گوناگون/ 13 نکته درباره اینکه عشق واقعی و حقیقی دقیقا چیست؟
شنبه 27 دی 1399 - 12:04:12 AM
|
|
ایران پرسمان - بازده / در روابطی که آنها را عشق واقعی و حقیقی میدانیم، تصور میکنیم به شکلی قدرتمند و ثابت به یکدیگر تعلق خاطر داریم و به هم پیوند خوردهایم. ما فکر میکنیم این عشق به گونهای ثابت شده است که هیچ چیز نمیتواند تغییرمان دهد. ولی در نهایت، متوجه میشویم عشق واقعی آن چیزی نیز که ما فکر میکنیم. عشق واقعی پیوندی است که از تمام روابط دیگرمان بالاتر است. ما باور دارید در این پیوند به شادی، آرامش، و رضایت نهایی خواهیم رسید. بنابراین، سعی میکنیم به یکدیگر متصل و مقید شویم تا هیچ چیز نتواند این رابطه را از بین ببرد. رفتار کردن با مخاطب خاصتان در یک رابطه همچون اشیایی که میتوانید آنها را به وسیلهی انواع چسب یا سیمان به چیز دیگری بچسبانید، رابطهتان را به جای خطرناکی میکشاند. برای آنکه بتوانیم این پیوند را از لحاظ رابطهی میان دو نفر بسنجیم، میتوانیم نگاهی به ازدواج بیندازیم. همانطور که در ادامه خواهیم گفت، همهی روابط دارای عشق واقعی و حقیقی به ازدواجهای سنتی و مرسوم محدود نمیشوند. 1. همهی ازدواجها پیوند عشق واقعی نیستند وجه تمایز مهم این دو در چگونگی برقراری یک رابطه است. در این رقص به ظاهر کیهانیِ اتحاد و مشارکت میان دو موجود زمینی چه چیزی واقعا میتواند پیوند عاشقانهی این دو را حفظ کند؟ ازدواجها به خاطر عوامل خارجی پایان نمییابند، حتی اگر برخی عوامل خارجی مهمی برای انحلال یک رابطه یا پیوند وجود داشته باشند؛ عواملی نظیر ورشکستگی، خیانت، فریب، و رها کردن. همهی اینها به نظر جزء علتهای پایان یک ازدواج (یا تعهد در یک رابطه) هستند – عواملی که ما معمولا آنها را مقصر میدانیم و میگوییم، “به همین دلیل رابطهی میان آنها نابود شد.” ولی این حرف کاملا صحیح نیست. دو نفر با چسب به یکدیگر متصل نشدهاند که نیروهای خارجی بتوانند باعث فرسایش این پیوند بشوند؛ و این چسب علت ایجاد پیوندی قوی و سالم میان دو نفر نیست. بلکه چیزی درونی میتواند باعث انحلال پیوند میان دو نفر شود. و معمولا همینطور نیز هست، زیرا دو نفر باور دارند که به دلایلی به یکدیگر چسبیدهاند و همین عوامل باعث ایجاد این رابطه شدهاند. 2. عشق واقعی همان ازدواج است، ولی نه آنطور که شما فکر میکنید بگذارید بار دیگر به مقولهی ازدواج بپردازیم؛ نه صرفا در مورد خودِ ازدواج، بلکه به عنوان نقطهی مرجعی که بیشتر آدمها فکر میکنند نهایت یک رابطهی متعهدانه است. وقتی به حقیقت ماجرا فکر کنید، به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج قید و بندی میان دو نفر نیست که تصمیم گرفتهاند خود را از طریق یک پیوند مقدس با یکدیگر متحد کنند؛ بلکه ازدواج واقعی یک تعهد درونی است که در خودتان ایجاد میکنید تا تحت هر شرایطی واقعا به عشقتان پایبند بمانید. در یک شراکت ازدواج، شما به شریکتان تعهد میدهید تلاش کنید از هر طوفانی که دنیا فردی و جمعیتان را تهدید کند، جان سالم به در ببرید. 