ایران پرسمان

آخرين مطالب

رنج واکسن زدن تحلیل روز

رنج واکسن زدن
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
علی جواهری / مردم دربه‌در دنبال دوز دوم واکسن کرونا می‌گردند اما آقای وزیر بهداشت در رسانه‌ها درباره جشن واکسیناسیون صحبت می‌کند. موج‌های کرونایی یکی پس از دیگری کشور را درمی‌نوردد، جان و معیشت مردم را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تنها راه برون‌رفت از این شرایط واکسیناسیون است که هربار با موانعی روبه‌رو می‌شود. عمده‌ترین چالش واردات واکسن بدقولی کشورهای سازنده برای تحویل دوزهای واکسن است اما آنطور که شواهد نشان می‌دهد تاخیر در اقدام به خرید وزارت بهداشت هم در میان است. هر بار آقای وزیر بهداشت در اقدامی نمایشی برای توجیه وضعیت واکسیناسیون را برای مردم قسم می‌خورد و خیلی چیزها را نگفته می‌رود. خیلی مسائل در زمینه واردات و خرید واکسن مثل خبر خرید 18میلیون دوز واکسن از چین در هاله‌ای از ابهام مانده و جز توضیحاتی در حد زمزمه به گوش نرسیده است. از این مساله هم که بگذریم باز هم در روند شیوع ویروس تاج‌دار مسائلی وجود دارد که نمی‌توان جز وزارت بهداشت مقصری برای آن یافت؛ برای نمونه، عامل اصلی چند موج کرونایی، ضعف مدیریت وزارت بهداشت است. داغ عملکرد وزارت بهداشت و آقای وزیر اینجا تازه می‌شود که دوره دوم واکسیناسیون بلاتکلیف است و با ورود قطره‌چکانی واکسیناسیون مدیریت نادرستی انجام می‌گیرد. به‌طوری‌که مردم پشت درهای مراکز واکسیناسیون تجمع می‌کنند و برای تزریق واکسن از یک مرکز به مرکز دیگری پاس داده می‌شوند. این مساله را روز گذشته یکی از مخاطبان «صبح‌نو» در تماس تلفنی با دفتر روزنامه مطرح کرد و خواستار آن شد تا از تجمع سالمندان در گرمای آخرین روز خرداد که معطل تزریق دوز دوم واکسن هستند، گزارشی تهیه کنیم. البته تهیه گزارش از روند واکسیناسیون در تحریریه «صبح‌نو» خاطره خوبی به‌جا نگذاشته است؛ چه آنکه خانم فائزه مؤمنی، خبرنگار روزنامه «صبح‌نو» در روز 27اردیبهشت برای تهیه گزارش به یکی از مراکز عمومی رفت که به‌دلیل برخورد بد مامور حراست آن مجموعه، انگشت دست راست وی دچار شکستگی شد و نیاز به جراحی پیدا کرد که البته فرایند قضایی این پرونده در دست پیگیری است. اما روز گذشته نیز یکبار دیگر ماموران لباس شخصی وزارت بهداشت در محل پارک هنرمندان با خبرنگار «صبح‌نو» برخورد و او را مجبور کردند تا فایل‌های تصویری را پاک کند.
هوا به‌شدت گرم است. جمعیت جلوی محل تزریق تخصصی واکسیناسیون کرونا در بوستان هنرمندان موج می‌زند. اکثرا سالمندانی هستند که بیش از 10روز از تزریق دوز نخست واکسیناسیون‌شان گذشته و برای تزریق دوز دوم سردرگم هستند و از یک مرکز به مرکزی دیگر پاس داده می‌شوند. مردم در حال پیگیری برای تزریق واکسن هستند. میزان رعایت فاصله اجتماعی و رعایت پروتکل‌های بهداشتی صفر است و مردم درباره روند واکسیناسیون اعتراض دارند. نیروهای حراست وزارت بهداشت هم با لحنی بد پاسخ مردم گرفتارشده در