توسعه تصاعدی تجارت مرگ در جنوب و غرب آسیا
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
بنفشه سامگیس/ نتایج دو تحقیق منطقهای درباره تاثیرپذیری نیمه غربی آسیا از تولید مواد مخدر در افغانستان، با نگاهی به خسارات جبرانناپذیر امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در 5 کشور همسایه با کانون تولید 90 درصد تریاک جهان، نقشه نگرانکنندهای از شاهراههای قاچاق ترسیم میکند .
«قاچاق مواد مخدر و امنیت بینالمللی جمهوری اسلامی ایران» و «مسیرهای قاچاق مواد مخدر در خاورمیانه»، تحقیقاتی است که توسط فرزانه سهرابی؛ معاون اجتماعی موسسه تحقیقات و مطالعات بینالمللی مواد مخدر CUDRAS انجام شده و محقق، علاوه بر تحلیل موقعیت استراتژیک همسایگان افغانستان، مسیرهای ترانزیت مواد مخدر در منطقه مدیترانه شرقی را در نگاهی دوباره به شاهراههای قاچاق به مقصد اروپا بررسی کرده است.
همسایه شرقی، همچنان بیدار است
بنا به گزارشی که آوریل 2021 توسط دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم ملل متحد UNODC منتشر شد، در سال 2020، 224 هزار هکتار از زمینهای افغانستان زیر کشت خشخاش رفته و از محصول به دست آمده، 6300 تن تریاک (از هر هکتار، 28 کیلو) تولید شده که این وسعت کشت، علاوه بر آنکه معادل مساحت مزارع خشخاش در سال 2014 است، نسبت به وسعت زیر کشت خشخاش در سال 2019، 37 درصد رشد دارد. جزییات دیگری از این گزارش نشان میدهد که در سال 2020، وسعت زمینهای زیر کشت خشخاش در ولایات غرب، جنوب، جنوب غرب، شمال و شمال شرق افغانستان (در مجاورت مرز زمینی ایران، پاکستان، تاجیکستان) افزایش داشته و علاوه بر آنکه سطح گستردهای از زمینها در ولایات هلمند (کانون اصلی کشت خشخاش افغانستان) بادغیس، قندهار، اروزگان، فاریاب، فراه، بدخشان، بلخ و نیمروز زیر کشت خشخاش بوده، وسعت کشت خشخاش در ولایات بادغیس، 194 درصد، فاریاب، 98 درصد، قندهار و فراه، 47 درصد، نیمروز، 46 درصد، بدخشان، 36 درصد، هلمند، 27 درصد و اروزگان، 16 درصد نسبت به سال 2019 افزایش یافته است. در بخش دیگری از گزارش UNODC، اعلام شده که در سال 2020، فقط ولایات منطقه شرق افغانستان (در مجاورت بخشی از مرز زمینی با پاکستان) کاهش 28 درصدی کشت خشخاش را ثبت کردهاند در حالی که در باقی مناطق، میزان کشت، افزایش نگرانکنندهای داشته چنانکه 30 درصد افزایش کشت در ولایات مرکزی، 40 درصد در ولایات شمال شرق (مجاور با پاکستان)، 33 درصد در ولایات شمال (مجاور با تاجیکستان و ازبکستان)، 29 درصد در ولایات جنوب غرب (مجاور با ایران)، 136 درصد در ولایات جنوب (مجاور با پاکستان) و 112 درصد افزایش کشت خشخاش در ولایات غرب افغانستان (مجاور با ایران) نسبت به سال 2019 ثبت شده است.