3. عشق واقعی و ازدواج یک تصمیم درونی است شما انتخاب میکنید که در اوقات خوش و هنگام سعادت، زمانی که همه چیز کاملا عالی است و هیچ چیز دیگری نمیتواند از این بهتر باشد، شریک یکدیگر باشید. و شما انتخاب میکنید که هنگامی که زندگی فاجعهبارترین ضرباتاش را به سمت شما پرتاب میکند و به شکلی وصفناپذیر خردتان میکند، همچنان محکم در کنار یکدیگر باقی بمانید. نخست، باید این تعهد را درون خود (در قلب، جسم، ذهن، و روحتان) ایجاد کنید تا بتوانید با خود و طرف مقابلتان صادق باشید – در هر شرایطی که در زندگیتان ایجاد شود. شما این تعهد را شفاها بیان میکنید و آن را کتبا به مخاطب خاصتان تحویل میدهید. به این ترتیب، به طرف مقابلتان اعلام میکنید که شما انتخاب کردهاید که در هر وضعیتی که زندگی برایتان ایجاد کند، عزت و احترام و امنیت را برای طرف مقابل تامین کنید. این همان ازدواج واقعی است. و این اتفاق در محراب یا دفتر ازدواج رخ نمیدهد. این اتفاق در پیوندی مشتاقانه میان ذهن و قلب و روح و بدن دو موجود زنده رخ میدهد. شما انتخاب میکنید خودتان را سراسر به عشقی متعهد کنید که به طور فردی و متقابل در وجودتان شکل گرفته است. 4. عشق واقعی دارای سطح بالایی از خطر و آزادی است به همین دلیل نیز پیوند عشق واقعی چیزی فراتر از درک سنتی از رابطه یا ازدواج از دیدگاه فرهنگی است – که با لباس داماد و عروس، تالار عروسی، عاقد، دفتر ازدواج، گل، و جشن همراه است. همچنین، این عشق واقعی چیزی فراتر از ایدههای مدرنمان دربارهی فانتزیها و داستانهای عاشقانه است. ما معمولا یک مراسم باشکوه عروسی را سرآغاز یک تعهد مادامالعمر میان دو نفر میپنداریم. ولی این تعهد (و عناصر داستانهای فانتزی و عاشقانه) یک توافق یک بار مصرف نیست. بلکه این تعهد تصمیمی است که هر لحظه و هر روز درون خود اتخاذ میکنید. ازدواج واقعی همان چیزی است که فقط درون هر یک از طرفین شکل میگیرد؛ به این معنی که تعهد عشق واقعی و حقیقی تعهدی درونی است که پیش از تحکیم آن میان طرفین در مراسم ازدواج، درون خودتان ایجاد میشود. 5. وقتی به خودتان خیانت میکنید، به طرف مقابل خیانت میکنید عشق به خود بالاترین نیرو برای استحکام روابط است؛ زیرا عشق قویترین انرژی است که بالاتر از هر انرژی و نیروی دیگری ایستاده است. انرژیهای منفی نظیر ترس در جوامع و فرهنگهای گوناگون به طور گسترده وجود دارند. هر چه این انرژیها بیشتر در زندگیمان حضور داشته باشند، ما اختلال، کشمکش، و دشواریهای بیشتری را تجربه خواهیم کرد. وقتی ترس وجود داشته باشد، دردسر نیز به دنبال آن میآید. ترس یک مشکل درونی است که به دلیل ضربات روحی ناشی از تجربهها، قضاوتها، و باورهای منفی در زندگیمان ایجاد میشود. اگر ترس در رابطهتان حضور داشته باشد، پیوند میان شما و شریک زندگیتان را دچار فرسایش میکند – تا حدی که در دورهای آن را مورد تردید قرار میدهید؛ این وضعیت به عدم اعتماد شما به نیات و رفتارهای طرف مقابلتان منجر میشود. در نهایت، باعث میشود انرژیهای میان شما و طرف مقابل از هم گسسته شوند. چسب قدرتمندی که شما را هنگام ایجاد تعهد به یکدیگر (چه در روز عروسی، چه در هر زمان دیگری که به طور رسمی به عقد یکدیگر درآمدهاید) به هم متصل کرده بود، به تدریج توسط باورها، افکار، ایدهها، و احساساتتان از درون خاصیتاش را از دست میدهد. همهی این اتفاقات به دلیل ترس رخ میدهند. 