ایران پرسمان
فرار از پاسخگویی با اسم رمز انسداد سیاسی
شنبه 30 شهريور 1398 - 16:36:31
ایران پرسمان - فرار از پاسخگویی با اسم رمز انسداد سیاسی
٢٨٦
٠
صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
مدتی است نظریه‌پردازان و کنشگران اصلاح‌طلب با دمیدن در دوگانه «امتناع یا امکان سیاست‌ورزی»، مشغول القای شرایط بغرنج سیاسی در ایران هستند؛ موضوعی که باتوجه‌به رسوخ همه‌جانبه افراد جریان اصلاحات در نهادهای حاکمیتی در سال‌های اخیر، بعید به‌نظر می‌رسد.
القای امتناع سیاست در ایران
آقای سعید حجاریان، نظریه‌پرداز اصلاح‌طلب، چندی پیش در یادداشتی با عنوان «امکان و امتناع سیاست‌ورزی در ایران» به‌طورتلویحی سیاست در کشورمان را امری منسدد تصویر کرد. او در بخشی از یادداشتش صریح‌تر به این امر پرداخت و تأکید کرد: «سیاست‌ورزیدن درمعرض پرسش جدی قرار گرفته؛ تا جایی که باید از نیروهای سیاسی خواست مقدمتا بگویند براساس کدام دلایل سیاست‌ورزی را در ایران ممکن می‌دانند». حجاریان با مقایسه غیرمستقیم وضعیت امروز با دوران پس از قیام 15خرداد1342 که رژیم شاه با توسل به قوه قهریه، نیروهای اجتماعی و سیاسی را ناگزیر به‌سمت اقدامات میلیتاری و چریکی کشاند، تصریح کرد: «این یادداشت را با تکرار عبارت مشهور مهندس بازرگان در دادگاه نظامی به‌پایان می‌برم. وی گفت ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می‌کنیم. این عبارت او درواقع، ناظر به پیدایش شرایط امتناع سیاست در ایران بود. چنان‌که شاهد بودیم از آن مقطع به‌بعد، زبان گلوله و انقلاب جایگزین زبان سیاست شد». این ایدئولوگ جریان اصلاحات در پایان وجیزه خود، سه پرسش اساسی را پیش پای نیروهای اصلاح‌طلب قرار داد و نوشت: «باتوجه‌به تجربه تاریخی و شرایط اکنون لازم است هر کنشگر سیاسی سه پرسش اساسی را پاسخ گوید: 1. آیا انتخابات در ایران ممکن است؟؛ 2. آیا اصلاح‌طلبی در ایران ممکن است؟؛ 3. آیا سیاست‌ورزی در ایران ممکن است؟ که فی‌الواقع باید پرسش‌ها را از انتها به ابتدا پاسخ گفت».
شبه‌اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبان برانداز
پس از این یادداشت بود که صاحب‌نظران اصلاح‌طلب در مقام پاسخگویی به پرسش‌های حجاریان درآمدند. خانم آذر منصوری، از فعالان جریان اصلاحات، در نوشته‌ای مدعی شد تهدیدات خارجی و منطقه‌ای و نیز مقاومت برخی نیروهای حاکمیتی دربرابر امر اصلاحات، دو عامل مهم در بی‌اعتمادی افکاری عمومی به جریان‌سازی اصلاحات است. منصوری در بخش دیگری از نوشته خود، دو تهدید نام‌برده را باعث به‌وجودآمدن «شبه‌اصلاح‌طلبان» و تبدیل بخشی از اصلاح‌طلبان به نیروهای برانداز دانست و درباره منش شبه‌اصلاح‌طلبان نوشت: «شبه‌اصلاح‌طلبان حضور در قدرت هم برایشان اصل است و هم هدف. طبیعی است وجود چنین افرادی به‌طورمستقیم چهره‌ای فاقد اثرگذاری، رانت‌جو و ناکارآمد از اصلاح‌طلبان خواهد ساخت. این یعنی ازدست‌رفتن همه سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و همه آنچه مخالفان اصلاحات در ایران امروز دنبال می‌کنند». این عضو حزب اتحاد ملت درباره اضافه‌شدن اصلاح‌طلبان به صف براندازان ضدانقلاب، ضمن رد ضمنی انگاره حجاریان مبنی‌بر امتناع سیاست‌ورزی در ایران گفت: «اصلاحات در تلازم جدی با سیاست‌ورزی است؛ اما سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه در ایران امروز در صورتی ممکن است که اصلاح‌طلبان (نه شبه‌اصلاح‌طلبان و نه براندازان) بیش از هر زمان از یک سو مراقب تهدیدهای بیرونی باشند و از سوی دیگر توجه کنند که حضور در نهادهای انتخابی و قدرت، نه اصل است و نه هدف؛ بلکه وسیله‌ای است برای تحقق خواست و مطالبات مردم».