اگر زاویه نگاه را از افغانستان، به سمت همسایه شرقی این کشور تغییر دهیم، پاکستان، از بابت استقرار در منطقه هلال طلایی (افغانستان، پاکستان، ایران) و همسایگی با افغانستان، تاثیرات سهمگینتری را متحمل شده است. پاکستان در همه این سالها، از تغییرات و تنشهای سیاسی و ناآرامیهای افغانستان متاثر بوده علاوه بر آنکه اشتراک منافع حاصل از همسایگی، تعلقات مشترک فرهنگی، مذهبی، زبانی و حتی تهاتر قدرت در گروهها و قبایل مرزنشین دو کشور، پیمان نانوشتهای را رقم زده که شاید مهمترین دستاوردش، توافق برای تولید مشترک تریاک و هرویین بوده است؛ توافق مشترک به این معنا که شاید در میان سایر شبکههای تولید و تجارت مواد مخدر و محرک جهان، بتوان نشانهای از نفاق و رقابت منجر به جنگ پیدا کرد اما در تاریخ همکاری مشترک شبکه تولید تریاک و هرویین افغانستان و پاکستان، ردی از درگیری و حتی رقابت در تجارت مواد مخدر پیدا نمیشود که البته این اتفاق هم دلیل مهمی دارد؛ برخی گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که ناامنی افغانستان به دنبال لشکرکشیهای شوروی، جنگهای داخلی در ایام حاکمیت دولت امارت اسلامی (طالبان) و منازعات دولتهای وقت با شورشیهای افراطی و همچنین، تنشهای معاصر ناشی از اعزام و استقرار نیروهای ناتو و نظامیان امریکا در خاک افغانستان، یکی از مشوقها در تصمیم شبکه قاچاق مواد مخدر برای بهرهبرداری از ظرفیتهای پاکستان و به خصوص؛ بندر کراچی و همچنین، انتقال بخشی از خطوط تولید هرویین به نواحی مرزی پاکستان بوده که این تصمیم هم در طول 4 دهه گذشته و به دنبال افزایش تقاضای بازار اروپا برای هرویین افغانستان، از حمایت قبایل و باندهای خرابکار پاکستان به عنوان بخشی از سهامداران سود این تجارت کلان، برخوردار شده است.
شراکت پاکستان در تولید و ترانزیت هرویین افغانی، یک زنگ خطر برای همسایگان این کشور و هشداری مهم برای سران اتحادیه اروپاست. پاکستان با چهار کشور، مرز مشترک زمینی دارد؛ از شمال شرقی با چین (523 کیلومتر)، از غرب و شمال غربی با افغانستان (2430 کیلومتر)، از غرب با ایران (909 کیلومتر) و از شرق با هند (2912 کیلومتر).
گزارشهای دو دهه اخیر سازمان ملل، تایید میکند که به دنبال افزایش تولید متآمفتامین و هرویین در افغانستان، قاچاق پیشسازها (انیدرید استیک برای تولید هرویین و سودوافدرین برای تولید متآمفتامین) از مرز مشترک چین و ایران و پاکستان به افغانستان افزایش داشته علاوه بر آنکه به دنبال کاهش تدریجی تولید تریاک در پاکستان به دلیل شدت برخوردهای دولت پاکستان با تولید مواد مخدر، کاهش وسعت زمینهای زیر کشت خشخاش در این کشور و انحصار تمرکز شبکه تولید مواد مخدر بر استحصال مرغوب در افغانستان، به نظر میرسد در سالهای اخیر، پاکستان به حیاط خلوت شبکه تولید مواد مخدر افغانستان تبدیل شده و سابقه گزارشهای UNODC هم تایید میکند که حجم کشفیات انیدرید استیک در مبادی مرزی پاکستان برای انتقال به افغانستان، فعالیت لابراتوارهای تولید مستقر در تقاطع مرز دو کشور و همچنین، ترانزیت تریاک افغانی به پاکستان برای تولید هرویین، افزایش یافته است. بر اساس گزارش UNODC، در سال 2008، حدود 14 تن انیدرید استیک و 2 سال بعد، 15.8 تن مواد پیشساز در کراچی - بندر پورت قاسم - توسط پلیس پاکستان کشف و ضبط شده است. البته، پاکستان، تنها مسیر ترانزیت قاچاق پیشسازها به افغانستان نبوده و شبکه قاچاق مواد مخدر افغانستان، در طول این سالها، نیاز پیشسازهای مورد استفاده در تولید هرویین و شیشه را از مسیرهای دیگر همچون امارات متحده عربی، آسیای میانه (تاجیکستان و ترکمنستان) چین، کره جنوبی، هند و ایران