ایران پرسمان
سرمقاله فرهیختگان/ چالش اجتماعی- اقتصادی یا قوت رایزنی و لابی‌گری؟
پنجشنبه 28 فروردين 1399 - 09:36:30
ایران پرسمان - فرهیختگان / « چالش اجتماعی- اقتصادی یا قوت رایزنی و لابی‌گری؟ » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم علی جمشیدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
موفقیت سیاسی علی لاریجانی در انتهای کوره‌راهی پرپیچ‌‌و‌خم و صعب‌العبور قرار گرفته است
اندکی بیشتر از یک ماه به پایان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است، مجلسی که صرف‌نظر از تمام ویژگی‌‌های منحصربه‌فردی که داشت، مانند اینکه هیچ جریانی در آن اکثریت نبود، سومین دور‌ه‌ای بود که علی لاریجانی در راس قوه مقننه حضور داشت و جریان سیاسی نزدیک به وی به نوعی نقش تعیین‌کنند‌ه‌ای در مناسبات صحن پارلمان داشتند.
علی لاریجانی به‌عنوان یکی از سیاستمداران برجسته کشور توانسته بود در این 12 سال و به‌ویژه در دوره نهم و دهم جریانی را ساماندهی کند و با بهره بردن از رای این جریان (هرچند اکثریت نباشند) به اضافه قوت پارلمانتاریستی که رایزنی و ائتلاف‌های متعدد و البته موقت ازجمله شاخصه‌‌های آن است، بیشتر از هر بازیگر دیگری در مجلس نقش موثری ایفا کند. کاظم جلالی، بهروز نعمتی، غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی و دیگر افرادی که در قالب فراکسیون مستقلین در مجلس کنونی حضور دارند و حتی علی مطهری که از نظر فراکسیونی متفاوت از مستقلین بود، ازجمله کسانی هستند که در مقاطع مختلف با علی لاریجانی هماهنگ بودند و به‌عنوان جریان نزدیک به وی شناخته می‌شوند. بیراه نیست که بگوییم این جریان متغیر اصلی در بیشترین وقایع و اتفاقات مجلس‌‌های نهم و دهم بودند؛ به‌ویژه در مجلس جاری که دو جریان غالب سیاسی کشور یعنی اصلاح‌طلب‌‌ها در فراکسیون امید و اصولگرایان در فراکسیون ولایی نتوانسته بودند اکثریت مجلس را به دست بیاورند و این بهترین زمان برای فردی چون لاریجانی بود تا با تمام قوا به نقش‌آفرینی در میانه این دو جریان بپردازد. او آنجا که لازم بود با اصولگرایان ائتلاف می‌کرد تا بتواند بر رقیب اصلی خود یعنی محمدرضا عارف پیروز شود و بر کرسی ریاست بنشیند و آنجا که می‌خواست وزیری رای بیاورد یا دیگری استیضاح نشود با امیدی‌‌ها ائتلاف می‌کرد تا به هدف خود برسد، این جریان البته در مجلس قبل هم توانمندی‌‌های خود را به‌خوبی نشان داده بود، چنانکه تصویب 17 دقیقه‌ای برجام با وجود ده‌‌ها ساعت جلسه بررسی و رایزنی در کمیسیون ویژه برجام، ماحصل شکل‌گیری مناسبات سیاسی جدید میان شخص علی لاریجانی با پاستور بود و حتما به جز این مسیر، راه دیگری برای تصویب چنین پرسرعت یک توافق مناقشه‌برانگیز در مجلس وجود نداشت.
حالا اما با پایان مجلس دهم و در شرایطی که همراهی با دولت حسن روحانی به‌صورت جدی از توان علی لاریجانی و نزدیکانش برای کنش در میدان سیاست ایران کاسته است، احتمالا او تنها به یک مساله می‌اندیشد و آن هم چیزی نیست جز چگونگی بازسازی خود در فضای اجتماعی سیاسی ایران و بازگشت پرقدرت به صحنه، همانند فرآیندی که او در سال 86 و پس از کنار گذاشته شدن از دبیری شورای‌عالی امنیت ملی توسط رئیس‌جمهور وقت رقم زد و با استفاده از ظرفیت نمایندگی مجلس به ریاست قوه مقننه رسید و 12 سال در آن باقی ماند.
