ایران پرسمان
چرا بهترين استراتژي هاي نوآوري در هنر کمتر کردن حجم کار نهفته اند؟
پنجشنبه 29 فروردين 1392 - 1:45:23 PM
رهبراني که به دنبال نوآوري هستند غالبا با سه تصميم حياتي روبه رو هستند: به دنبال چه باشيم و در مقابل آن چه چيزي را ناديده بگيريم، چه چيزي را به کار ببريم در برابر اينکه از چه مواردي صرف نظر کنيم و اينکه چه کاري را انجام دهيم و در برابر آن از چه کارهايي صرف نظر کنيم.

بسياري از ابتکاري ترين نوآوري ها بيشتر به سمت نيمه دوم هر انتخاب گرايش دارند. آنها رويکرد «هرچه کمتر بهتر» را با حذف مواردي به منظور دستيابي به کارآيي حداکثري و به واسطه حداقل ابزار انتخاب مي کنند و آنچه را که همگان مي خواهند، ارائه مي دهند: يک تجربه به ياد ماندني و معنا دار.

هنر کم کردن حجم کار در تعريف ساده تر به فرآيند حذف هر چيز اضافي، گيج کننده، بي فايده، خطرناک يا چيزهايي که کاربرد آنها مشکل است، گفته مي شود. شش قانون زير به پيشبرد اين هدف کمک مي کند:

1. آن چيزي که وجود ندارد معمولا مي تواند برتري بيشتري بر آن چيزي که وجود دارد،داشته باشد.

برهمين اساس جيم کالينز در سال 2003 در «مقاله امروز آمريکا» مي نويسد، «يک شاهکار هنري ترکيبي از آنچه که فقط در قطعه نهايي وجود دارد نيست، بلکه ترکيبي از چيزهايي است که هنوز به وجود نيامده اند.»

طراحان خودرو جوانان با برند تجاري Scion، اساسا از اين استراتژي در ساخت مدل پر فروش و پرسود xB استفاده مي کنند که يک وسيله نقليه کوچک است که به طور عمد از بسياري از امکانات در ساخت آن صرف نظر شده است تا در خريداران نسل جديد که مي خواهند با سفارشي کردن خودرو شان با مد روز اظهارات شخصي خود را اعمال کنند، اشتياق ايجاد نمايند.

خريداران به طور معمول با هزينه کمتر خودرو را تحويل مي گيرند و براي تجهيز کردن xB خود به صفحه نمايش هاي مسطح، تجهيزات داخلي که از الياف کربن تهيه شده اند و تجهيزات صوتي قدرتمند سرمايه گذاري مي کنند. اين اصل فقط در مورد توليد خودرو نيست، بلکه نشان مي دهد گاهي اگر در چرخه توليد از مواردي صرف نظر شود، نتايجي کارآمدتر در پي دارد و اين ها امکاناتي است که با کم کردن حجم کار به دست مي آيد.

2. ساده ترين قوانين، موثرترين تجربه ها را ايجاد مي کنند.

نظم و تعامل با يک يا دو توافق حياتي که اغلب ضمني است بهتر به دست مي آيد تا به وسيله سلسله مراتب سخت و کنترل هاي مرکزي، به طوري که هر کسي آن را درک مي کند و مسوول آن است و در عين حال براي تصميم گيري فردي و تغيير آزاد گذاشته شده است. همچنين بايد اين موضوع را در نظر داشت که محدوديت ها با زمينه هاي اجتماعي به وجود مي آيند که مي توان آنها را از ميان برداشت.