بی‌برنامگی را می‌دهند. نیروی انتظامی به درخواست متولیان مرکز تخصصی واکسیناسیون برای تجمع چند صد نفر سالمند، بوستان هنرمندان را محاصره کرده است و تدابیر امنیتی تا حد اعلا اجرایی می‌شود. چند آمبولانس هم در محوطه بوستان ایستاده‌اند تا در صورت بروز مشکل اقدامات لازم را انجام دهند. یکی از مسوولان مرکز به میان مردم می‌آید. صدای خانم مسوول در میان جمعیت طنین‌انداز می‌شود که می‌گوید: «ببینید عزیزان؛ من باید الان در مسیر خانه‌ام باشم و می‌توانستم از در پشتی بروم بیرون ولی مانده‌ام تا به شما خدمت کنم و کار شما را راه بیندازم. بروید بپرسید من کی هستم. من آدمی نیستم که شما را در این وضعیت رها کنم و بروم.» این خانم مسوول می‌افزاید: «افرادی که مهلت واکسیناسیون‌شان به 10روز رسیده بمانند و مابقی بروند، واکسن نداریم. تعدادی از یک سوله دیگر تهیه کردیم که تزریق می‌کنیم، لطف کنید بروید. تا شنبه هفته آینده برنامه‌ریزی را جلوی در می‌زنم تا برای تزریق تشریف بیاورید.» اغلب مردم از وضعیت و نحوه تزریق واکسن معترض هستند. هریک در گوشه‌ای نشسته یا ایستاده‌اند تا تکلیف مشخص شود.
برنامه‌ریزی‌های هوایی
مادری که زیر سایه درخت روی ویلچر نشسته است خطاب به خبرنگار «صبح‌نو» می‌گوید: «تو را به خدا می‌بینید...هیچ کاری را نمی‌توانند درست انجام دهند. یک واکسن می‌خواهند بزنند نمی‌دانند چطور باید این کار را انجام دهند. سال‌ها مدیر یک مجموعه کوچک بودم بهتر از آقای وزیر و این مسوولان وزارت بهداشت می‌توانم برنامه‌ریزی کنم. وقتی آقای وزیر روی صندلی گرمش می‌نشیند و خدا و پیغمبر را قسم می‌خورد و می‌گوید به والله ما حامی مردم هستیم، چطور و کجا حامی مردم است؟ الکی حرف می‌زند. یعنی وزیری که دکتر است و کلی مشاور دارد نمی‌تواند یک برنامه‌ریزی انجام دهد. چه وزیری است؟ چه دکترایی دارد؟ آقای محترم! وقتی می‌بینی نمی‌توانی واکسن تهیه کنی، چرا وعده و برنامه‌ریزی روی هوا می‌دهی؟ به‌اندازه‌ای برنامه‌ریزی کنید که بتوانید کار را پیش ببرید. چرا الکی شو بازی می‌کنید.» این خانم سالمند می‌افزاید: «پسرم، همه این‌ها برای خودنمایی است. آقای وزیر می‌توانست به‌اندازه واکسنی که دارد اولویت‌بندی کند و تزریق را انجام دهد. این را من پیرزن که ویلچرنشین هستم می‌دانم؛ یعنی آقای وزیر نمی‌داند؟!»
مقصر این همه بی‌نظمی کیست؟
با دستانی لرزان و چشمانی بهت‌زده به ازدحام جمعیت برای تزریق واکسن می‌نگرد. چنددقیقه‌ای از طرفی به طرف دیگر می‌رود و به جوانی که همراهش است، می‌گوید: «برویم بابا. این‌ها تکلیف‌شان مشخص نیست.» چند قدمی از جمعیت فاصله می‌گیرم که صدایش می‌کنم: «پدر جان، چند لحظه وقتت را به من می‌دهی؟» می‌گوید: «جانم بفرمایید.» کارت معتبر خبرنگاری را نشان می‌دهم و می‌پرسم: «چرا اینجا جمع شده‌اید؟» انگار درددلش تازه شده باشد، درحالی‌که با دستمالی عرق روی پیشانی‌اش را پاک می‌کند؛ می‌گوید: «ماجرا از این قرار است که من دوره اول واکسنم را در محل واکسیناسیونی روبه‌روی سینمای آزادی