قیامهای مردمی در کشورهای عربی
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - ایرنا /کتاب «قیامهای مردمی در کشورهای عربی؛ بسترها و پیامدها» با استفاده از رویکرد اقتصاد سیاسی به تحولات کشورهای عربی طی سال های 2010 میلادی تا به امروز میپردازد.
در 17 دسامبر 2010 میلادی در تونس جوان دانـشجوی 26 سـاله ای به نـام طـارق طیـب محمـد البوعزیزی که برای امرار معاش مجبور به دستفروشی شده بود، به دلیل شرایط سخت اقتـصادی و مصادره کالاهایش و تحمل ضرب و جرح و توهین پلیس، در مقابل یکـی از سـاختمان هـای دولتی، اقدام به خودکشی کرد. این عمل که سبب مرگ او شد، موجی از اعتراض و تظـاهرات را در پی داشت و با به میدان آمدن پلیس ضدشورش، اعتراض ها به خـشونت و معترضـان بـه خاک و خون کشیده شدند. این اعتراض ها که بیشتر معطوف به برقراری عدالت، آزادی دینی و مبارزه با ظلم بود، پـس از چنـد هفتـه، زمینـه سـرنگونی حکومت دیکتاتوری زین العابدین بن علی رئیس جمهور تونس و فـرار وی و خـانواده اش بـه عربستان سعودی را فراهم کرد. از سویی، کشور مصر هم آبستن حوادث سرنوشت سازی بـود. هرچنـد مـردم مـصر از 15 ژانویه همان سال در حمایت از انقلاب تونس تجمع های خـود را آغـاز کردنـد اما آنها در 25 ژانویه 2011 میلادی، بـا الهـام از موفقیـت سـریع انقـلاب تـونس، اقـدام بـه برپـایی تظاهرات علیه دیکتاتوری 30 ساله حسنی مبـارک و دولـت حـاکم کردنـد و خواهـان تـشکیل حکومتی مردمی و اسلامی شدند. در کشور لیبی نیز مـردم در ادامه خیزش های کـشورهای منطقـه، در 17 فوریـه 2011، اعتراض های خود را برای پایان دادن به بیش از چهار دهه حکومت دیکتاتوری معمـر قـذافی آغاز کردند. همچنین در کشور یمن و بحرین، مردم با حرکت انقلابی خود مـوجی از امیـد بـه رهـایی مسلمانان از قید رژیم های دیکتاتوری وابسته را ایجاد کردند و به همین ترتیب سوریه نیز دچار جنگ داخلی شد. این تحولات باعث شد تا پژوهشگران و صاحبنظران در خصوص این حوادث نوشته ها و تحلیل هایی ارائه کنند و کتاب هایی نیز روانه بازار شود. یکی از این کتاب ها که در ایران منتشر شد، کتاب «قیامهای مردمی در کشورهای عربی؛ بسترها و پیامدها» بود.
معرفی کتاب
کتاب «قیامهای مردمی در کشورهای عربی؛ بسترها و پیامدها» نوشته امیرمحمد حاجی یوسفی و مهدختالسادات ذاکری است که در 241 صفحه سامل یک پیشگفتار، هفت فصل، نتیجه گیری، منابع و نمایه در 1399 روانه بازار شده است.
نویسندگان در «پیشگفتار» اشاره می کنند که از رویکرد اقتصاد سیاسی در این کتاب بهره گرفته اند زیرا گذار و دگرگونی در کشورهای خاورمیانه شامل جهان عرب از مسیر تک خطی عبور نمی کند و نتایج آن با استفاده از نظریه گذار قابل تحلیل نیست از این رو تدوین چارچوب نظری برای درک جامعه گذار در این کشورها در صورتی امکان پذیر است که پیشرانها و پسرانهای عمده قیامهای عربی بر اساس متنی که در آن رخ داده اند و با توجه به ویژگی های خاص هر کشور مورد بررسی قرار می گیرند.
فصل اول کتاب با عنوان «کلیات» ضمن طرح پرسش اصلی کتاب با مرور تفصیلی ادبیات موجود در زمینه قیام های مردمی در کشورهای عربی نشان میدهد که بیشتر پژوهشگران عوامل اقتصادی -اجتماعی و سیاسی یا ترکیبی از این دو برای ریشه یابی قیام مردمی کشورهای عربی و نتایج متفاوت آن اشاره کردند. اگرچه نویسندگان در مبحث اشاره می کنند که به نظر می رسد ریشه قیام مردمی در کشورهای مختلف عربی یکسان بوده است تظاهراتکنندگان در تونس، مصر و سایر کشورهای عربی تحت تأثیر شرایط اقتصادی اجتماعی ناگوار و همچنین اهداف سیاسی مشخص خواهان رعایت اصل کرامت و حرمت انسانی و عدالت اجتماعی و آزادی های بیشتر بودند.