تماشاگران بازي هاي المپيک 2012 از «فضاي به اشتراک گذاشته شده» که طراحي مجددي از يک مسير پر تردد لندن بود، لذت بردند. اين فضا موتورسيکلت ها، عابران و دوچرخه سواران را قادر مي ساخت تا جاده را با هم به طور مساوي و با تنها قانون موجود «احترام به آسيب پذيرترين افراد» به اشتراک بگذارند. طراحي فضاي تقسيم شده به اين شکل تقريبا در هيچ يک از قوانين کنترل ترافيک، اعتبار ندارد. در طراحي اين مسير تردد حاشيه هاي پياده رو از ميان برداشته شده اند، آجرهاي قرمز با آسفالت جايگزين شده اند و درختان و صندلي هاي کافه درست در جايي قرار مي گيرند که فکر مي کنيد بايد به آن سمت رانندگي کنيد. بسيار مبهم است. شما به حرکت خود ادامه مي دهيد اما هنوز انتخابي را انجام نداده ايد پس حرکت خود را آهسته نموده و فکر مي کنيد. نتيجه چيست؟ سرگرم کنندگي دو برابر و جرياني يکنواخت با نصف تعداد عادي تصادفات.

3. محدود کردن اطلاعات ذهن ها را درگير مي کند.

خرد عمومي بر اين باور است که يک ايده براي موفق شدن بايد واقعي، کامل و مشخص باشد، اما جذاب ترين ايده ها غالبا هيچ کدام از اين ويژگي ها را ندارند.

موارد خاص مردم را بيشتر به سوي خود مي کشند اما در صورتي که بيش از اندازه ذهن آنها را درگير کند، توجه مردم به سمت ديگري خواهد رفت.

کادبري شويپس توليدکننده آب نبات هاي محبوب انگليسي«Cadbury Dairy Milk»، چند سال پيش براي مغازه شکلات فروشي خود يک تبليغ 90 ثانيه اي تلويزيوني ترتيب داد؛ به طوري که يک عروسک گوريل روي يک طبل که در يک استوديوي ضبط قرار داشت نشسته بود و به آهنگي گوش

مي داد.

در اولين دقيقه کامل فقط نماهاي نزديک (close up) گوريل که تقريبا بي حرکت بود و به نظر مي رسيد که به موسيقي توجه دارد و خود را براي فعاليت دوباره آماده مي کند، ديده مي شد. 26 ثانيه ديگر، گوريل را در حال رقصيدن روي طبل نشان مي داد. تنها قسمتي از تبليغ که به محصول اشاره داشت يک بخش 4ثانيه اي از شکلات فروشي در آخرين لحظات بود. پس از اين تبليغ فروش او در عرض دو ماه 10 درصد افزايش داشت و در اين مدت اين تبليغ ويدئويي بيشتر از 7 ميليون بار در يوتيوب ديده شد.

4. خلاقيت تحت محدوديت هاي هوشمندانه رونق مي يابد.

مقاله نويس جي. کا. چسترتون بيان مي کند «هنر بر اساس محدوديت ها ايجاد شده است. زيباترين بخش هر تصوير قاب آن است.»

در اواسط دهه 1990 تيم پاتفاندر در آزمايشگاه خود به تعهد جديد ناسا در سريعتر بودن، بهتر بودن، ارزان تر بودن با ايجاد يک جايگزين قابل اعتماد و کم هزينه براي اکتشافات فضايي سنتي پاسخ مي داد. تغييرات آنها عبارت بود از: ايجاد يک مريخ نورد که بتواند به طور موثر با مهندسي جديد و داده هاي علمي جديد مطابق باشد و ماموريت آن کمتر از يک دهم هزينه هاي معمولي يک ماموريت فضايي هزينه بر باشد.

اين کار به ظاهر غيرممکن و مستلزم رويکرد «تغيير همه چيز» بود. البته نتيجه بسيار ديدني شد. کل پروژه، از تصور کلي آن تا به زمين نشستن 44 ماه طول کشيد – کمتر از نصف زمان ماموريت قبلي ويکينگ به مريخ – با اعضاي تيمي بسيار کمتر و بودجه کمتر. اين امر منجر به ايجاد ده ها خلاقيت با تدبير شد که قابل توجه ترين آنها استفاده از کيسه هاي هوا به عنوان روشي براي فرود آمدن بود.