البته شرایط سال99 بسیار متفاوت و پیچیده‌تر از 13 سال پیش است، هم به لحاظ چالش‌‌های کلان کشور و هم به علت افولی که در اثر همراهی با حسن روحانی، دامنگیر علی لاریجانی شده است. همین وضعیت هم بود که باعث شد نه‌تنها او در انتخابات شرکت نکند که قریب به اتفاق نزدیکانش هم از شرایط لازم برای رقابت برخوردار نباشند و به‌نوعی از صحنه سیاست فعلا کنار بروند. در هر صورت از فراکسیون مستقلین چیزی باقی نخواهد ماند. مهم‌ترین همراه رئیس 12 ساله مجلس یعنی کاظم جلالی هم به‌تازگی در جایگاه سفیر ایران عازم مسکو شده و شاید فعلا نتواند به‌سادگی وارد عرصه سیاست داخلی شود. برخی چهره‌‌های دیگر این جمع البته در جایگاه تضعیف‌شده‌تری هستند، مانند بهروز نعمتی که حتی نتوانست تاییدصلاحیت خود را در انتخابات اخیر از شورای نگهبان بگیرد.
در این میان اما شخص علی لاریجانی بعید است که به این سادگی‌‌ها از صحنه کنار برود، مخصوصا اینکه قریب به یک‌ سال دیگر انتخابات دوره سیزدهم ریاست‌جمهوری برگزار خواهد شد و خیلی‌‌ها از ماه‌‌ها پیش علی لاریجانی را نامزد بالقوه این انتخابات می‌دانند. ناگفته نماند که وی برای نقش‌آفرینی در این مسیر نقاط قوت و ضعف‌ و تهدید‌های قابل‌توجهی دارد که درعین‌حال که ممکن است او با تکیه بر توانایی‌‌های شخصی خود امید‌هایی برای موفقیت داشته باشد، اما این تهدیدات اساسا اجازه کنش و سیاست‌ورزی به او ندهند.
نقاط قوت و ضعف‌های علی لاریجانی حالا اما پیچیدگی و فراز و فرود‌های مسیر پیش‌روی او را بیش از پیش کرده و اساسا فضا را مبهم ساخته و بعید است کسی بتواند به‌سادگی آینده را پیش‌بینی کند. برای باز شدن بیشتر موضوع برخی از این نقاط قوت و ضعف را در ادامه مرور می‌کنیم.
اولا او بار‌ها نشان داده که از هوش سیاسی بالایی برخوردار است و می‌تواند از فرصت‌‌های کوچک هم به بهترین نحو استفاده کند.
ثانیا لاریجانی توانایی بالایی در توجیه خود به‌عنوان بهترین یا تنها گزینه موجود میان گروه‌‌های سیاسی دارد. او قدرت رایزنی با گروه‌‌های مختلف از فعالان سیاسی، از کارگزارانی‌‌ها تا اعضای جامعه روحانیت مبارز را داراست و عموما هم توانسته در بزنگاه‌‌ها نظر آنها را به خود و یا نظر و تصمیم خود جلب کند و حمایت‌شان را فراهم آورد.
سومین امتیاز علی لاریجانی البته رابطه او با حاکمیت است که هرچند اوج و فرود‌هایی داشته، اما نه‌تنها هیچ‌گاه این ارتباط نسبتا قوی قطع نشده بلکه در قیاس با دیگر گزینه‌‌هایی که می‌توانند از میان دیگر گروه‌‌های سیاسی به‌عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری یا گزینه مسئولیت‌‌های دیگری در حاکمیت مطرح شوند، چندین گام جلوتر است. برای مثال و در شرایط کنونی علی لاریجانی حتما به‌سادگی خواهد توانست نظر مثبت شورای نگهبان را به خود جلب کند و در قامت کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری حاضر شود، درحالی‌که گزینه‌‌های احزاب مختلف سیاسی از اصولگرایان تا اصلاح‌طلبان به سادگی نمی‌توانند این مسیر را طی کنند.
چهارمین فرصت برای وی مربوط به شخصیت غیرحزبی اوست. از آنجا که لاریجانی در میان افکار عمومی مخصوصا بعد از دوران ریاست‌جمهوری دهم، با فاصله قابل‌توجه نسبت به اصولگرایان و البته اصلاح‌طلبان تشخیص داده می‌شود، در شرایطی که عموم جامعه، از جناح‌‌های سیاسی به دلیل ناکارآمدی دل بریده‌اند، ممکن است این امکان برای او فراهم شود تا به‌عنوان یک شخصیت غیرحزبی و حتی عملگرا برای تحقق وعده‌‌هایی که توسط افراد مختلف پیش از این داده شده و عمل نشده، مورد انتخاب مردم قرار گیرد. پنجمین مساله مربوط به سابقه و تجربه وی در عرصه سیاست خارجی است. پیش از این یک‌بار و در جریان حضور در جایگاه دبیری شورای‌عالی امنیت ملی، مسئولیت پرونده هسته‌ای به او واگذار شد که عملکرد قابل‌تاملی از خود نشان داد و حداقل اثبات کرد که نسبت به دوره پیش از خود می‌تواند موثر باشد. این مساله البته صرف‌نظر از نسبت وی با برجام و حمایتی است که او از این توافق شکست‌خورده داشته و حتما می‌تواند تاثیر سوئی بر نگاه به عملکرد وی داشته باشد.
