خطر توافق بد حتی بعد از گام سوم
شنبه 16 شهريور 1398 - 16:14:07
|
|
ایران پرسمان - خطر توافق بد حتی بعد از گام سوم k ٢.١ ٠ فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست در حالی که اعتبار 15 میلیارد دلاری همچنان موضوع مذاکره است، برخی قرائن حاکی است این مبلغ از سوی طرف اروپایی به جای 4 ماه برای فروش یکسال نفت ایران در نظر گرفته شده. محمد جعفری| در حالی که عصر چهارشنبه رئیسجمهور از گام سوم کاهش تعهدات ایران در برجام رونمایی کرد، گمانهزنیها بر سر بسته پیشنهادی اروپا همچنان ادامه دارد. گمانهزنیهایی که البته با توجه به مواضع مقامات در تهران همچنان زمینههای آن در فضای رسانهای و دیپلماتیک فراهم است. همانطور که در طول هفتههای اخیر بارها از سوی رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و... تاکید شده، راه مذاکره همچنان باز است و اگر توافقی دندانگیر در این میان حاصل شود، ایران برای بازگشت به شرایط قبل از کاهش تعهدات آمادگی لازم را دارد. هرچه هست سکوت خبری دستگاه دیپلماسی در این میان و اکتفا به اظهارات کلی و البته تا حد زیادی تکراری، بیش از هرچیز فضا را در اختیار رسانههای غربی قرار داده تا فضای رسانهای حولوحوش مذاکرات را به هر نحو دلخواه جهتدهی کنند و به منبع شماره یک خبرهای غیررسمی -که البته عمدتا با تاخیر چندروزه به خبرهای موثق تغییر ماهیت میدهند- تبدیل شوند. یکبار ایده بیشتر در برابر بیشتر به خبر یک رسانههای بینالمللی تبدیل میشود، بار دیگر اعتبار 15 میلیارد دلاری سر از «رویترز» درمیآورد، بار دیگر محورهای مذاکرات ازجمله بند غروب برجام، برنامه موشکی و برنامه منطقهای رسانهای میشوند، بار دیگر جزئیات مذاکرات و... و این رویه همچنان به قوت در حال ادامه و تکرار است. رویهای که البته یکبار دیگر در مذاکرات منتهی به توافق هستهای هم نظیر آن تکرار شد و عملا «رویترز» همان رسانهای که ظریف آن را رسانه تحریم خوانده بود «بلومبرگ» و... به مرجع اطلاعرسانی مذاکرات تبدیل شدند و در ایران هرکه هرچه میخواست از اهالی رسانه گرفته تا فلان نماینده مجلس و بهمان مقام مسئول، ناگزیر به مراجعه به رسانههای آنطرف آبی بود. این فضای ابهامآلود حالا دوباره در حال تکرار است و در همین فضا هفته گذشته خبری منتشر شد که بهطرز عجیبی کمتر مورد توجه قرار گرفت. در حالی که تا پیش از این گفته میشد اعتبار 15 میلیارد دلاری اروپا قرار است انتظارات نفتی ایران در پنجماه باقیمانده تا پایان سال 2019 –حدود چهارماه- را برآورده کند، «پکا هاویستو»، وزیر امور خارجه فنلاند تلویحا از پیشنهاد برداشت روزانه 700 هزار بشکه از نفت ایران توسط اروپا خبر داد؛ پیشنهادی که با یک حساب و کتاب ساده کاشف به عمل میآید فرسنگها با انتظارات ایران و اقتضائات یک توافق قابلقبول دارد. بر این اساس چنانچه قیمت هر بشکه بهصورت ثابت چیزی حدود 60 دلار درنظر گرفته شود، با فروش 700 هزار بشکه نفت، روزانه چیزی معادل 42 میلیون دلار عاید ایران خواهد شد و این یعنی درآمد نفتی ایران از این میزان فروش در ماه، یکمیلیارد و 260 میلیون دلار خواهد بود. با ضرب همین عدد در تعداد ماههای سال، به رقمی حدود 15 میلیارد دلار میرسیم؛ رقمی که این روزها چانهزنیها بر سر آن حسابی بالا گرفته و بهپای ثابت مذاکرات با اروپا تبدیل شده است. به بیان دقیقتر، باید گفت ما با پیشنهاد یک اعتبار 15 میلیارد دلاری «برای یکسال» نه صرفا برای «چهارماه» باقیمانده تا پایان سال میلادی مواجهیم. این یعنی یکسوم آن چیزی که تا حالا درباره آن گفته و شنیده میشد و در ماههای بعد از اجرای برجام عملیاتی شده بود. پیشنهاد روزانه 700 هزار بشکهای البته پیش از این یکبار دیگر هم رسانهای شده بود. آنطور که «رویترز» کمتر از دو هفته پیش به نقل از یک منبع دیپلماتیک آگاه خبر داده بود، پس از سفر وزیر امور خارجه ایران به محل برگزاری نشست جی-7 در فرانسه، صادرات حداقل 700 هزار بشکه نفت در روز بهعنوان حسن نیت غربیها روی میز مذاکره قرار گرفته بود؛ مطالبهای حداقلی که اگر خبر آن صحت داشته باشد حتی بعد از برداشتن گام سوم هم باید بابت آن نگران بود. هرچه باشد بهطور طبیعی گام سوم کاهش تعهدات هستهای پایان مذاکرات نجات برجام نیست و بهنظر میرسد این بازی حالاحالاها ادامه داشته باشد. قرار گرفتن این پیشنهاد روی میز مذاکراتی که به گفته رسانهها، موضوع برنامه موشکی ایران از آن حذف شده، بر شدت نگرانیها