ایران پرسمان
تازه‌ترین شعر از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
دوشنبه 11 فروردين 1399 - 17:19:55
ایران پرسمان - آخرین خبر / تنها رهِ رهایی انسان بُوَد هنر
زیبایی است و نیست جز آن روزنی دگر
فرزانه‌ای که این سخن از او به ما رسید
داد از حقیقتی ازلی خلق را خبر
آری حقیقتی‌ست که هر چیز جز جمال
در معرضِ فنا و زوال است و رهسپر
گیتی‌ست اعتدالِ تنش‌ها و هر تنش
سوی جمیل راهسپار است و در سفر
جولانگهِ جمال هم این مرزِ جسم نیست
بیرون ز جسم، جلوهٔ جان است بیشتر
علم، ار گشود روزنه‌ای را به روی خلق
صدها دریچه بست به صد گونه شور و شر
اندیشه‌های روشنِ اربابِ فلسفه
گَه باز کرد پنجره، گَه بست بر بشر
اما دریچه‌های هنر جاودانه باز
باز است و باز و باز، بر آفاق چون سَحَر
تنها رهِ تنفّسِ انسان هنر بوَد
بر بیکرانِ جلوهٔ هستی گشوده در
زیباییِ مجسّمه‌های قرونِ دور
نزدیکِ ماست مایهٔ حیرانیِ بَصَر
گلبانگِ آتشینِ سیاووشِ عصرِ ما
آینده را فزون‌تر ازین می‌دهد شرر
موسیقی بریشمیِ باخ و بتهون
در روزگارِ ماش فزون‌تر بوَد ثمر
نقّاشیِ قرون میانین، همان کند
با ما که کرد با پدرانْمان به هر نظر
خیّام را نگر که به تحریرِ سحرِ خویش
بگرفته است صفحهٔ گیتی به فال و فر
روی رواقِ منظرِ عرشِ خدای‌بین
کز شعرِ حافظ است بر آن گونه‌گون صُوَر
وحیِ خدای نیز، به نیروی ایزدش
از معبرِ حمال کند سوی ما گذر
بیچاره ابلها که به بُرهان کنی دفاع
از دین و عمرِ خویش به باطل دهی هدر
دین مسیح، زنده اگر هست، بی‌گمان،
نز منطقِ کشیش بوَد، نیک درنگر!
بنگر به نقشِ مریم و آن طفل در برش
وان عصمتِ برآمده زان سِحر پُراثر
گفتارِ ایزدی‌ست نگهبانِ خویشتن
با جلوهٔ جمیلِ هنرهاش سربه‌سر
بر کوه اگر که آمده بودی دمی فرود
زان کوه می‌شکافت به زیبائیش کمر
هر دین، دریچه‌‌ای به جمال و جمیل بود
شد مبتذل به دستِ «وقیحانِ» حیله‌گر
دینی که مبتذل شده، ضدّ هنر شده
امروزْ روز، زنده نماید به چشم اگر،
از نیروی عوام‌فریبیّ و عربده‌ست
با زور پنجه‌بُکس و به دشنام و با تشر
تا در پناه و راهِ تباه سپاهِ جهل
بر بیخ و بُن تبار هنر را زند تبر
بی‌شُبهه خود مخالفِ شرع خدا بوَد
دینی که هست دشمنِ زیبایی و هنر
مجلهٔ بخارای نوروزی 1399

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/119100/تازه‌ترین-شعر-از-دکتر-محمدرضا-شفیعی-کدکنی
بستن   چاپ