داستانک/ سپاه پدرم در راه است
سه شنبه 8 مهر 1399 - 18:01:18
|
|
ایران پرسمان - آخرین خبر / هر روز فوج فوج مرد جنگی به لشگر مقابل افزوده میشد. بچهها ترسیده بودند. - بابا پس کی لشگر تو میرسد؟ - به زودی. طولی نکشیده بچهها را صدا زد : - بیایید عزیزانم، لشگر من نزدیک میشود. بچهها خیره خیره به سپاه پدر که از دور میآمد نگاه میکردند. مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر و غلامی که همراهیشان میکرد!! فاطمه نانی زاد – تهران
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/196005/داستانک--سپاه-پدرم-در-راه-است
|