ایران پرسمان - فرارو / چین با تشدید تحرکات نظامی و دیپلماتیک، فشار بر تایوان را افزایش داده و حتی احتمال ارائه طرحی سیاسی به دولت ترامپ برای پیشبرد اتحاد را مطرح کرده است. همزمان، تایپه با تصویب بودجه 40 میلیارد دلاری و توسعه دفاع نامتقارن در برابر تهدید فزاینده پکن واکنش نشان میدهد. اهمیت حیاتی تایوان در زنجیره جهانی تراشهها، حساسیت بحران را دوچندان کرده و آمریکا و متحدان آسیایی را به تقویت هماهنگی امنیتی و گذرهای نمایشی از تنگه تایوان واداشته است.
کاریشما واسوانی خبرنگار بخش بین الملل و ستون نویس بلومبرگ
به گزارش بلومبرگ، سرنوشت تایوان البته پیش از این نیز به جنگ اوکراین گره خورده بود. «فومیو کیشیدا»، نخستوزیر پیشین ژاپن، در سال 2022 هشدار داده بود: «امروز اوکراین است؛ شاید فردا شرق آسیا.» اکنون با تشدید تحرکات چین، این نگرانی دوباره بهشدت برجسته شده است. در امتداد همین ارزیابیها، «میک رایان»، استراتژیست نظامی و سرتیپ بازنشستهٔ استرالیایی، هشدار میدهد که چین ممکن است از این مقطع زمانی برای ارائهٔ طرح خود دربارهٔ تایوان استفاده کند. او تأکید میکند که شی جینپینگ همواره ترجیح داده کنترل تایوان را بدون توسل مستقیم به نیروی نظامی به دست آورد. به گفتهٔ او، «بنابراین ممکن است انتظار داشته باشیم که حزب کمونیست چین در آیندهٔ نزدیک یا در یک بازهٔ میانمدت، طرحی 28 مادهای دربارهٔ تایوان را به دولت ترامپ ارائه کند.»
بازار ![]()
این منطق و رویکرد، پیشتر در «کتاب سفید 2022 پکن» با عنوان «مسئلهٔ تایوان و اتحاد چین در عصر جدید» تشریح شده بود؛ سندی راهبردی که تأکید میکند تایوان «همواره بخشی از چین» بوده است، هرگونه مداخلهٔ خارجی را قاطعانه مردود میداند و اتحاد با تایوان را پیششرط و ضرورت اجتنابناپذیر برای «احیای ملی» چین معرفی میکند. در همان سند، پکن هشدار داده است که اگرچه ترجیح میدهد اتحاد را به روشهای مسالمتآمیز محقق کند، اما برای رسیدن به اهداف خود، در صورت لزوم آمادهٔ توسل به زور نیز خواهد بود.
چین در آستانه صلابت؛ تشدید فشار بر تنگه تایوان در سایه رقابتهای بزرگ
تنشهای اخیر، این خطمشی سختگیرانهٔ چین را پررنگتر کرده است. هفتهٔ گذشته، پس از عبور بزرگترین ناو نیروی دریایی نیوزیلند از تنگهٔ تایوان، پکن نسبت به «هرگونه تحریک» در این آبراه هشدار داد؛ هشداری که فقط خطاب به ولینگتون نبود، بلکه پیامی روشن برای همهٔ کشورهایی به شمار میرفت که ممکن است در حمایت از تایوان، یک گام فراتر بگذارند و حضور نظامی یا نمادین خود را در منطقه افزایش دهند.
این سیاست، بخشی از کارزار فشار دیپلماتیک گستردهتری است که چین در ماههای اخیر با شدت بیشتری پی گرفته است. در 24 نوامبر، دونالد ترامپ و شی جینپینگ یک گفتوگوی تلفنی یکساعته انجام دادند؛ تماسی که محور آن، تجارت و تنش فزاینده میان چین و ژاپن بر سر مسئلهٔ تایوان بود. ترامپ در اظهارات عمومی خود کوچکترین اشارهای به تایوان نکرد؛ اما وزارت خارجهٔ چین بخش مهمی از اطلاعیهٔ رسمیاش را به نقل سخنان شی دربارهٔ تایوان اختصاص داد و همین تفاوت، خود حامل یک پیام سیاسی معنادار بود.
شی در این گفتوگو تأکید کرد که بازگشت تایوان به چین بخشی جداییناپذیر از نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم است. این عبارتپردازی کاملاً حسابشده است: پکن تلاش می کند خود را «مدافع نظم جهانی» و میراث جنگ جهانی دوم جلوه دهد و در مقابل، تایوان و هر کشوری را که از آن حمایت کند، بهعنوان منبع بیثباتی و برهمزنندهٔ وضع موجود معرفی کند.
