ایران پرسمان
آل‌سعود، آل‌داعش
سه شنبه 19 دي 1396 - 12:49:30 PM
باشگاه اندیشه
پرسمان نیوز - داعشی‌ها داعیه رهبری و امامت دارند و می‌خواهند همه مسلمانان از او به عنوان ولی امر مسلمین جهان تبعیت کنند، به همین دلیل به رغم اینکه پول‌های اولیه و ارتزاقشان از عربستان تامین شده است، در تبلیغاتشان اعلام کرده‌اند که ما علیه اسلام سعودی هم هستیم.
آل سعود و خاستگاه جریانات تکفیرهای معاصر
صد سال پیش که آل ‌سعود در تبعید بودند، در بین آنها فردی به نام «فیصل الدویشی»، ردیساخوانی‌های عربستان در «نجد» فعال بود. نجد بخش عمده عربستان از شرق تا جنوب (ربه‌الخالی، باب المندب و یمن) را شامل می‌شد. گروه‌های صحرانشین یاغی‌ای که در نجد ساکن بودند، کاروان‌هایی یاغی‌ای که در نجد ساکن بودند، کاروان‌هایی را که از عراق می‌آمدند غارت می‌کردند تا اینکه دولت عثمانی آنان را سرکوب کرد.
این واقعه پس تخریب و غارت بقیع و کربلا روی داد. دولت‌های مسلمان از «دویشی‌ها» به دولت عثمانی شکایت بردند و عثمانی‌ها توسط «محمد‌علی پاشا» آنان را قلع و قمع کردند. به اعتقاد عثمانی‌ها، منطقه باید از وجود «آل شیخ» و «آل سعود» پاک‌سازی می‌شد،‌ بنابراین آنان رئیس قبیله سعود را به استانبول بردند و اعدام کردند و بقیه را هم به تبعید فرستادند.
عثمانی‌ها از آن پس به مدت سی سال بر این منطقه تسلط داشتند، برای بقیع حرم ساختند و «محمدعلی پاشا» دستور بازسازی بقاع متبرکه را به شیعیان داد. قبر «محمدعلی‌ پاشا» هم اکنون در کنار آرامگاه جناب ابوطالب است. «عبدالعزیز» در هشت سالگی به اردن و سپس به کویت تبعید شد و ده سال در کویت ماند و با اولاد «آل صباح» به مدرسه رفت، «آل سعود»، «آل خلیفه» و «آل صباح» هر سه از اهلی نجد بودند و برای دستیابی به منابع مالی، به غارت و آدمکشی می‌پرداختند تا اینکه صید مروارید شروع شد. در زمانی که آل خلیفه و آل صباح به صید ماهی و مروارید مشغول بودند، آل سعود در بیابان سکونت داشتند. آل خلیفه و آل صباح به تدریج تمکن مالی پیدا کردند و برای حفظ وسایل و ابزارشان در کویت قلعه‌ای ساختند. «کوت» و آل‌خلیفه هم در بحرین که شامل «احساء» و «قطیف» می‌شد، سکنی گزیدند. با ورود انگلیسی‌ها، آل خلیفه سلطان بحرین شدند. سهم ‌آل سعود، گرفتن خمس اموال این دو طایفه بود. سعودی‌ها در تبعید، برای عوام فریبی به تبلیغات دینی هم می‌پرداختند.
«عبدالعزیز» که در آن برهه هجده سال داشت، دائما! بر این موضوع تاکید داشت که کفار (عثمانی‌ها) آمده و شهرهای ما را تصرف کرده‌اند. ما عرب هستیم و اینها ترک حنفی‌اند و ربطی به ما ندارند و ما نیازی به کمک آنان نداریم. از سوی دیگر «کمپانی هند شرقی» که هند را تصرف کرده و در خلیج‌فارس معارضی جز دولت عثمانی نداشت، به توسعه دامنه حکومت خود مشغول بود. آل سعود هم با تمسک به تبلیغات گسترده تلاش می‌کرد عثمانی‌ها را از منطقه بیرون کند و دولت انگلیس از تبلیغات سعودی‌های در تبعید حمایت می‌کرد. لازم به ذکر است که اخوانی‌های مصر در تبعید آل سعود به‌وجود آمدند. سعودی‌ها دائماً تبلیغ می‌کردند که کفار به سرزمین‌های اسلامی راه پیدا کرده‌اند. اخوانی‌ها هیچ‌کسی غیر از خود را مسلمان محسوب نمی‌کردند و مهم‌ترین جان برکفان عبدالعزیز در سرکوب مخالفان، اخوانی‌های تحت رهبری «فیصل الدویش» بودند. «فیصل‌ الدویش» در بین قبایل بدوی انگشت نما بود. این گروه اعتقاد داشتند که مخالفین وهابیت از هر تیره و قبیله‌ای کافرند و در تمام مراحل شکل‌گیری، بازوی اقتصادی و تخریب آل‌سعود و یاور عبدالعزیز بودند و اموال مسلمانان را به نفع ‌آل‌سعود ضبط می‌کردند. جان و مال غیر وهابی برای آنان ارزش نداشت و غارت و کشتار وسیعی به دست آنها انجام شد.