زدم. حالا که اعلام کرده‌اند که دوره دوم را تزریق می‌کنند به آنجا مراجعه کردم، متوجه شدم آن مرکز تعطیل شده است. هیچ‌کسی هم برای پاسخگویی به مراجعان در آنجا نبود. پرس‌وجو کردم و آدرس اینجا را دادند. اینجا آمدم که با این جمعیت و نابسامانی روبه‌رو شدم. اصلا از واکسیناسیون پشیمان شدم. این وضعیت است که برای مردم درست کرده‌اند؟! آقای وزیر ادعای سیستم الکترونیکی و ثبت مشخصات خانوادگی در خانه‌های سلامت می‌کند ولی همه این‌ها حرف است. چون اگر سیستم داشتند من را با 80سال سن در این شرایط کرونایی آنقدر اسیر یک واکسن نمی‌کردند. ما حرمت و عزتی نمی‌خواهیم که از رفت‌وآمدها جلوگیری کنند و این واکسن را در خانه تزریق کنند. حداقل یک برنامه‌ریزی اصولی براساس آنچه دارند انجام دهند و با یک پیامک افراد را برای تزریق هدایت کنند.» جوانی می‌گوید: «یک نفر را با آمبولانس آورده‌اند که واکسن بهش نرسیده است. الان در آمبولانس منتظر تعیین تکلیف است.»
جلوی در ورودی تزریق واکسن درست در ضلع شرقی سوله چند مامور نیروی انتظامی از ورود افرادی که برای تزریق واکسن در نوبت ایستاده‌اند، جلوگیری می‌کنند. مرد با هیبتی جلوی در ثبت‌نام واکسن ایستاده و جمعیتی از سالمندان را پشت در نگه‌داشته است. او سر سالمندان فریاد می‌کشد و با لحن نامناسب می‌گوید: «حق‌تان است که این همه اسیری بکشید. بهتان می‌گوییم نظم را رعایت کنید و بروید تا تکلیف‌تان مشخص شود.» این فرد که هویتش مشخص نیست عبارت‌هایی خطاب به سالمندان به کار می‌برد که ذکر آن به دور از اخلاق است. جوانی پدرش را صدا می‌کند که «باباجان بیا، اینجا منبع کروناست. مثلا وزارت بهداشت با کرونا مبارزه می‌کند که مسوول مستقیم شیوع خود همین وزارت بهداشت است.» دوباره آن مرد باهیبت شروع به فریاد زدن کرده و عباراتی نامناسب را خطاب به سالمندان بیان می‌کند. برای ثبت تصویر مستند از این واقعه و نحوه برخورد و رفتار مامور، به احتمال زیاد حراست وزارت بهداشت، گوشی را بیرون می‌آورم که یکباره فردی گوشی را از دستم می‌کشد. مردی با قد بلند و هیکلی چهارشانه که بیسیم به‌ دست دارد، صورتش را با حالت بدی نزدیک صورتم می‌کند و می‌گوید: «چه کاره‌ای که فیلمبرداری می‌کنی؟ اونم با گوشی شخصی.» همین که می‌گویم: «خبرنگارم» پاسخ می‌دهد: «برای خودت خبرنگاری... وقتی تحویل دادم؛ متوجه می‌شوی که دنیا دست کیست.» آن مرد به طرف در شرق سوله که محل تزریق واکسن است حرکت می‌کند و وقتی از در وارد می‌شود به من اشاره می‌کند و به مأمور نیروی انتظامی می‌گوید: «این آقا را بگذار بیایید داخل.» وارد محل تزریق واکسن می‌شود و آن مرد به شکل امری می‌گوید: «برو آن گوشه باش تا تکلیفت را روشن کنم!» یک در وسط سالن قرار دارد که آنجا می‌رود.