«مطالعه موردی قیام های عربی: بررسی تحولات تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن و سوریه» عنوان فصل دوم از کتاب حاضر است. نویسندگان در این فصل به مطالعه موردی این 6 کشور عربی که شاهد بیشترین تاثیر از قیامهای عربی هستند می پردازد. کشورهایی همچون تونس، مصر و لیبی که دولت مستقر در آنجا سرنگون شد و کشورهایی همچون بحرین، یمن و سوریه که دچار بیثباتی سیاسی شامل مداخله خارجی و جنگ شدند.
فصل سوم کتاب با عنوان «قیام های عربی: دلایل، روندها، نتایج» نامگذاری شده است؛ فصلی که در آن به مباحثی همچون «دلایل وقوع قیام های عربی 2011، عقب نسینی دولت، سرمایه داری رفاقتی، انزوای طبقه متوسط، افزایش نابرابری، قدرت های خارجی و دولت اقتدارگرا، روند تحولات کشورها پس از قیام های عری، تحکیم دموکراسی در تونس، بازگشت اقتدارگرایی به مصر، شکست دولت سازی در لیبی، بن بست سیاسی در بحرین، آشوب و جنگ در یمن و از قیام مردمی تا جنگ داخلی در سوریه» اختصاص یافته است. بنابراین نویسندگان در این فصل به بررسی دلایل وقوع قیامهای عربی میپردازند و روندهای موجود از سال 2011 میلادی تاکنون و نتایج آن را در حال حاضر نشان میدهند.
نویسندگان عنوان فصل چهارم از کتاب خود را «تعامل مردم و بازیگران در چهارچوب قیام های عربی» می نامند. این فصل بر نوع مناسبات بازیگران دولتی و غیردولتی، داخلی و خارجی که در شکلگیری قیامهای عربی روندها و نتایج آن نقش داشته اند، متمرکز می شود. همچنین نویسندگان نوع رابطه دولت اقتدارگرا و نیروهای اجتماعی شامل طبقات و اقوام و گروههای مختلف، مناسبات دولت اقتدارگرا و قدرتهای بزرگ و نقش دیگر بازیگران منطقه فرار منطقه را در این مبحث مورد بررسی قرار میدهند.
«قیام های مردمی در کشورهای عربی: واکنش ها و پیامدهای منطقه ای و بین المللی» عنوان فصل پنجم از کتاب حاضر است؛ فصلی که در آن پیامدهای منطقهای و بینالمللی قیامهای عربی مورد بررسی قرار می گیرد. نویسندگان در این فصل معتقد هستند که سقوط سه دولت در تونس، مصر و لیبی و بی ثباتی در بحرین، جنگ در یمن و جنگ داخلی در سوریه بر نوع ائتلافها و گروه بندی های منطقه ای و امنیت آن تاثیرگذار بوده است. ضمن اینکه پیشبینی آینده خاورمیانه را با دشواری مواجه ساخته و در نتیجه محاسبه منافع بازیگران مختلف و تصور تهدید و فرصت آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
نویسندگان فصل ششم خود را با عنوان «فرجام متفاوت قیام های مردمی در کشورهای عربی: رویکردی آسیب شناسانه» نامگذاری می کنند. آنها در این فصل چرایی تفاوت در نتایج قیام های عربی در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار می دهند. نویسندگان در این فصل توضیح میدهند که چرا در برخی از کشورها دولت اقتدارگرا به سرعت سقوط کرد و چرا برخی دولتهای اقتدارگرای توانستند به حیات خود ادامه دهند.
«جمهوری اسلامی ایران و قیام های مردمی در کشورهای عربی» عنوان فصل هفتم از کتاب حاضر است. نویسندگان در این فصل به موضوع جمهوری اسلامی ایران و قیامهای عربی می پردازند. به این صورت که نخست به تصور ایران از قیامهای مردمی و تعریفی که از آن دارند یعنی بیداری اسلامی می پردازند و سپس نوع پاسخ و سیاست ایران در قبال قیامهای عربی را مشخص میکنند و در نهایت پیامدهای امنیتی قیام ها برای جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار میدهند.
نویسندگان فصل هشتم از کتاب خود را به «نتیجهگیری» اختصاص می دهند. نویسندگان در این فصل مهمترین یافته های پژوهش کتاب حاضر را در چند محور بیان می کنند: نخست اینکه عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هر یک در وقوع قیامهای عربی سهم داشته اند. دومین یافته مهم این پژوهش در ارتباط با تفاوت نتایج قیام های مردمی در کشورهای عربی است که این تفاوت در عامل سیاسی - نظامی است. سومین یافته تحقیق به پیامدهای منطقهای و بینالمللی قیامهای مردمی در کشورهای عربی ارتباط پیدا میکند که شاید مهمترین پیامد منطقه ای قیام های عربی تغییر ماتریس قدرت منطقه بود.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/264427/