اخوان ابتدا در سال 1912م/ 1330ق حرکت خود را در منطقه «اطاغیه» به رهبری «عبدالکریم المغربی» آغاز کرد. پس از او، رهبری به «فیصل الدویش» رسید که عمده حرکت‌های تند و خشن و غارت‌های آل سعود توسط او انجام شدند. اخوانی‌ها که از سه قبیله «مصلی» به رهبری «فیصل الدویش»، قبیله «عتیبه» به رهبری «سلطان ابن بجال» و قبیله «عجمان» به رهبری «زیدان حثلین» تشکیل می‌شدند، پس از استقرار حکومت آل‌سعود، به منزله بازوی آنان عمل می‌کردند، اما در اثر جهل و بی‌سوادی تصور می‌کردند قرار است کفار را بیرون برانند، در نتیجه، نیروهای خود را به کمک آل‌سعود می‌فرستادند. آنان که عمده ثروت و قدرت اقتصادی خود را از غارت به دست می‌آوردند، پس از این دوره متوجه شدند که مهم‌ترین مراکز تجمیع ثروت در حرم اهل بیت است، زیرا پادشاهی بخشی از ثروتش را به این مناطق بخشیده بود.
اموالی که از سرقت به دست آمدند
«عبدالعزیز اول» پس از ائتلاف با «محمد بن عبدالوهاب»، ابتدا مدینه را تسخیر کرد. در آن دوره ده سودانی خادم حرم بودند که در همان ابتدای امر مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و کلید جواهرات از آنان مطالبه شد. اموال زیادی غارت و بلافاصله به نجد انتقال یافتند. کربلا در عرض نصف روز غارت شد و عصر آن روز 200 بار شتر طلا و جواهرات به سمت نجد حرکت کردند. موضوع توحید جز بهانه‌ای برای عوام فریبی «محمد‌ بن عبدالوهاب» نبود. دویشی‌ها مایل به تبعیت از آل‌سعود بودند. عبدالعزیز در هجده سالگی نجد و بعد شش سال ریاض را تصرف کرد. در طول این مدت، «دویشی‌ها» به مثابه بازویی قدرتمند یاری‌اش می‌کردند. او طی شش سال، چهار شهر مکه، مدینه، طائف و جدّه را هم تسخیر کرد. عبدالعزیز که در مدرسه آل صباح کویت درس خواده بود، با کمک دویشی‌ها به نبرد کفار (عثمانی‌ها) رفت تا آنان را از منطقه خارج کند و با کمک انگلیسی‌ها بر حجاز مسلط شد. دویشی‌ها به دلیل تردد زیاد انگلیسی‌ها در منطقه به مخالفت با عبدالعزیز پرداختند. او تصمیم گرفت «فیصل الدویش» را به هلاکت برساند و سپس انگلیسی‌ها به خواست عبدالعزیز، «فیصل الدویش» و اخوانی‌ها را با هواپیماهای خود بمباران و قلع و قمع کردند. این همان کاری است که امروز با داعش می‌کنند، یعنی کار خود را پیش می‌برند و زمانی که شکست می‌خورند، آنان را از بین می‌بردند. همواره شگرد استعمار همین بوده و هست.
سیاست پساانقلابی تکفیری‌ها
از بدو تولد انقلاب اسلامی ایران و هم‌زمان با صدور انقلاب اسلامی، غربی‌ها در نتیجه ‌ترس ناشی از غلبه تفکر امام خمینی بر دیگر اندیشه‌ها، گروه‌های تکفیری را ایجاد کردند. در طول تاریخ برای هیچ چیز دیگری به اندازه «عقیده» خون ریخته نشده است، به همین دلیل گروه‌های تکفیری برای مقابله با کفار و مجوس ایجاد شدند. اخوانی‌های سعودی به تدریج وارد دانشگاه‌ها هم شدند و اخوانی‌های فرهنگی پدید آمدند.