6. افکار همه چیز را خلق میکنند اگر در رابطهای که در آن، روح هر دوی شما به یکدیگر متصل شدهاند، احساس ترس کنید، افکارتان میتوانند چیزهایی را خلق کنند که علیه پیوند و تعلق خاطرتان عمل خواهند کرد. این همان علت اصلی بروز خیانت، عدم پذیرش، متارکه، و انحلال روابط عاشقانه است – به خصوص، در ازدواجهای سنتی. حلقهی ازدواجی که به دست کردهاید، شما را به یکدیگر متصل نمیکند. عکسهای آلبوم عروسی یا تصاویر موجود در گوشیتان از جشن عروسی نیز همین طور؛ یا حتی تمام خاطراتی که بینتان به وجود آمدهاند. آنچه شما را به یکدیگر متصل میکند، انرژی مشترک عشق است؛ و تعهدی که هر روز آن را مستحکم، از آن محافظت، و آن را تغذیه میکنید. شما این کار را از طریق افکار، باورها، نگرش، اعتماد، و عشقی انجام میدهید که بینتان شکل گرفته است. و تمام این عناصر برای شما و درون شما هستند. 7. عشق واقعی رابطهی میان جزر و مد با ماه است عامل اتصال میان اقیانوس و آسمان چیست؟ علت ایجاد جزر و مد چیست؟ علت ایجاد امواج اقیانوسی که در سراسر زمین گسترده، و زیبایی و زندگی را به تمام جهان آورده است، چیست؟ علت این پدیدهها تبدیل انرژی است که میان نیروی جاذبهی ماه و سیالیت آب روی کرهی زمین رخ میدهد. همانطور که همه میدانند، بالا آمدن آب باعث بالا رفتن کشتیها میشود. آب یکی از بزرگترین نمونههای آزادی محضی است که در این دنیا میتوانیم شاهد آن باشیم. اقیانوس نمونهای زیبا و شاعرانه از این آزاد سیال، و تصویری از واقعیترین شکل عمق یک رابطه که در زندگیمان میتوانیم تجربه کنیم. هر روز امواج اقیانوس بالا و پایین میروند و بوسههایی بر خط ساحل میزنند. بادها آب را عقب و جلو میبرند. با شکلگیری و رشد این انرژیها، بادها میتوانند در سطوحی عظیم بالا روند و امواجی غولآسا را پدید آورند. طوفانهای معمولی به طوفانهای گرمسیری تبدیل میشوند. سپس، آنها نیز به طوفانهایی عظیم تبدیل میشوند. نیروهایی که چنین نظامی عظیم از باد، باران، و آب (اقیانوس) را به حرکت در میآورند، توسط یک نیروی قابل مشاهده ثبت یا مهر و موم نشدهاند. اینها تماما کار انرژی است. نوعی آزادی در این انرژی وجود دارد که قدرت آن فراتر از قیاس است. وقتی سعی میکنیم این اتصال را با انرژی کنترل کنیم، این اتصال ممکن است از هم گسسته شود. به همین دلیل است که بسیاری از روابط شکننده و ناکارآمد هستند. وقتی یکی از طرفین تلاش میکند نحوهی زندگی، تفکر، عمل، یا رفتار طرف دیگر را کنترل کند، همه چیز دچار تنش میشود. و تصمیمهای درونیتان در خصوص اعتماد، ایمان، و تعهد به تدریج دچار فرسایش میشوند. 8. فرسودگی و تنش پیوندها را سست میکنند و به طور بالقوه میتوانند باعث شکست شوند. وارد آمدن فشار بر هر پیوند تثبیت شدهای اجازه نمیدهد جزر و مد زندگی جریان طبیعی خود را داشته باشند. کنترل به جزر و مد زندگی کار ندارد، بلکه با تثبیت پیوند به صورت ازدواج یا هر عقد دیگری در ارتباط است. آزادی یک میل ذاتی درون هر انسان است؛ میلی برای زندگی و عمل به شیوهای کاملا دلخواه. هر نوع رابطه نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. شما میتوانید با کسی که میخواهید زندگیتان را با وی سپری کنید، رابطهی تنگاتنگ و نزدیک داشته باشید؛ ولی اگر اجازه ندهید آزادی در میانتان حکمفرما باشد، به جای شادی و سعادت در رابطهتان، همواره کشمش و ناراحتی وجود خواهد داشت. وقتی شریک زندگی و تفاوتهایتان را میپذیرید، به آنها این آزادی را میدهید که خودشان باشند؛ بدون آنکه تلاش کنید آنها را به شکلی تغییر دهید که میخواهید آنگونه باشند. 