ایران پرسمان
سرمقاله شرق/ دغدغه‌های درون قرنطینه‌ای برای فرهنگ
پنجشنبه 28 فروردين 1399 - 09:36:29
ایران پرسمان - شرق / « دغدغه‌های درون قرنطینه‌ای برای فرهنگ » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مصطفی ایزدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
فرض کنیم همه مردم از پیر و جوان برای رعایت پروتکل بهداشتی عصر کرونا در خانه نشستند و همه الزامات قرنطینه را رعایت کردند و نیز فرض کنیم دولت محترم آن‌قدر ثروتمند است که می‌تواند در دوره غلبه کرونا بر زندگی مردم، از خزانه کشور هزینه‌های روزمره آحاد جامعه را بپردازد. در این فرض، کل خانواده‌های کشور دیگر دغدغه معیشت ندارند؛ بنابراین دولت و اولیای امور خیالشان از اداره جامعه راحت می‌شود. در اینجا یک پرسش پیش می‌آید: مگر همه دغدغه‌های مردم در معیشت خلاصه می‌شود؟ علی‌الظاهر پاسخش منفی است. همان مردمی که در خانه نشسته‌اند چه کم چه زیاد، نیاز‌های فراوانی غیر از خوردوخوراک دارند. همین‌قدر که دور هم هستند، اگر امکانات تفریح حداقلی نداشته باشند، اگر با مطالعه کتاب و دیدن فیلم و شنیدن موسیقی و دیگر پدیده‌های مشابه، در گذران ساعات و روز‌های زندگی‌شان، به شادی و آرامش روح و لطافت محیط نرسند، گرفتاری‌هایی پیدا خواهند کرد که شاید روی زندگی و همبستگی خانواده‌شان برای همیشه تأثیر منفی بگذارد و این دغدغه بی‌اهمیتی نیست. حال اگر خانواده‌هایی باشند که وسع مالی برای خرید کتاب و تهیه فیلم و آثار هنری مورد نیازشان را نداشته باشند، چه ارگان یا سازمان یا اداره‌ای وظیفه دارد برای رفع این نوع دغدغه‌ها، نیاز‌های معنوی اهالی منازل را که غذای روح شهروندان است، برطرف کند؟ شاید بگویید که این‌همه شبکه رادیویی و تلویزیونی کفایت می‌کند.
اما چه باید گفت درباره سازمان بزرگی که اولا تمامی مردم را نمی‌شناسد؛ مردم از نظر مدیران این رسانه، فقط کسانی هستند که مانند متولیان رسانه ملی فکر می‌کنند و به باور‌های آنان توجه دارند. ثانیا نمی‌داند مردم چه می‌خواهند؟ همان‌قدر که خواسته‌های بخشی را آن‌هم تا اندازه‌ای برطرف کنند، گویا به وظیفه خود عمل کرده‌اند. ثالثا تصمیم‌گیران صداوسیما اگر هم احیانا بدانند اکثر مردم چه می‌خواهند و چه می‌پسندند، هیچ‌ کاری به پسند مردم ندارند و هرآنچه خودشان می‌خواهند روی آنتن می‌فرستند. رابعا اگر برحسب اتفاق برنامه‌ای مورد استقبال مردم قرار گرفت و با سلیقه بخش زیادی از جوانان هماهنگ است، بدون اینکه به این سلیقه و استقبال مردم اعتنا کنند، رأسا نسبت به حذف آن و خانه‌نشین‌کردن مجری صادق آن اقدام می‌کنند و کوچک‌ترین توجهی هم به درخواست‌های خیل بینندگان تلویزیون ندارند؛ کاری که با برنامه 90 و آقای عادل فردوسی‌پور کردند. چرا؟ چون حق مردم نیست که از یک برنامه خوششان بیاید یا بدشان‌! بلکه این حق تازه‌واردهایی است که در اتاق‌های دربسته نشسته‌اند و هر کاری باب میلشان است، انجام می‌دهند. حال مردم چه کنند؟ صبح تا شام از آن استفاده کنند تا به راه راست هدایت شوند؟ آیا پخش موسیقی که نه سنتی است نه پاپ و برحسب گفته متخصصان علم موسیقی نه علمی است و نه ذوقی را در ذهن و دل و روح شنونده برمی‌انگیزد، توان جذب مخاطب امروز را دارد؟ نگارنده فردی متشرع است و باور ندارد از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران موسیقی لس‌آنجلسی پخش شود یا فیلم‌های ناسازگار با فرهنگ ملی- اسلامی نشان داده شود. اکثر مردم علاقه‌مندند که رسانه‌ای که با پول مردم اداره می‌شود، در بعد سیاسی از تک‌صدایی خسته‌کننده فاصله بگیرد. به آموزه‌های مذهبی، در حدی که مردم‌شناسان متعهد و متخصصان واقعی رسانه مورد نیاز مردم می‌دانند، پرداخته شود؛ نه آن نوع و میزانی که برخی می‌پسندند. درهای صداوسیما روی اهالی دانشمند موسیقی و نوازندگان فهیم و هنرمند باز شود. در زمینه‌های فیلم و سینما، اقتصاد، حکومت‌داری، فرهنگ، خانواده، اعتیاد و شیوه‌های برخورد با آن، کسب‌وکار، ورزش، سیاست داخلی و بین‌المللی، رسانه و موضوعات دیگری که هر رشته از آن را بخشی از جامعه دنبال می‌کند، برنامه و فرصت‌هایی مثل برنامه 90 با همان شیوه انتقاد سازنده، مردم‌پسند و پرطرفدار تولید و پخش شود تا استقبال جامعه مانند اوایل انقلاب به رادیو و تلویزیون بازگردد. مدیران میانی سازمان باید به گونه‌ای انتخاب شوند که از تنگ‌نظری و خط بازی و سوءمدیریت به دور باشند. اما دولت که در فکر تأمین و سامان‌دادن به معیشت خانواده‌ها و اقتصاد جامعه است و در این موقعیت که همه باید در خانه بنشینند، اجازه داده فروشگاه‌ها باز شوند و بخشی از کارمندان دولت در ادارات حاضر شوند و چرخ کارخانه‌ها بچرخد و سفرها بیش از این تحدید نشود، چه فکری به حال غذای معنوی مردم برای این روزها کرده است؟ بالاخره دانش‌آموزان و دانشجویان که سه، چهار ساعت در روز بیشتر نمی‌توانند پشت میز رایانه شخصی یا جلوی شبکه آموزش بنشینند. دولت باید فکری برای بقیه ساعات روز آنان و سایر اعضای خانواده‌ها بکند. بیرون از خانه که نباید بروند و اگر هم رفتند، هیچ محلی برای تفریح‌کردن، فیلم‌دیدن و مطالعه غیردرسی وجود ندارد؛ چون همه جا تعطیل است. به مراکزی هم که سالانه هزاران میلیارد ریال بودجه می‌گیرند تا کار فرهنگی کنند، امیدی نیست و ندیده‌ایم از این مراکز، محصولات سودمند و مناسب نسل جوان امروزی بیرون آید. از آنها هم انتظار کارهای مهم نباید داشت؛ چون هرکدام از این‌ مراکز، بودجه‌های خود را صرف پرداخت حق‌الزحمه و امور رفاهی کارمندان و کارکنان خود یا ساختن بنا‌های زیبا برای مراکز یا کتابخانه‌های خود می‌کنند. با ‌‌شرایطی که وصف آن رفت، باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بهتر است به آن وزارت فرهنگ و هنر گفته شود، کاری بکند که آن‌هم دستش خالی و درهایش بسته است.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/126624/سرمقاله-شرق--دغدغه‌های-درون-قرنطینه‌ای-برای-فرهنگ
بستن   چاپ