند از وجود هماهنگی و همسویی نهادهای بین المللی با واشنگتن در قبال پرونده هسته ای ایران نشان داشته باشد. آیا در این راستا می توان این احتمال را داد که اساساً آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اسامی این دانشمندان را در اختیار کاخ سفید برای تحریم گذاشته باشد؟
باز هم تکرار می‌کنم فضای خاکستری کنونی اجازه هر گونه اظهار نظر صریح و قطعی را از ما می گیرد. در این راستا مجدداً تاکید می‌کنم که نمی‌توان با قاطعیت گفت که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در راستای سیاست های ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی گام بر داشته باشد. اگر چه این احتمال را هم می توان داد که اسامی دانشمندان هسته ای ایران از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اختیار امریکا برای تحریم آنها قرار گرفته باشد. کما این که به همان میزان می توان این احتمال را هم داد این اطلاعات از طریق برخی اخبار کذب رژیم صهیونیستی و منافقین در اختیار کاخ سفید قرار گرفته باشد. البته خود آمریکایی‌ها هم اطلاعاتی را از دانشمندان هسته‌ای ما در اختیار دارند و در کنار آن به طور مرتب هم شخصیت‌های سیاسی، امنیتی و نظامی ما را یکی بعد از دیگری مورد تحریم اقتصادی و سیاسی قرار می دهند. این چیز جدیدی نیست.
شما در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان کردید که اروپایی ها بعد از فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامی برای مدیریت شرایط به گونه ای عمل خواهند کرد که نشست کمیسیون مشترک برجام را تا زمان تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به درازا خواهند کشاند. آیا اکنون در شرایط بحرانی ناشی از تشدید شیوع ویروس کرونا و نکاتی که شما در این رابطه بیان داشتید باز هم این امکان برای اروپایی‌ها در خصوص مدیریت اوضاع میسر است؟ از طرف دیگر آیا شرایط کنونی باعث نخواهد شد که با کاهش قدرت اروپایی ها، ایالات متحده آمریکا بر این سیاست اروپا در سیر نشست کمیسیون مشترک برجام اثر گذار باشد؟
بگذارید از سوال پایانی شما شروع کنم. به هیچ عنوان ایالات متحده آمریکا نمی تواند بر سیاست اروپا برای کشاندن نشست کمیسیون مشترک برجام تا زمان تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری در امریکا اثرگذار باشد. چون اتفاقاً به واسطه تشدید شیوع ویروس کرونا و افزایش معضلات و مشکلات اقتصادی، بهداشتی و امنیتی اروپا، اکنون آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال باز کردن تنش جدیدی با ایران نیستند. یعنی اروپا بیشترین دغدغه خود را به مسائل داخلی سوق داده است. از طرف دیگر اقدامات، سیاست ها و تصمیمات دونالد ترامپ مطلوب نگاه اروپایی‌ها نیست. به گونه ای که در خصوص اقدام ترامپ در قطع پروازهای اروپا به مقصد آمریکا بدون هماهنگی با این کشورها نیز ما شاهد انتقادات گسترده مقامات اتحادیه اروپا به تصمیم واشنگتن بودیم. حتی قطع پروازها از بریتانیا نیز باعث شد که لندن تصمیم کاخ سفید را بی پاسخ نگذارد. این شرایط حکایت از آن دارد که حتی اروپایی ها و نزدیکترین متحد آمریکا یعنی انگلستان نیز نمی تواند روی تصمیمات ترامپ حساب جدی باز کند و به آن اعتماد داشته باشد. در چنین شرایطی که گسل جدی میان نگاه دو طرف وجود دارد قطعاً میزان اثرگذاری آمریکایی ها در سیاست های اروپا کم رنگ خواهد شد. در خصوص بخش اول سوال شما هم من معتقدم تشدید شیوع کرونا در اروپا اگرچه می تواند بیشترین انرژی را از این کشورها را به مسائل داخلی معطوف کند، اما همین مسئله سبب خواهد شد که اروپا تمایل جدی تری داشته باشد که با صرف کمترین هزینه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک، مدیریت تحولات را در کشاکش تنش تهران و واشنگتن در دستور کار قرار دهد.
در راستای نکته شما شاهد تبادل مهندس جلال روح الله نژاد با رولان مارشال در سایه توافق سیاسی و امنیتی میان تهران و پاریس بودیم و همین امر سبب شد که فرانسه از استرداد مهندس روح‌الله نژاد به آمریکایی ها سرباز زند که با انتقال گسترده و جدی مقامات کاخ سفید مواجه شد. آیا این اقدام فرانسوی ها می تواند حکایت از آن داشته باشد که اروپا به دنبال تقابل جدیتر با آمریکایی‌هاست و یا این که این اقدام پاریس تنها یک موتیف و تک مضراب است که نمی تواند تداوم داشته باشد، اگرچه در آن سو ما شاهد بودیم که گرجستان در رفتاری متفاوت مهرداد انصاری را که از سال 2012 به اتهام نقض تحریم‌های آمریکا تحت تعقیب بود به اتهام ارسال ادوات حساس نظامی به ایران به ایالات متحده تحویل داد؟ از نگاه شما تفاوت رفتار فرانسوی‌ها با گرجی‌ها چیست؟ آیا تفلیس بنای تقابل با تهران را دارد؟
این نکته مهم شما در راستای تحلیل قبلی من قرار دارد. چرا که عدم استرداد مهندس روح الله نژاد به آمریکا از جانب فرانسه نشان از گسل جدی در مواضع پاریس با واشنگتن دارد. خصوصا که سال گذشته تمام تلاش های دیپلماتیک امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه با پاسخ منفی ایالات متحده آمریکا عملاً به باد رفت و وجه سیاسی و دیپلماتیک پاریس در جامعه جهانی تخریب شد. پس فرانسه هم حاضر نیست برای منافع خود با هر درخواستی از سوی آمریکایی ها موافقت کند. چون فرانسه منافع خود را در این دید که در پشت پرده مذاکرات سیاسی و امنیتی خود را با ایران برای تبادل زندانیان دو کشور در دستور کار قرار دهد. اما مطمئناً این مسئله یک تک مضراب نیست و با نتیجه بخش بودن این دست مذاکرات احتمال دارد که در آینده نیز این دست گفت و گوها و اقدامات در دستور کار دو کشور و حتی ایران و انگلستان در خصوص نازنین زاغری و دیگر کشورها قرار گیرد. اما در خصوص رفتار گرجستان پیرامون استرداد آقای انصاری به ایالات متحده آمریکا نیز باید اذعان کرد که قطعاً گرجستان توان مقاومت سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک مانند فرانسه در برابر آمریکا را ندارد. گرجستان کشوری است که همسیویی خود را با آمریکا اعلام کرده است. لذا گرجی ها در یک ارزیابی میان روابط خود با ایران و آمریکا، طرف آمریکایی را انتخاب کرده اند. مضافا این که مناسبات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی ایران و روسیه نیز بر اقدام گرجستان در تحویل تبعه ایرانی به آمریکا نیز بی‌تأثیر نبوده است.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/117405/کرونا-تمرکز-امریکا-و-اروپا-را-بر-پرونده-هسته-ای-ایران-کم-می-کند
بستن   چاپ