حکایت/ روشنایی بایزید
يکشنبه 11 خرداد 1399 - 22:14:32
|
|
ایران پرسمان - خراسان / نقل است که بایزید بسطامی را همسایه ای گبر بود و کودکی شیرخواره داشت و همه شب از تاریکی می گریست که چراغ نداشت. شیخ هر شب چراغ برداشتی و به خانه ایشان بردی تا کودک خاموش گشتی. چون گبر از سفر باز آمد، مادر طفل حکایت شیخ باز گفت. گبر گفت:«چون روشنایی شیخ آمد، دریغ بُوَد که بر سر تاریکی خود باز رویم.» حالی بیامد و مسلمان شد. تذکره الاولیا
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/149690/حکایت--روشنایی-بایزید
|