آب رفتن سرمایه اجتماعی اصلاحات
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - صبح نو / متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
پس از 24سال از آغازبهکار رسمی جریان اصلاحطلبی در ایران پساانقلاب، اکنون این جریان در شرایط بغرنجی قرار دارد. شکست مطلق در انتخابات ریاستجمهوری باعث نمایان شدن شکافها و کژکارکردیهای سیاسی جریان اصلاحطلبی شده است. بیگمان دوران جدیدی پیش روی جریان اصلاحات گشوده شده است؛ دورانی که به زعم عباس عبدی، سخت و همراه با پوستاندازی نیروی انسانی و تشکیلاتی همراه خواهد بود.
اصلاحطلبان وقتی 24سال پیش در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد سال76 از رقیب راستگرای خود پیشی و در عین ناباوری قدرت قوه مجریه را دست گرفتند، بهعنوان جریانی پیشرو در اذهان عموم جا افتادند؛ جریانی که قصد داشت دموکراسیخواهی، تساهل و رواداری و بهطورکلی هر آنچه را جزو ملزومات جامعه مدنی بود در ایران مستقر سازد. فارغ از آنکه اهداف مزبور که برآمده از فلسفه غرب است تا چه اندازه با آرمانهای انقلاب اسلامی همسو بود، و قطعنظر از اینکه اصلاحطلبان تا چه حد به مقاصد خود دست یافتند، کتمان این امر غیرممکن به نظر میرسد که جریان اصلاحطلبی امروزه به گفتمانی منحط و دورمانده از واقعیات زمانه خود تبدیل شده است. رویکردهای جریان اصلاحطلبی و نسبت میان نخبگان و رهبران این جریان با بدنه اجتماعی اصلاحات در طول این سالها، بهطرز چشمگیری به رابطهای یکسویه و مسوولیتنشناسانه تبدیل شده، بهگونهای که در انتخابات اخیر شاهد بودیم با وجود حمایت تمامقد اصلاحطلبان از کاندیداتوری همتی، بدنه اجتماعی ریزشیافته به ندای رهبران خود پاسخ نداد و صحنه را ترک گفت. اما رهبران اصلاحات چه کردند که اینگونه ازسوی مخاطبان اجتماعی خود با یک «نه» بزرگ مواجه شدند؟
توهم خودپیروزپنداری
اصلاحطلبان پس از رویداد دوم خرداد دچار رخوت و نخوت بزرگی شدند. از آن زمان تا پیش از انتخابات 1400 این تحلیل جامعهشناسانه، ورد زبان نخبگان و متفکران این جریان بود که چنانچه مردم در صحنه حضور یابند، پیروز انتخابات قطعا آنها خواهند بود. اصلاحطلبان براساس همین انگاره غیرقابل اثبات (نظیرش انتخابات ریاستجمهوری سال88 که با وجود حضور میلیونی مردم، نامزد اصلاحات با شکست مطلق مواجه شد) پای به انتخابات ریاستجمهوری 1400 گذاشتند اما طرفی نبستند. توهم خودپیروزپنداری همیشگی اصلاحطلبان، باعث شده تا آنها هیچگاه تحمل پیروزی نداشته باشند و هرگاه با هزیمت مواجه میشوند، سیستم انتخابات یا نهادهای مرتبط با انتخابات را زیر سوال میبرند. بنابر تجربه، اصلاحطلبان هرگاه شکست میخورند، یا انتخابات را با ادعای تقلب آلوده میکنند یا دولت یا نهاد برآمده از انتخابات را نامشروع و حداقلی ارزیابی میکنند؛ چه آنکه هماکنون مدعی هستند که دولت مشروعیت لازم برای انجام وظایف خود را ندارد. اصلاحطلبان پیش از این و درباره مجلس یازدهم نیز چنین ادعاهای بیپشتوانهای را مطرح کردند. بنابر همین روحیه توهمآلود، اصلاحطلبان هرگاه احساس کنند که میتوانند یک نهاد سیاسی را با قاطعیت مال خود کنند، رتبه بالای خود در نظرسنجیها را علم کرده و آن را بر سر رقیب فرود میآورند اما چنانچه وضعیت آنها در نظرسنجیها خوب نباشد، آن افکارسنجی و مرکز افکارسنج را متهم به نفوذ نهادهای غیرمرتبط امنیتی میکنند.