5. تفکيک کردن بخش مهمي از پيشرفت است. خلاقيت غالبا نيازمند سنت شکني است.

هنگامي که دولت ايالات متحده جهت حل مشکل مراقبت هاي بهداشتي در کشمکش بود، يک کارآفرين رويکرد جديدي را بيان کرد. او با ايجاد «والنس مارت» که يک درمانگاه براي افراد سالمي است که نيازمند دريافت خدماتي همچون واکسيناسيون، آموزش کمک هاي اوليه و خدمات جسماني هستند، کارآفريني جديدي در حوزه بهداشت و سلامت به وجود آورد.

دکتر ريچارد مک کالي در لس آنجلس دريافت که والنس مارت اصلا نبايد شبيه يک مطب پزشکي معمولي باشد. اين مجموعه با مبلمان مدرن، طراحي سقف باز، تلويزيوني با صفحه نمايش بزرگ و ديوارهاي پوشيده از تابلو هاي برجسته که خدمات و قيمت ها را نشان مي دهد، محيطي بسيار متفاوت است. از نظر مک کالي افراد بيمار و افراد سالم نبايد به يک جا مراجعه کنند و مراقبت هاي بهداشتي فقط براي زمان بيماري نيست.

رويکرد والنس مارت با قيمت کم، بدون پذيرش هيچ بيمه اي، بدون هيچ وقت قبلي اي، بدون سرفه و عطسه، يک جدايي کامل از ديگر عملکردهاي مراقبت هاي بهداشتي بود.

6. انجام دادن يک کار هميشه بهتر از انجام ندادن هيچ کاري نيست.

خلاقيت غالبا نيازمند يک استراحت پس از انجام کار دشوار است. اکنون علم اعصاب تاييد مي کند که توانايي مهندسي موفقيت هاي خلاق در واقع منوط به ظرفيت ترکيب و برقراري ارتباط ميان کارهايي است که به ظاهر مجزا از همه چيز است. ذهن آرام يک جزء کليدي است که براي مدتي از مشکلات موجود کناره گيري کرده است. مديتيشن تمريني است که خستگي ذهن را از بين مي برد و ذهن را پاک مي کند و روشي موثر براي ارتقاي خودآگاهي، تمرکز و توجه و آماده کردن ذهن جهت دسترسي به بينش هاي خلاق است. مدير اجرايي اوراکل لاري اليسون مديتيشن انجام مي داد و به مديران خود نيز سفارش مي کرد تا اين کار را انجام دهند.

در سال 2007 سايت گوگل دوره هاي تمرکز حواس و مديتيشن را در دانشگاه گوگل برگزار کرد تا به کارکنان براي احياي بهروه وري خود کمک کند و از اين طريق سابقه قوي شرکت را براي خلاقيت حفظ کند. رهبران جنرال الکتريک، بلومبرگ، فورد و شرکت هاي بزرگ ديگر مديتيشن انجام مي دهند. جورج که هم اکنون پروفسور دانشگاه هاروارد است، به عنوان مدير عامل شرکت مدترونيک مي گويد که او تا آن جا پيش رفت که يکي از اتاق هاي کنفرانس شرکت را براي استراحت ذهني کارمندان اختصاص داد. امروزه رهبران کسب وکار با انتخاب هاي بي انتها و بيش از اندازه روبه رو هستند. آنها احتياج دارند تا با استفاده از هنر کم کردن حجم کار از پيچيدگي ها به دور باشند تا حقيقت کامل آشکار شود. اين شش قانون به ايده اي منحصر به فرد و قدرتمند براي دسترسي به سادگي در هرگونه تلاشي به سوي ايجاد خلاقيت اشاره دارد: هنگامي که شما موارد درست را به روشي درست حذف مي کنيد، اتفاقات خوبي رخ مي دهد.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/41/چرا-بهترين-استراتژي-هاي-نوآوري-در-هنر-کمتر-کردن-حجم-کار-نهفته-اند؟
بستن   چاپ