مردم در حال تزریق واکسن هستند. خانمی در حال رسیدگی به مادرش است که واکسن زده. وقتی برخورد را می‌بیند نگاهی به من می‌کند. به او می‌گویم خبرنگار هستم. آن زن می‌گوید: «وضعیت را می‌بینید. البته خودتان گرفتار شده‌اید که حرف ما را به گوش مسوولان برسانید. کاری از دست من برای‌تان برمی‌آید؟» چون نمی‌دانستم چه چیزی در انتظارم است و با توجه به اصرارم به آن مامور برای اطلاع به روزنامه برای رسیدگی به موضوع و ممانعت سرسختانه او؛ ناچار از آن زن درخواست کردم تلفن همراهش را برای تماس با نزدیکان بدهد تا خبر گرفتار شدنم را به مسوولان روزنامه برسانم. خبر را به گوش همسرم رساندم و تلفن را قطع کردم. دیدم چند نفر به طرفم می‌آیند که قد و هیکل‌شان کمتر از آن مرد جلوی در که به سالمندان بی‌احترامی می‌کرد نیست. طوری دورم را گرفتند که نتوانم فرار کنم. مردی که مشخص بود رییس‌شان محسوب می‌شود با فریاد به من می‌گفت: «به تو چه ربطی دارد که آمدی داری عکس و فیلم می‌گیری؟» گفتم: «خبرنگارم.» صدایش را بالاتر برد و گفت: «ببین با من درست صحبت کن! من نیروی انتظامی نیستم که اینطوری با من صحبت می‌کنید.» من در کمال احترام به او پاسخ دادم: «اینکه گرفتاری مردم را گزارش دهم تا مساله حل شود به خبرنگار ربطی ندارد؟ ضمن اینکه اینجا هم یک فضای عمومی است.» آن مرد چند قدم جلوتر می‌آید و می‌گوید: «ببین صدات رو برای من بالا نبر! می‌برمت جایی که...» گفتم: «شما صدایت بالاست. من که چیزی نگفتم.» اطرافم را نگاهی کردم و دیدم که مردم همه توجه‌شان به ما بود؛ به‌خصوص آن خانمی که تلفن‌همراهش را به من داد تا تماس بگیرم. آن مرد صدایش را بلندتر می‌کند و می‌گوید: «اصلا خبرنگاری که برای خودت خبرنگاری. کارتت را بده ببینم!» کارتم را به او می‌دهم اما آن را در جیبش می‌گذارد. بعد می‌گوید: «یا اونایی که گرفتی پاک می‌کنی یا می‌برمت.» گفتم: «من که مشکلی ندارم، پاک می‌کنم.» صدایش را ملایم‌تر می‌کند و می‌گوید: «پاک کن دیگر!» جواب می‌دهم که: «گوشی دست شماست.» می‌گوید: «آهان» گوشی را می‌دهد و عکس‌ها و فیلم را پاک می‌کنم. آن یکی می‌گوید: «اجازه نده برود. سطل آشغال گوشی را پاک کن.» گوشی را از دستم می‌قاپد و در فایل‌های شخصی‌ام به‌دنبال عکس‌های مربوط به بی‌نظمی در واکسیناسیون می‌گردد. همه را پاک می‌کند. کارت شناسایی‌ام را پس می‌دهد و گوشی را هم می‌دهد. با فریاد می‌گوید: «توی کاری که به تو ربط ندارد دخالت نکن. این رو تکرار کن که به کاری که به من ربط ندارد دخالت نمی‌کنم.» اولین‌باری نبود که با چنین مامورانی روبه‌رو می‌شدم. با آرامش به او می‌گویم: «این‌ها را پاک کردید. ذهنم را از چیزهایی که دیدم چه کار می‌کنید؟ همان‌طوری که دست همکارم را شکستید؟» هرچند نفرشان عصبانی می‌شوند، یکی‌شان می‌گوید: «خبرنگار کجا هستی؟» می‌گویم: «صبح‌نو» رییس‌شان می‌گوید: «دست تو را هم می‌شکنیم.» هیچ نگفتم. یکی‌شان دستبند درمی‌آورد که دیگری می‌گوید: «ماشین را بیار ببریمش.» حرفی نزدم کیفم را روی دوشم گذاشتم و از سوله خارج شدم. مرد رییس فریاد می‌زند: «تو پارک نبینمت.» طی تماس با آن خانمی که تلفنش را در اختیارم گذاشت معلوم شده است که تجمع سالمندان برای دریافت دوز دوم واکسن به درگیری ختم و چند نفر مجروح و خسارت به اماکن وارد شده است.