علی لاریجانی اما در کنار این نقاط قوت، ضعف‌‌های بزرگ و تهدیداتی هم در مسیر حرکت خود می‌بیند که هرکدام می‌تواند به‌تنهایی مانع بزرگی برای او باشد و اساسا امکان حرکت را از او بگیرد.
اولین مساله در این زمینه باز هم به شخصیت علی لاریجانی و سوابق وی برمی‌گردد. او هرچه در رایزنی و جلب‌نظر فعالان سیاسی و بازیگران این عرصه تبحر و توان دارد، در ارتباط با بدنه مردم کم‌فروغ بوده و امروز بعد از سال‌ها فعالیت در سطوح مختلف کشور، فاقد حداقلی از بدنه ثابت اعم از ایدئولوژیک و... است و همین امر برای کسی که می‌خواهد از مردم رای بگیرد، یک نقطه‌ضعف جدی به حساب می‌آید. همین مساله نیز باعث شده او برای موفقیت در انتخابات به همراهی و حمایت احزاب سیاسی و شخصیت‌‌های محبوب نیازمند باشد. این شاخصه وجه مشترک او با کسی همچون حسن روحانی است.
رئیس دولت‌‌های یازدهم و دوازدهم به اضافه اصلاح‌طلبان حامی وی که عملکرد کم‌توفیقی در دستگاه اجرایی کشور داشته و نتوانسته‌اند حداقل‌‌هایی از موفقیت در اداره کشور و ساماندهی به اقتصاد و معیشت را برای مردم به ارمغان بیاورند، دومین و حتما مهم‌ترین مانع بر سر راه موفقیت علی لاریجانی هستند. ‌بخش قابل‌توجهی از مردم و حتی فعالان سیاسی لاریجانی را حامی بزرگ حسن روحانی در این عدم موفقیت‌‌ها می‌دانند و یا حداقل او را در این مسیر شریک و سهیم می‌پندارند و از همین منظر هم اقبالی به او ندارند. این مساله وی را در نظرسنجی‌‌های ماه‌‌های اخیر و به‌خصوص پس از وقایع آبان‌ماه افول داده و همچنان که محبوبیت روحانی به کمتر از 10 درصد رسیده، او نیز در افکار عمومی نزول قابل‌توجهی داشته است. قاعدتا اگر روحانی با همین فرمان یک سال آینده را پشت‌سر بگذارد و مشکلات اقتصادی هم تشدید شود، لاریجانی احتمالا باید قید انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم را بزند و در فکر دیگری برای احیای خود باشد. علاوه‌بر این حتما سوال‌ بخشی از جامعه در مواجهه با علی لاریجانی در جایگاهی که می‌تواند ریاست‌جمهوری باشد، این خواهد بود که ماحصل حضور 12ساله شما در کرسی ریاست مجلس برای اقتصاد کشور چه بوده و موفقیت‌‌هایی قابل ذکر است؟
سومین مساله چالش وی با گروه‌‌های سیاسی تند و تیز دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب در کشور است، طیف‌‌هایی که هرکدام برای خود پایگاه رای ثابتی دارند و عموما این پایگاه ثابت تنها به گزینه مورد تایید فعالان سیاسی منسوب به خودشان رای می‌دهند. از یک‌سو میان او با اصلاح‌طلبان رادیکال یک شکاف اساسی وجود دارد و از سوی دیگر با گروه‌‌هایی چون جبهه پایداری و حامیان رئیس دولت‌‌های نهم و دهم تضاد عمیقی دارد و به‌محض اینکه نام او برای میدانی چون انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شود، حتما جبهه بزرگی علیه وی تشکیل خواهد شد.
چهارمین مساله، چالش بزرگ امروز ما در سیاست خارجی است، مساله‌ای که می‌تواند به‌سادگی یکی از ابزار‌ها و توانمندی‌‌های لاریجانی را که سابقه نسبتا قابل‌قبول وی در سیاست خارجی است، به‌کلی بی‌اثر کند. واقعیت این است که بعد از برجام و اتفاقی که برای آن رخ داد و صدالبته تزلزلی که نشان داده شد و طرف مقابل یعنی آمریکا به تاثیر فشار امیدوار، شرایط برای بازگشت به حالت قبل سخت و دشوار شده و مسیر بلندی باید طی شود.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/126625/سرمقاله-فرهیختگان--چالش-اجتماعی--اقتصادی-یا-قوت-رایزنی-و-لابی‌گری؟
بستن   چاپ