9. این کار را با تسلیم غرور و نفسمان انجام میدهیم با حضور کامل در کنار طرف مقابل و گوش فرا دادن به وی با اراده و تمرکز. با تمرکز بر کلیت وجود وی، عواملی را که باعث پرت شدن حواستان میشوند، از خود دور کنید. سپس، عشق ورزیدن به وی فارغ از نوع نگرش وی به شما همان چیزی است که باعث تقویت پیوندتان میشود. شاید پیش خودتان بگویید، “صبر کن، یعنی فارغ از نحوهی نگرش وی به من، من باید به وی عشق بورزم؟ آیا شریک زندگیام نیز مسئولیتی در برابر من ندارد، و وی به عنوان شریک زندگی من، نباید مثبت، تاییدکننده، عاشق، و پشتیبان من باشد؟ اگر وی من را تشویق نکند و دوستام نداشته باشد، یا در موقع نیاز به من کمک نکند، آیا من حق ندارم وی را رها کنم؟ نه، به هیچ وجه. چرا؟ به خاطر داشته باشید، عشق ورزیدن به خود پایه و اساس یک رابطهی سالم است. پیوند عشق واقعی هنگامی شکل میگیرد و مستحکم میشود که شما در وجود خودتان به این رابطه متعهد میشوید. این همان حقیقت است. شما انتخاب میکنید عشق بورزید، احترام بگذارید، متعهد شوید، و خودتان را بدون کم و کاست وقف خود و عشق – به عنوان ارزشمندترین موجود زندگیتان – کنید. انجام این کار شما را در یک اتصال پرانرژی با نیروی الهی عشق قرار میدهد. این نوع از اتصال پرانرژی به عنوان یک میدان مغناطیسی عمل میکند که انرژی را به شکل خود جذب، جاری، و تبدیل میکند. این گونه است که میتوانید با شریک زندگیتان که مرعوب یا مردد است، زندگی کنید و این انرژی را از تاریکی به روشنایی بیاورید. 10. این قدرت پیوند عشق واقعی شما است کشش پرانرژی نیروی عشقتان، مانند کشش ماه، باعث مد اقیانوس میشود و به رابطهتان ارزش و راستی میبخشد؛ فارغ از آنکه نیروهای خارجی علیه یک یا هر دوی شما تلاش کنند. چه میشود اگر شریک زندگیتان شما را ترک یا به شما خیانت کند؟ آیا قرار است شما این درد را به عشق بدل کنید؟ آیا این مسئولیت شما است که هر مشکلی را حل کنید؟ یا کاری کنید طرف مقابلتان دیگر از عشق برایتان کم نگذارد؟ نه، به هیچ وجه. تحلیل این مسئله برای بسیاری از آدمها دشوار است، زیرا آنها صرفا در محراب متعهد شدهاند. به همین خاطر نیز همه ازدواجها پیوند عشق واقعی نیستند. ولی ما همیشه چنین چیزی را در آغاز یک رابطه مشاهده نمیکنیم؛ زیرا معمولا واقعا نمیدانیم عشق چیست، و همچنین نمیدانیم چگونه باید آن را درون خودمان پرورش دهیم. فقدان عشق در وجود هر آدم باعث ایجاد این تنش میشود. تنشی که از ایجاد توانایی بازسازی پیوند با شریک زندگیتان جلوگیری میکند؛ توانایی که میتواند تاریکی را به روشنایی بدل کند. وقتی این اتفاق میافتد، شما باید برای رسیدن به چیزهای خوب و رفع تنشها، نخست از خودتان مراقبت کنید. به همین دلیل است که آن تعهد نهایی، ازدواج واقعی کاملا درون خودتان شکل میگیرد. این اتصال درونی خودتان با خدا است؛ خدایی که منبع تمام عشق و زندگی روی زمین است؛ و همچنین، منبع تعهد / پیوند در شما است. از طریق همین اتصال است که شما واقعا عشقی را که به دنبالاش بودهاید، دریافت میکنید. وظیفه یا نقش شریک زندگیتان این نیست که منبع عشق، پذیرش، یا تکامل شما باشد. این انرژی از سمت خدا برایتان فراهم میشود – منبع الهی زندگی. 