هم تامین کرده اما میتوان با قاطعیت گفت که پیوند برادری بین شبکه تجارت مواد مخدر افغانستان و پاکستان، مشابهی در حوزه مخدرها ندارد. کارتلهای مواد مخدر، معمولا قائل به استقلال هستند تا جایگاه خود را در رقابت با رقیب، تثبیت کنند. اعضای مثلث طلایی (لائوس، برمه و تایلند) حوزه کوکایین در امریکای جنوبی (کلمبیا، بولیوی، پرو) و حتی متحدان اروپای شرقی (لهستان، بلغارستان) که منافع مشترکی در قاچاق هرویین و انسان و دیگر جرایم سازمان یافته دارند، هیچ کدام در این دههها حاضر نشدند کرسی ریاست را به همسایگان خود واگذار کنند. آنچه شرایط شبکه تجارت مواد مخدر افغانستان و پاکستان را از سایر ملیتها متفاوت میکند، همپیمانی در برخی اهداف بلندمدت است؛ اهدافی که در ظاهر از تجارت مواد مخدر تغذیه میشود اما وقتی صفحات این سناریوی حجیم را ورق میزنیم، جزییات دیگری؛ جزییاتی بسیار مهمتر از افزایش تعداد مصرفکنندگان هرویین افغانی پررنگ میشود؛ پاکستان، یکی از کانونهای تولید و حمایت از تروریستهای افراطی است و گزارشهای ادواری UNODC و دولت افغانستان تایید میکند که در دهه دوم قرن 21، بیش از 20 گروه شورشی تعلیم دیده در پاکستان یا با ملیت پاکستانی، علاوه بر ایجاد پایگاههایی در مناطق تحت تصرف طالبان یا در نواحی مرزی دو کشور، به ازای تامین امنیت کاروانهای ترانزیت مواد مخدر و بازاریابی جهانی، از درآمد تجارت مواد مخدر افغانستان، سهم دریافت میکنند تا زنده بمانند. امروز، گره خوردن اهداف ایدئولوژیک و منافع مشترک شبکههای تروریستی افراطی و فعالان جرایم سازمان یافته در افغانستان و پاکستان، آینده تلخی را برای همسایگان دو کشور رقم زده به این معنا که نقاط کور مرزهای چین و آسیای میانه با افغانستان و پاکستان، بندر ترخیص پیشسازهای تولید مخدرها و محرکها به مقصد پاکستان و افغانستان است و نقاط کور مرزهای شرق ایران با افغانستان و پاکستان، گذرگاه ترانزیت کاروانهایی که مخدرهای تولید شده در افغانستان و پاکستان را از غرب و شمال غرب کشور به قاره اروپا میرساند.
سهرابی هم در این پژوهشها، در تحلیل تاثیر همسایگی 5 کشور غرب، جنوب و شمال غرب آسیا با افغانستان مینویسد: «موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان و دو بندر چابهار و گوادر در امتداد سواحل مکران و دریای عمان به دلیل قرارگیری در مسیر خطوط دریایی اصلی کشتیرانی به آفریقا، آسیا و اروپا و به عنوان کوتاهترین راههای ارتباطی و ترانزیتی کشورهای آسیای میانه و افغانستان به بازارهای جهانی، از اهمیت ویژهای برخوردار است اما در عین حال مخاطراتی را ممکن است برای کشورهای ساحلی مانند ایران و پاکستان ایجاد کند؛ مخاطراتی مانند رقابت قدرتها برای به دست آوردن موقعیت بهتر، گسترش شورشها و درگیریهای طایفهای برای به دست آوردن قدرت و پول بیشتر، قاچاق انواع کالا و اسلحه و از همه مهمتر، قاچاق مواد مخدر. ایران و پاکستان در مسیر ترانزیت مواد و همچنین در همسایگی بزرگترین تولیدکننده تریاک دنیا یعنی افغانستان قرار دارند. پاکستان، اصلیترین مسیر ترانزیت مواد مخدر افغانستان است و وجود 2430 کیلومتر مرز مشترک و متخلخل با بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان یعنی افغانستان سبب شده که حدود 40 درصد از مواد مخدر تولید شده در افغانستان به مقصد پاکستان ترانزیت شود. علاوه بر این، پردازش مواد مخدر در فضاهای بسیار کوچک و آزمایشگاههای سیار در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان انجام میشود و گزارشهای متعدد، تایید میکند که بندر گوادر پاکستان، به دلیل حجم بالای ترانزیت مواد و معضل امنیتی، بسیار مورد توجه است.»