پس از انقلاب اسلامی جریان‌های تکفیری متوجه شیعه و ایران شدند و مسئله ایران هراسی مطرح شد.
سعود‌ی‌ها می‌دانستند که مناطق شبه قاره از فقر اساسی رنج می‌برند، از این رو، 30 در‌صد از ذخایر و منابعشان را به تبلیغات دینی اختصاص دادند و مردم شبه قاره را به سینه زدن در زیر این بیرق ترغیب کردند، در حالی که آنان از نظر اعتقادی دقیقاً نقطه مقابل «اهل حدیث» هستند.
در هند و پاکستان مبلغین اینها به قدری زیاد بودند که در دانشگاه‌ها مناظره به راه می‌انداختند و حتی مبلغ تربیت می‌کردند که به عربستان برود و به مناظره با آنها بپردازد. وهابیت از فقر مالی منطقه شبه قاره استفاده کرد و حوزه‌های آن مناطق را خرید. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، گروه‌های جهادی وجود نداشتند و پس از آن بود که شگل گرفتند.
گروه‌های جهادی نام‌هایی بامسمای را برمی‌گزینند و زیر یک بیرق، جنگ‌های اعتقادی به راه می‌اندازند. پایگاه این گروه‌ها در هند و پاکستان است. وهابی‌ها حوزه‌های علمیه هند و پاکستان را وادار به تبلیغ کردند و ثمره تبلیغ آنها فجایعی مانند جنایت «ریگی» در «تاسوکی» بود.
گروه‌هایی چون داعش اوج توان این جریان هستند که به صورت «عقیدتی» فعالیت می‌کنند. سلفی‌ها متوجه این حقیقت شده‌اند که دنیای بیزار از زور و استبداد به اسلام روی آورده است و با این تصور که چون امام خمینی توانست با موفقیت، انقلابی را رهبری کند و به ثمر برساند، آنان هم می‌توانند از صفر شروع کنند، غافل از اینکه رهبر، آن هم رهبر بی‌اعتنا به درهم و دینار ندارند.
عده‌ای بر این باورند که حکومت‌های سلطه‌گر همواره یک عده فدایی داشته‌اند که نهایتاً نابود می‌شوند، مانند گروه «دویشی‌ها» که قربانی سعودی‌ها شدند. این دو نظریه درباره داعش هم مطرح هستند. داعشی‌ها داعیه رهبری و امامت دارند و می‌خواهند همه مسلمانان از او به عنوان ولی امر مسلمین جهان تبعیت کنند، به همین دلیل به رغم اینکه پول‌های اولیه و ارتزاقشان از عربستان تامین شده است، در تبلیغاتشان اعلام کرده‌اند که ما علیه اسلام سعودی هم هستیم.
پس از ائتلاف اخیر علیه داعش، عده‌ای معتقدند که داعش به این نتیجه رسیده که غرب ام‌الفساد است و ثقل مخالفت خود را متوجه غرب کرده، در عین حال که مانع از ثبات یمن هم می‌شود، چون اگر تکلیف مشخص شود، به اعتبار«باب المندب» و به دلیل اینکه بسیاری از تجار و کسبه و قبائل یمنی در عربستان ساکن هستند و عربستان پس از «عبدالله صالح» تصور می‌کرد کار یمن تمام شده است و «علی عبدالله صالح» را به عربستان آورد، اما ناگهان یمن منفجر شد و حوثی‌ها پیروز شدند. این مسائل در کتاب‌های جدیدی مانند «ایران و الحوثیون» در عربستان چاپ شده است. من در عربستان گفتم شما نمی‌توانید کتمان کنید که این گروه در دامن شما تربیت شده و با امکانات شما شکل گرفته است. اکنون هم اینها طبق اعتقادات «شیخ‌ محمد بن عبدالوهاب» فعالیت می‌کنند. اگر می‌خواهید مخالفت و مبارزه کنید، تنها راهتان این است که پیروان «شیخ محمد بن عبدالوهاب» را از این منطقه خارج سازید. عمده مشکل کشورهای اسلامی ناشی از افکار اینهاست. داعش در آن مدرسه پرورش پیدا کرده است.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/650/آل‌سعود،-آل‌داعش
بستن   چاپ