تلاش برای فرار از پاسخگویی
همه این زبان‌بازی‌ها و پیچش قلم‌های اصلاح‌طلبان نوعا یک هدف ویژه را دنبال می‌کنند و آن بر زمین‌نهادن مسوولیت ایجاد وضع موجود از گرده خویشتن است؛ وضعیتی که دولت و مجلس موردحمایت جریان اصلاحات بخش مهمی از آن به‌نظر می‌رسد. برخلاف ادعای واهی افرادی نظیر حجاریان مبنی‌بر امتناع سیاست‌ورزی در ایران، اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته، به‌ویژه پس از سال 1392، ازطریق نهاد انتخابات، جایگاه‌های ویژه‌ای در ساختار قدرت به‌چنگ آورده‌اند. ائتلاف با دولت دکتر حسن روحانی در انتخابات 1392، پیروزی هرچند نسبی در انتخابات مجلس دهم و فتح شورای شهر تهران، همگی دال بر قدرت‌یابی جریان اصلاحات در سال‌های اخیر از مسیر سازوکارهای انتخاباتی بوده است. اکنون که همان اصلاح‌طلبان واجد قدرت یا سهیم در قدرت، بر طبل انسداد سیاسی در ایران می‌کوبند، پژواکی جز فرار از مقام پاسخگویی به عملکرد قوای تحت‌حمایت خود در پهنه سیاست‌ورزی کشورمان نخواهد داشت. بحث بر سر امکان تحریم انتخابات یا حضور مشروط در انتخابات، همگی ناظر بر همین روند و رویه منفعت‌طلبانه و البته طلب‌کارانه است. اخیرا آقای عبدالله ناصری، از فعالان اصلاح‌طلب، در راستای ایده «انتخابات مشروط» که از قضا حجاریان بانی اصلی آن بوده، پا را فراتر گذاشت و حضور بلاشرط اصلاح‌طلبان در انتخابات را «پفیوزی سیاسی» عنوان کرد.
طرح چنین موضوعات نازل تئوریک ناظر بر دورماندگی اصلاح‌طلبان از مشکلات اصلی جامعه است. مشکلاتی که یکی از عاملان هدف آن، دولت و مجلس موردحمایت جریان اصلاح‌طلب بوده است. نظریه‌ورزی مفرط و دورماندن از واقعیت ازجمله انتقاداتی است که اخیرا آقای محسن حکیمی‌پور، فعال اصلاح‌طلب، آن را مطرح کرده است. عضو پیشین شورای شهر تهران و دبیرکل کنونی حزب اراده ملت در اظهاراتی با اشاره به مباحث سطحی رایج در جریان اصلاحات گفت: «به‌اعتقاد ما، جریان اصلاحات درگیر کشمکش‌ها و مباحث سطحی شده و به‌ندرت دغدغه‌های اصلی مردم را حل‌و‌فصل می‌کند و به‌لحاظ گفتمانی از ریشه خود دور شده و به‌سمت روشن‌فکری فانتزی سوق پیدا کرده است. در‌حالی‌که جریان اصلاحات یا همان جریان چپ در عدالت اجتماعی و گفتمان امام خمینی؟ره؟ ریشه دارد. هدف جریان اصلاحات این نبود که از توده‌ها فاصله بگیرد و مشی روشن‌فکری نخبه‌گرایانه را دنبال کند».

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/53754/فرار-از-پاسخگویی-با-اسم-رمز-انسداد-سیاسی
بستن   چاپ