سهرابی در تشریح مسیرهای برونمرزی ترانزیت مواد مخدر افغانستان به مقصد اروپای غربی، با استناد به گزارش 2015 UNODC، از سه مسیر غرب (از شاهراههای ایران)، جنوب (از شاهراههای پاکستان) و مسیر شمال (شاهراههای طریق آسیای میانه) نام میبرد و در ترسیم نقشهای از این مسیرها مینویسد: «مسیر سنتی انتقال مواد مخدر افغانستان به سمت اروپا، از مرز تورخم (منطقه مرزی میان جلالآباد افغانستان و پیشاور پاکستان)، غلامخان (شهری در منطقه وزیرستان شمالی پاکستان) و بندر کراچی پاکستان است. به دلیل افزایش ترتیبات امنیتی در مرزها، اکنون بیشترین جابهجاییها از منطقه مرزی بلوچستان پاکستان صورت میگیرد و سپس به ایران، ترکیه و اروپا منتقل میشود. از دیگر مسیرهای ترانزیت در داخل خاک پاکستان میتوان به مسیر کویته، حیدرآباد و لاهور اشاره کرد که امکان ارسال محمولههای قاچاق را به ایالات هند (پنجاب، راجستان، بلور، جیسالمر، دهلی، بمبئی و گجرات) فراهم میکند. بخش دیگری از محمولههای قاچاق از مسیر پاکستان، از طریق دریا به امارات متحده عربی، عربستان سعودی، آفریقا و آسیای جنوبی منتقل میشود. مناطق چمن، نوشکی، تربت، دالبندین، جیوانی، چاغی و گوادر هم از مهمترین مبادی ترانزیت مواد مخدر در بلوچستان پاکستان هستند. معمولا کشتیهای حمل بار، بندر کراچی را به مقصد یمن ترک میکنند تا از دریای سرخ به جنوب اروپا برسند اما گاهی اوقات نیز از مسیر آفریقایی و از طریق سومالی و اتیوپی به کنیا و سپس ساحل مکران - که امنیت قابل توجهی ندارد - میرسند. جادههای طولانی بلوچستان (پاکستان) نیز به همین دلیل، اهمیت استراتژیک دارند اگرچه که ناهمواری مسیر، تردد قاچاقچیان را دشوار میکند اما گذر از همین مسیرهای صعبالعبور، خطر کمتری برای قاچاقچیان دارد. حضور جنبشهای جداییطلب و شورشی بلوچ در غرب پاکستان و منطقه بلوچستان ایران هم سبب شده تا مسیرهای صدور هرویین افغانستان به ترکیه، سوریه، لبنان یا اردن و کشورهای حاشیه خلیجفارس فعال شود. جمهوری آذربایجان و ترکمنستان هم از دیگر مسیرهای ترانزیت هرویین افغانستان به ترکیه، روسیه و اروپا هستند علاوه بر آنکه ترکیه، یکی از مسیرهای ترانزیت مواد مخدر افغانستان به اروپا و شرق آسیا هم محسوب میشود.»
سهرابی، در تحقیقات خود به سوال «علت انتخاب ایران به عنوان شاهراه قاچاق و ترانزیت تولید افغانستان و پاکستان» هم پاسخ میدهد و با نگاهی به موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه هلال طلایی مینویسد: «ایران، از معدود کشورهایی است که با داشتن 15 همسایه آبی و خاکی، در چهار زیر سیستم منطقهای آسیای مرکزی- قفقاز، خلیجفارس، شرق مدیترانه و آسیای جنوب غربی قرار گرفته علاوه بر آنکه از یک سو به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیاسی ویژه در منطقه خاورمیانه و آسیای غربی و از سوی دیگر، به دلیل قرارگیری در محور هلال طلایی به عنوان قویترین مسیر ترانزیت مواد مخدر، همواره در معرض بزرگترین تهدیدات مانند، جنگ، مواد مخدر و مشکلات زیست محیطی بوده است.»
یکی از بخشهای مهم این تحقیقات منطقهای، معرفی مسیرهای داخلی ترانزیت به مقصد اروپاست. در نقشه مکتوبی که سهرابی از جادههای فرعی و اصلی حمل مواد مخدر افغانستان به مقصد اروپا ترسیم کرده، دو نکته هم، پررنگ شده و محقق، مینویسد: «عمده واردات مواد مخدر به ایران (چه برای مصرف داخلی و چه برای صادرات) توسط گروههای بزرگ قاچاق مواد مخدر انجام میشود و فقط مقدار کمی از مواد، توسط بلوچها و افغانها و از راه زمینی و با پشتیبانی گروهها و افراد محلی وارد میشود. از اینرو، در قاچاق مواد به سوی ایران، علاوه بر نقش کارتلهای بزرگ مواد مخدر و حضور افراد و گروههای کوچکتر، نمیتوان همکاری اقوام و قبایل را در پشتیبانی قاچاق مواد نادیده گرفت.»