در برابر این فشار سیاسی و روانی، تایپه واکنشی قاطع نشان داد و از تصویب بستهای معادل 40 میلیارد دلار هزینهٔ دفاعی جدید خبر داد. رئیسجمهور «لای چینگ-ته» اعلام کرد این سرمایه برای خرید تسلیحات تازه از ایالات متحده و تقویت توانمندیهای نامتقارن جزیره هزینه خواهد شد؛ توانمندیهایی که شامل تجهیزات کوچکتر، متحرکتر و نسبتاً ارزان است، اما میتواند هزینهٔ هرگونه تهاجم احتمالی چین را بهشدت افزایش دهد و محاسبات نظامی پکن را پیچیدهتر کند. این پیام نهفقط متوجه پکن، بلکه هشداری صریح و غیرمستقیم برای واشنگتن بود.
«لای چینگ-ته» برای این سطح از نگرانی دلایل قابلتوجهی دارد. همانگونه که «هال براندز» تحلیلگر سرشناس آمریکایی یادآوری کرده است، ماههای پیشِرو میتواند برای امنیت تایوان تعیینکننده باشد. تمرکز کنونی دونالد ترامپ، دستکم در ظاهر، بر بهبود رابطه با چین قرار گرفته و در سوی دیگر، شی جینپینگ در بیان هدف اتحاد با تایوان، آشکارا جسورتر، بیپردهتر و بیملاحظهتر شده است.
تایوان؛ گلوگاه فناوری جهان در سایه تهدید محاصره چین
تایوان امروز یکی از ستونهای حیاتی اقتصاد جهانی است؛ چراکه حدود 90 درصد از پیشرفتهترین تراشههای جهان در این جزیره تولید میشود. هرگونه درگیری جدی در اطراف تایوان میتواند زنجیرههای تأمین جهانی را، از گوشیهای هوشمند و خودروها گرفته تا مراکز دادهٔ هوش مصنوعی، بهشدت مختل کند و اقتصاد بینالمللی را با شوکی عمیق و گسترده روبهرو سازد.
واشنگتن این خطر را بهخوبی درک کرده است. تازهترین گزارش «کمیسیون بازبینی اقتصادی و امنیتی آمریکا–چین» تشریح میکند که چین چگونه در سالهای اخیر توانایی خود برای اجرای یک تهاجم را ارتقا داده و اکنون قادر است تقریباً بدون هشدار قبلی، یک محاصره یا حمله را علیه تایوان آغاز کند. این گزارش همچنین نشان میدهد پکن بسته به مخاطب، زبان و لحن خود را تغییر میدهد: در متون انگلیسی تلاش می کند تنشها را کماهمیت جلوه دهد و از واژگان ملایم و دیپلماتیک استفاده کند، اما در روایتهای داخلی، روزبهروز بیشتر از «تحریکات» تایوان سخن میگوید تا زمینهسازی روانی و سیاسی برای اقدام احتمالی را فراهم کند. همزمان، «ارتش آزادیبخش خلق» با سرعت به نوسازی ادامه میدهد و شکاف فناوری و عملیاتیاش با نیروهای آمریکایی بهطور محسوس در حال کاهش است.
در چنین شرایطی، طرح دفاعی «لای چینگ-ته» منطقی و از منظر بازدارندگی ضروری به نظر میرسد؛ اما این طرح ممکن است در پارلمانی که گرفتار قطبیسازی و انسداد سیاسی است، با مانع روبهرو شود. تایپه ناچار است فشار بیشتری برای آزادسازی بودجهٔ لازم وارد کند؛ بودجهای که قرار است صرف خرید پهپادها، انواع موشکها، سامانههای پرتاب متحرک و شبکههای فرماندهی و کنترل مقاوم و انعطافپذیر شود. این ابزارها شالودهٔ راهبرد «دفاع نامتقارن» تایوان را تشکیل میدهند. علاوه بر این، تقویت تمرینهای پدافند غیرنظامی و آموزش جامعه برای مواجهه با بحران، همراه با مقابلهٔ سازمانیافته با عملیات نفوذ و جنگ روایتها از سوی چین، باید به بخشی ثابت و دائمی از راهبرد ملی تایوان تبدیل شود؛ چراکه بازدارندگی تنها به تسلیحات متکی نیست، بلکه بر سطح آمادگی و استقامت جامعه نیز استوار است.
در سطح منطقهای، متحدان آسیایی واشنگتن یعنی ژاپن، استرالیا، کرهٔ جنوبی و فیلیپین ناگزیرند هماهنگیهای خود را تعمیق ببخشند و دفاع از تایوان را نه یک موضوع حاشیهای، بلکه بخشی محوری از معماری امنیتی شرق آسیا بدانند. ادامهٔ عبور ناوها و شناورهای نظامی از تنگهٔ تایوان میتواند نقشی کلیدی در تثبیت و یادآوری اهمیت حقوق بینالملل و آزادی ناوبری ایفا کند و نشان دهد که این آبراه، ملک شخصی هیچ قدرتی نیست. طرح ترامپ برای اوکراین شاید در نگاه نخست از آنچه در اطراف تایوان میگذرد جدا و دور به نظر برسد؛ اما از منظر پکن، این تحولات حلقههای یک زنجیرهاند. آنچه چین میبیند، نه صرفاً یک ابتکار دیپلماتیک، بلکه یک «فرصت» است.