روشهای نخنماشده اصلاحطلبان برای ارتباط با مردم
اصلاحطلبان که همواره ادعای هدایت روزآمد مردم و جامعه مدنی را داشتهاند، از قضا همیشه به فاشیستیترین و تمامیتخواهانهترین روشها برای همراه ساختن جامعه با خود دست زدهاند. روشهای جریان اصلاحات برای تحریک همراهی مردم، یا مبتنی بر نوعی هراسآفرینی بوده یا مبتنی بر نوعی جمهوریخواهی دروغین. اصلاحطلبان همیشه رقیب خود را در ذهن مردم خراب کردهاند. از دوره انتخابات76 تا انتخابات1400، جریان اصلاحات همواره رقیب راستگرا یا اصولگرای خود را به مبارزه و ستیز با فراخی عرصه فرهنگ و جامعه متهم کردهاند. اصلاحطلبان نه بهطور ایجابی بلکه به شکل همواره سلبی و آمیخته با نوعی هراسآفرینی، بدنه رأی خود را پای صندوق رأی آوردهاند و همین رویکرد باعث شده تا پس از هر بار پیروزی، برنامهای جامع و مانع برای بهترکردن وضعیت معیشتی مردم نداشته باشند. اصلاحطلبان البته هرگاه نتوانند بدنه رأی خود را با هولانگیزی و ترس از آیندهای مبهم و نادیده پای صندوق بکشانند، ناگهان دموکراسیخواه و جمهوریطلب میشوند. در همین انتخابات اخیر، اصلاحطلبان پس از آنکه حربهشان مبنی بر هراسآفرینی حول رئیسی جواب نداد، به سراغ ترفند دفاع از جمهوریت نظام رفتند تا بلکه با مخاطرهآمیز تصویرکردن ساحت مردمسالاری نظام، مردم را پای صندوق بیاورند که البته این حربه نیز با شکست محض مواجه شد. همه اینها نشان میدهد که اصلاحات به طرز مبتدیانه و آماتوری از واقعیتهای جامعه به دور است و نمیداند که دغدغههای مردم چیست و چگونه باید درجهت رفع آنها همت گمارد.
اصلاحطلبان دیر بههوش آمدهاند
شکست مطلق در انتخابات ریاستجمهوری1400، هنوز نتوانسته برخی طیفهای اصلاحطلبی را از خواب زمستانی بیدار کند. هنوز هستند اصلاحطلبانی که دارند شکست نامزد متبوع خودشان یعنی همتی را به دلایلی دستهچندمی مثل نظارت شورای نگهبان مرتبط میکنند و حاضر نیستند به بحران کنشگری و بحران تشکیلاتی خود اعتراف کنند. بااینحال، برخی اصلاحطلبان از موضعی واقعبینانه به موضوع نگاه کردهاند؛ برای نمونه، صادق زیباکلام، فعال اصلاحطلبی در گفتوگویی با بیان اینکه بزرگترین بازنده انتخابات 28خرداد اصلاحطلبان بودند، با اشاره به حمایت تمامقد جریان اصلاحات از نامزدی همتی اظهار داشت: رهبری اصلاحات اگرچه با تاخیر اما تمامقد به حمایت از آقای همتی برخاست. دوونیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از 24سال حیات سیاسیشان بود. محمدعلی وکیلی، نماینده اصلاحطلب سابق مجلس نیز در گفتوگو با «صبحنو»، با انتقاد از حزب کارگزاران سازندگی بهعنوان بال راست اصلاحات بابت ضربه به جریان و تفکر اصلاحطلبی تاکید کرد: امروز دالهای مرکزی جبهه اصلاحات جابهجا و تشویش شده و بال راست و براندازان ضربات زیادی به این گفتمان وارد کرده است. حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحادملت در گفتوگو با «اعتماد»، با انتقاد از عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات اخیر تصریح کرد: جامعه دلخوریهایی از عملکرد اصلاحطلبان در گذشته داشت و بهعلاوه، به کارایی نهادهای انتخابی و نهاد انتخابات شک کرده بود. ما از این بخش از جامعه غافل شدیم و با پاسخ ندادن به پرسشهای آنها تصور میکردیم با کارهای کمپینی و طراحی شعار و توییت و پوستر میتوانیم به این ابهامات بزرگ پاسخ دهیم. عباس عبدی، تحلیلگر و اندیشهورز اصلاحطلب نیز چندی پیش در یادداشتی در روزنامه «اعتماد»، با تاکید بر اینکه بهتر است دوستان اصلاحطلب خود را برای یک دوران سخت سیاسی آماده کنند، نوشت: دورانی که باید با نوعی پوستاندازی، هم از جهت نیروی انسانی و تشکیلاتی و هم از جهت رویکردها همراه شود. از این سرنوشت گریزی نیست. اجازه ندهید با اجبار فراوان تن به این نتیجه داده شود.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/299672/