11. عشق واقعی منبع و علت واقعی درمان همهی مشکلات است جاذبهی این نیروی قدرتمند مانند یک کشش گرانشی است که باعث میشود خوبیهای بیشتری به پیوند میان شما و شریک زندگیتان جذب شود. عشق دارای قدرتی است که میتواند انرژی منفی را به انرژی مثبت تبدیل کند؛ آنچه تاریکی را به روشنایی تبدیل خواهد کرد. این اتفاق به سرعت رخ میدهد؛ و میتواند در سراسر زندگی نیز رخ دهد. وقتی رابطهای از هم میپاشد، درد عاطفی ایجاد میشود. چگونه این درد را درمان میکنید تا بتوانید کلیت خود را حفظ کنید و عشق رویاهایتان را تجربه کنید؟ شما باید تلاشتان را آغاز کنید و آن عشق رویایی را برای خود فراهم کنید؛ خود را سراسر با خدایی که در قلبتان وجود دارد، متصل کنید؛ و اتصال قدرتمندی یا منبع عشق واقعی درون خودتان ایجاد کنید. وقتی دو نفر سراسر متعهد میشوند تجلی عشق الهی درونشان باشند، آنها این اتصال دلپذیر را میان یکدیگر ایجاد میکنند. این عشق بر موانع غلبه میکند، و علیرغم تمام نیروهای خارجی سعی در نابودی این رابطه دارند، پیوندی قدرتمند را پرورش میدهد. این تعهد درونی است؛ پرانرژی است؛ ارادی و عمدی است. برای اینکه واقعا بتوانید با تمام وجودتان عشق بورزید، باید دائما تلاش کنید و متعهد شوید؛ یعنی از مسیر گاهی اوقات چالشبرانگیز، دشوار، و سخت میشود. 12. این داستان انسان است این حقیقت را در کنار هر تلاشی برای رشد یا تقویت انسان قرار دهید و مقایسه کنید؛ از فعالیتهای بدنی گرفته تا تلاش برای رشد یک کسب و کار تا احداث یک باغ. این کارها نیازمند تمرین، پشتکار، اراده، تمرکز، و توجه هستند. شما نمیتوانید همه چیز را به حال خود رها کنید و انتظار داشته باشید به نتیجه مطلوب یا هدف مورد نظر یا هر چیز دیگری که ممکن است آدمها به دنبالاش باشند، برسید. روی خودتان کار کنید؛ یعنی برای تغذیه و تقویت پیوند با عشق الهی درونتان تلاش کنید. این همان چیزی است که میتوانید برای رابطهتان با ارمغان بیاورید تا آن را بیش از پیش قدرتمند، ماندگار، دلپذیر، و قوی کنید. این همان امواجی است در اقیانوس که با تمام وجود از طریق جلوهی زیبا و کیهانی این انرژی نامرئی با ماه میرقصند. 13. چگونه عشق واقعی و حقیقی را بیابیم عشق واقعی همان رابطهای است که شما در وهلهی اول باید درون خودتان ایجاد کنید. این تعهد مادامالعمر باید ابتدا در درونتان شکل بگیرد. این تعهد باید هر روز در وجودتان تازه شود! نخست، باید انتخاب کنید خودتان را دوست داشته باشید. یعنی باید عشق واقعی را یاد بگیرید. زیرا بسیاری از باورهایمان دربارهی یک رابطهی خود در حقیقت نادرست هستند. وقتی عشق را درون خود رشد بدهید، نیاز نخواهید داشت تا به دنبال یک رابطهی واقعی بگردید، زیرا این خودش شما را پیدا میکند. در این میان، برنامهریزیهای الهی نقش دارند. و رابطه به گونهای شکل خواهد گرفت که اصلا انتظارش را ندارید. زیرا عشق ریشههای درختی است که شما به همراه یکدیگر بزرگاش کردهاید. تغییرات، چالشها، و دشواریها در راه هستند. ولی شما همان درخت بلوط تنومندی هستید که میتوانید از همهی طوفانهای زندگی جان سالم به در ببرید. و با این عشق واقعی که بینتان وجود دارد، یکدیگر را در مواجهه با مشکلات زندگی پشتیبانی و تقویت خواهید کرد. عشق از هر آنچه شما فکر میکنید، بهتر است! عشق درونتان باید واقعی باشد، پیش از آنکه بخواهید به فرد دیگری عشق بورزید.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/242436/گوناگون--13-نکته-درباره-اینکه-عشق-واقعی-و-حقیقی-دقیقا-چیست؟
|