ایران پرسمان
داستانک/بوی دود آتش و پارچه‌های سوخته می‌آید
سه شنبه 30 دي 1399 - 11:07:25
ایران پرسمان - آخرین خبر / بوی دود آتش و پارچه‌های سوخته می‌آید و ماشین‌های سنگین صدای فرو ریختن ساختمانی بلند می‌دهند. گل و لای، خیابان جلوی ساختمان را گرفته است. گیوتین‌ها و قیچی‌ها، تیرها و ستون‌های فلزی در هم پیچیده را بلند می‌کنند، با شاخک‌هایشان می‌فشرند و تکه‌تکه می‌کنند. خبرنگاران دست‌ها در جیب، با یقه‌های بالازده، در سرمای شب این پا و آن پا می‌کنند. آتش‌نشانان روی آوارها راه می‌روند و می‌گردند و قطعات فلزی را جا به جا می‌کنند.
عده‌ای در میان دودها و بر آواری که روی آتش نشسته دنبال پیکر جان‌باختگان حادثه هستند. بیل‌های مکانیکی قطعات بزرگ فلزی را بر می‌دارند و با برداشتن هر لایه از آوار، دود سفید انبوه‌تر می‌شود و گاه شعله‌های تازه آتش نیز زبانه می‌کشد. آتش‌نشانان دیگری زیر زمین نقب زده‌اند و از میان تیرها و ستون‌ها و دیوارهای فروریخته به دنبال راهی به زیرزمین ساختمان هستند، شاید جایی، از نفسی تنگ، خس‌خسی باقی مانده باشد.
تل آوار سانتی‌متر به سانتی‌متر کوچکتر می‌شود اما همچنان چون کوهی پیش روی امدادگران و آواربرداران و آتش‌نشانان و خبرنگاران است. گویی در ساختمان پلاسکو برای زندگان نیز زمان ایستاده است. کند شده است. در قعر تاریکی شب، به امید شنیدن صدای نفسی، فریاد در گلومانده‌ای، یا تکان دست و پایی، همه محوطه را سکوت فرامی‌گیرد. یک آتش‌نشان گوشه محوطه نشسته، کلاه از سر برداشته، دست در موها کرده و سر بر زانو گذاشته است. هیچ نیست. خبری نیست. باران، رگباری می‌بارد.
مسعود بُربُر

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/243723/داستانک-بوی-دود-آتش-و-پارچه‌های-سوخته-می‌آید
بستن   چاپ