ایران پرسمان
داستانک/ جواب چهار نفر
يکشنبه 6 مهر 1399 - 11:13:18
ایران پرسمان - آخرین خبر / زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.
اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ؛ خدا می داند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه می رفت، به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای..؟؟!
سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری، بگو که این روشنایی کجا رفت..؟
چهارم: زنی بسیار زیبا دیدم که درحال خشم، از شوهرش شکایت می کرد.
گفتم: اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن؛
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم، چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛ تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/194683/داستانک--جواب-چهار-نفر
بستن   چاپ