ترافیک شرق به غرب در سال ویروسی
محمولههای ورودی، باید به مقصدی برسند؛ مقصدی که در هدفگذاری شبکه جهانی قاچاق مواد مخدر افغانستان، پایان مسیر تلقی میشود؛ قاره اروپا با بیش از 750 میلیون نفر جمعیت، بازار گستردهای است با ذائقهای نسبتا ثابت که در طول دهههای گذشته، هرویین افغانی را به باقی محرکها و حتی مخدرهای عربپسند همچون حشیش، ترجیح داده و طبیعی است که شبکه تجارت مواد مخدر افغانستان، برای تغذیه این بازار همیشه پولساز، برنامهریزی پویا و درازمدت داشته باشد. میز اجرای این برنامهها، جایی نیست جز همان کشورهایی که شبکه جهانی، آنها را به عنوان طعمه ترابری شناسایی کرده است. حتی در 17 ماه گذشته که به دنبال شیوع جهانی کووید 19، مرزهای زمینی ایران و افغانستان مسدود شد و این انسداد، در کوتاهمدت، بر ترابری قاچاق هم تاثیر گذاشت، اتفاقات بعدی؛ کاهش درآمد دولتهای دو کشور، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم تحریمهای اقتصادی بر معیشت مردم ایران و بحران گرسنگی در افغانستان، فرض خوشبینانه تزلزل قدرت شبکه تجارت مواد مخدر افغانستان را بسیار سریعتر از آنچه پیشبینی میشد، باطل کرد. نتایج گزارشهای منتشر شده در نیمه اول سال 2020، خبر از افزایش قاچاق مواد مخدر با هدف درآمدزایی هر چه بیشتر برای تازهواردانی میداد که به دلیل بیکاری و مشکلات اقتصادی و ناتوانی دولتهای دو کشور در ساماندهی اقتصاد خانوار، میخواستند شریک درآمد خردهفروشی تجارت مواد مخدر به اقصی نقاط جهان باشند. در همین ایام، تقاضای بازار اروپا برای مخدرهای افغانی هم به دلیل بحران فراگیر اختلالات روانی در قاره سبز، افزایش یافت و امروز که 17 ماه از شیوع کووید 19 در جهان میگذرد و بازار اروپا، برای هرویین افغانی، گرسنهتر از ایام پیش از ژانویه 2020 است، گزارش UNODC درباره افزایش 37 درصدی کشت خشخاش در سال ویروس زده، باورپذیرتر شده است.
نکته مهم در این تحقیق، چرایی تعدد مسیرهای فرعی و اصلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان است؛ مسیرهای داخلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان، معابر اصلی و فرعی در استانهایی است که در همه این سالها با تابلوی «منطقه محروم و کمبرخوردار» شناخته شده است. تشدید محرومیت و فقر در این استانها، چه به دنبال وقوع حوادث طبیعی (خشکسالی، سیل، زلزله، کم آبی و از بین رفتن کشاورزی و دامداری) و چه به دلیل رخدادهای انسان ساخت (فساد اداری و آب رفتن اعتبارات استانی در راهروهای پنهان)، دلیلی بوده که برخی ساکنان این مناطق برای جبران فقری که ناخواسته در آن گرفتار شدهاند، به دامان شبکه قاچاق مواد مخدر پناه بردهاند تا کولبر و قاصد تجارت چمدانی و خردهبری مواد مخدر افغانستان به سمت مقصد نهایی و مرزهای غربی شوند . سهرابی هم در گفتوگو با «اعتماد»، تایید میکند که تبعات خشکسالی در برخی استانهای در مسیر اصلی ترانزیت و بهخصوص، فقر و محرومیت مردم این مناطق، عامل موثری در هموار شدن مسیر کاروانهای قاچاق بوده و میگوید: «در بررسی مسیرهای داخلی ترانزیت مواد مخدر، متوجه میشویم که چهار استان در کشور ما جایگاه بسیار مهمی دارد؛ سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمان و هرمزگان. البته استانهای دیگری همچون یزد، تهران و قم هم در مسیر ترانزیت مواد مخدر قرار میگیرند اما سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمان و هرمزگان به سه دلیل، جایگاه مهمتری دارند؛ کشفیات مواد در این چهار استان بسیار بالاست، هر چهار استان، موقعیت جغرافیایی خاص دارند و تاثیرپذیری هر چهار استان از ترانزیت مواد مخدر هم بسیار قابل توجه است به این معنا که ترانزیت مواد مخدر از این استانها، باعث شده که آمار اعتیاد هم در این استانها بالا باشد. علاوه بر این، همجواری استان سیستان و بلوچستان با ایالت بلوچستان پاکستان، به دلیل قرابت و اشتراکات زبانی، فرهنگی، مذهبی و طایفهای بسیار وسیع، وضعیت قاچاق مواد را در این منطقه بسیار پیچیده کرده و بنابراین، اگرچه تاثیرپذیری منطقه خراسان از مرز زمینی بسیار طولانی با کشور افغانستان نباید نادیده گرفته شود اما مردمان جنوب استان سیستانوبلوچستان، قرابتهای فرهنگی، قومی، طایفهای، و زبانی با ساکنان آن سوی مرز - ایالت بلوچستان پاکستان - دارند به نحوی که بخشی از ساکنان بلوچستان ایران، با اهالی بلوچستان پاکستان، فامیل و از یک طایفه هستند. بنابراین، در این منطقه، انتقال کالاهای قاچاق و مواد مخدر بسیار سهل و آسان است. استان سیستان و بلوچستان علاوه بر اینکه یکی از محرومترین استانهای کشور است، بیشترین کشفیات مواد مخدر در کشور هم مربوط به این استان است و البته آمار اعتیاد در این استان نسبت به سرانه ملی و کشوری هم، بسیار بالاست. مجموع این دادهها تایید میکند که مردم این استان، بخشی از درآمد خود را از طریق قاچاق مواد مخدر کسب میکنند و حتی ممکن است همکاریهای طایفهای و قومی هم در انتقال مواد مخدر داشته باشند .در این استان متاسفانه شاهد فقر و حاشیهنشینی هستیم و مردم این استان، به دلیل حجم بالای محرومیت و نابرابریهای اجتماعی که تحمل میکنند، نسبت به حاکمیت مرکزی گلهمند هستند و این عوامل هم مزید بر این است که استان سیستان و بلوچستان، یک منطقه ویژه در انتقال مواد مخدر به داخل کشور باشد. در استان سیستان و بلوچستان، 50 مسیر فرعی در کنار چند شهر کلیدی وجود دارد و حجم بالایی از ترانزیت مواد از طریق این شهرهای کلیدی اتفاق میافتد که از جمله این شهرهای کلیدی میتوان به میرجاوه، ایرانشهر، سراوان، خاش و زاهدان اشاره کرد. استان کرمان هم، نزدیکترین و پراهمیتترین استان کشور برای انتقال مواد مخدر از سیستان و بلوچستان به استانهای مرکزی مثل یزد، اصفهان، قم و تهران است و یکی از مهمترین دلایل هم، مجاورت استان کرمان با سیستان و بلوچستان است. اشتراکات مذهبی، فرهنگی و زبانی که استان سیستان بلوچستان، از بلوچستان پاکستان گرفته به کرمان هم منتقل و منجر به تداوم نوعی پیچیدگی وضعیت جغرافیایی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در این استان شده و استان کرمان را برای ترانزیت مواد مخدر مستعد کرده است. کرمان نهمین استان پرجمعیت کشور است که نه تنها حدود 11 درصد کشفیات انواع مواد در کرمان است، در استان کرمان هم، همان حد از آسیبپذیری جغرافیایی استان سیستان بلوچستان به دلیل همجواری با پاکستان را شاهد هستیم چون استان کرمان هم یک استان خشک، کمآب، کمگیاه و فقیر از نظر سکنه اما پهناور است. در واقع، بخشی از نواحی مرکزی ایران همین اقلیم نامساعد را دارد و وقتی شرایط اقلیمی، نامساعد باشد، تعداد جمعیت هم در آن منطقه کم است و در نتیجه، منطقه، از بابت انتقال و توزیع مواد مخدر برای قاچاقچیان بسیار جذاب خواهد بود.»
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/299866/