میافزاید. دراینباره گفتنی است: 1 بهنظر میرسد چنین سناریویی بیش از هرچیز طرحی برای نجات ترامپ باشد؛ طرحی که چشماندازش صرفا تا انتخابات 2020 آمریکا پیشبینی شده است. با اجراییشدن این سناریو از سویی راه برای تمدید حضور ترامپ در کاخ سفید همراه میشود و از دیگرسو بعد از فرجه یکساله، دست ایران به هیچجا بند نخواهد بود. نه چیزی از تحریمها کم شده و نه زیرساخت حقوقیای برای استمرار فروش نفت فراهم آمده. آمریکا در جایگاه پیروز مذاکرات خواهد نشست و اثر روانی این موضوع چیزی کم از عکس یادگاری با روحانی نیست. همین مناسبترین امتیاز را در رقابتهای انتخاباتی در اختیار ترامپ خواهد داد. چه آوردهای از این بهتر که تهران به کمتر از یکسوم میزانی که ابتدا آن را خطقرمز خود میدانست –میزان فروش نفت پیش از خروج آمریکا از برجام- رضایت دهد و اینستکس هم همچنان به تحریمهای ایالات متحده پایبند بوده و صرفا زمینه مبادلات کالاهای غیرتحریمی را فراهم آورد. 2 فروش روزانه 700 هزار بشکه نفت تا سقف 15 میلیارد دلار با سقف زمانی یکسال را باید مصداق پیشنهاد ضعیف از سوی غربیها دانست؛ پیشنهادی که صرف پذیرفتن آن بهمنزله آغاز تشدید تحریمها خواهد بود. اجرای این سناریو این پیام را به طرف مقابل میدهد که هرچه فشار بر ایران بیشتر باشد، عقبنشینی آن گستردهتر خواهد بود. هرچه باشد ایران ابتدا به ساکن، تامین کلیه مطالبات خود در برجام را شرط بازگشت به مرحله پیش از گامهای کاهش تعهدات هستهای اعلام کرده بود. کوتاه آمدن از این موضوع تا فروش روزانه 700 هزار بشکه بیش از هرچیز دستگاه محاسبات طرف غربی را به ضرر ایران دچار اختلال میکند. به هر روی آنها در خلال تحولات چهارماه گذشته اعم از سرنگونی پهپاد آمریکایی، توقیف نفتکش انگلیسی، گامهای کاهش تعهدات و... به این جمعبندی رسیده بودند که تهران مسیری عکس آنچه تا پیش از این مشاهده شده بود برگزیده و با اتخاذ استراتژی مقاومت فعال، آوردههای قابلتوجهی را در فضای داخلی و مناسبات منطقهای و بینالمللی ازآن خود کرده است. مضاف بر آن درصورت شکلگیری این تصور در میان مقامات آمریکایی و اروپایی که تهران را با این اعداد و ارقام هم میشود راضی کرد، اصلا دور از ذهن نخواهد بود که حتی در صورت رسیدن به توافق دراینباره، در ماههای آتی همین میزان هم در مسیر اجرا با مانع مواجه شده و تعهدات طرف غربی بار دیگر به مرحله فریز درآیند. 3 عملیاتیشدن این سناریو گذشته از آنکه مشکلی را از اقتصاد ایران حل نمیکند، فضای عمومی داخلی را بار دیگر به مذاکرات، توافقات، اجراییشدن آنها و آیندهای موهوم که بهواسطه تجربه برجام، هیچ برآورد دقیقی از آن در دسترس نیست و بهطور کلی به سیاست خارجی گره میزند. شرطیسازی اقتصاد ایران علاوهبر اینها احتمالا نوعی امیدواری کاذب را در افکارعمومی رقم خواهد زد و چشم همه را به همین آبباریکه خواهد دوخت، آبباریکهای که اثر وضعی آن بهمراتب مخربتر از فقدان آن بوده و جاریشدنش در اقتصاد ایران احتمالا همین گامهای مثبتی را که در ماههای اخیر برداشته شده و به بهبودی نسبی انجامیده، بلااثر خواهد ساخت. 4 در این میان شاید اروپا بیش از همه از جوشدادن چنین معاملهای خرسند باشد؛ معاملهای چندسر برد برای چشمآبیها که در آن از یکسو برجام ولو برای یکسال به دست اروپا از خطر فروپاشی نجات یافته، از سوی دیگر ایران به حداقل مواهب مورد انتظارش دست پیدا کرده و باقی تعهداتی که طبق برجام برعهده کشورهای اروپایی بود، مسکوت مانده و از دیگرسو اروپا نهایت خدمت را به همپیمان خود، آمریکا کرده است و ضمن پایبندی به منافع آن، توافقی را رقم زده که در آن نه سیخ بسوزد، نه کباب. همه اینها البته در حالی است که تا همین جای کار هم نفس مذاکره بر سر انجام بخشی از تعهدات اروپا در مقابل انجام همه تعهدات ایران بهاندازه کافی خسارتآفرین خواهد بود و صرف پذیرفتن هر توافقی در این چارچوب بهمنزله تن دادن به مذاکره مجدد بر سر برجام تلقی خواهد شد؛ مذاکره مجددی که اگرچه تلاش میشود «در برجام» تلقی شود، اما وقتی دامنه آن به بند غروب و زمانبندی محدودیتهای ایران کشیده شده و مذاکره بر سر برنامه منطقهای تهران چاشنی آن شود، یعنی ما با مذاکراتی فرابرجامی مواجهیم. مذاکراتی که هر نتیجهای در آن بهطور عام و توافق 700 هزار بشکهای بهطور خاص، مصداق توافق بد خواهد بود.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/50037/خطر-توافق-بد-حتی-بعد-از-گام-سوم
|