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/299665/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تکذیب افزایش مجدد دستمزد کارگران

وعده مقام وزارت نیرو برای رفع مشکلات فنی انتقال برق ایران، آذربایجان و روسیه

شروع یک انقلاب در درمان طاسی سر

جایگاه و شان ایثارگران معزز در این نظام بسیار بالا و ویژه است

با تمام توان پیگیر حل مشکلات جامعه ایثارگری استان هستیم

دیدار دکتر رئیسی با مادر شهیدان طوسی و مادربزرگ شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان

پاسخگویی سلمانی به جامعه ایثارگری در میز خدمت نماز جمعه تبریز

برگزاری اولین همایش حقوق شهروندی و ایثار استان کرمان با حضور مدیرکل حقوقی و معاضدت قضایی بنیاد شهید و امور ایثارگران

لیز خوردن خودرو در خیابان برفی

شاخ به شاخ دو خودرو با هم

پیست مسابقات فرمول یک با آسفالت نانویی روکش شد

میزان موفقیت‌ ‌عملیات وعده صادق از زبان جانشین فرمانده‌ کل سپاه

آمریکا هرگونه حمله هوایی در عراق را رد کرد

دفاع هوایی روسیه 50 پهپاد اوکراینی را ساقط کرد

ازدواج سه زوج فلسطینی در دل جنگ

زلنسکی: ناتو باید روشن کند متحد کی‌یف هست یا نه

دردسرهای بزرگ اصولگرایان

ایران و اسرائیل در منطقه خاکستری

طلای جهانی از رکورد فاصله می‌گیرد؟

بانک جهانی: فقر مطلق در ایران کاهش یافت

کارواش خانگی مدل Gunjet

زیبایی های یک پل در میان ابر ها

این رفتار ها رو از کجا یاد میگیرین آخه!

ساحل زیبای اقیانوس هند

کی حاضره امتحانش کنه؟

مطالعه جدید؛ ژن‌های قدرت می‌توانند از ما در برابر بیماری و مرگ زودرس محافظت کنند

تصاویری شگفت‌انگیز از سحابی Orion

بخشی از کتاب/ وقتی طوفان تمام شد...

نورنیوز: خبرسازی رسانه‌های غربی درمورد آسیب دیدن سامانه‌های پدافندی ایران تکذیب شد

ناوگروه‌های ایران در کدام دریاها هستند؟

دستورکار هفته جاری مجلس

اعتراض دانشجویان دانشگاه آمریکایی کلمبیا به اخراج حامیان فلسطین

دستگیری چند کارمند شرکت گوگل پس از اعتراض به همکاری این شرکت با اسرائیل

اشک‌های نماینده مالت از سخنان نماینده فلسطین درباره رنج‌ها و سربلندی غزه

ده بلایی که نتانیاهو بر سر اسرائیل آورد!

ریچارد‌ هاس: ایران می‌تواند تنگه هرمز را ببندد

سرمقاله سیاست روز/ ناگزیرهای غرب

روایت جالب یک اقتصاددان از دلیل افزایش عجیب قیمت طلا

طبیعت زیبای لرستان

آتشفشان‌های خشن، قمر مشتری را برای میلیاردها سال شکسته اند

چین برای ارسال 3 فضانورد به مدار آماده می‌شود

صحبت های شنیدنی دکتر شکوری درباره ازدواج

کنایه همراه وزیر خارجه در نیویورک به یک خبرنگار

آمریکا بدلیل حمایت از جنایات رژیم پهلوی به پرداخت بیش از یک میلیارد دلار محکوم شد

متن و حواشی سفر رئیس‌جمهور به سمنان

جزئیاتی از دور دوم انتخابات مجلس؛ زمان آغاز تبلیغات مشخص شد

استایل بن سلمان در محل کار؛ رونمایی ولیعهد عربستان از دفتر کارش!

راه‌اندازی قطار سریع‌السیر در کره برای ترغیب جوانان به ازدواج

تصاویری از خودسوزی یک نفر مقابل دادگاه ترامپ

شولتس: جنگ اوکراین احتمالا چندین سال طول می‌کشد