ایران پرسمان
شنیده‌شدن، گام نخست درمان مشکلات خوزستان
يکشنبه 3 مرداد 1400 - 17:19:37
ایران پرسمان - همشهری /متن پیش رو در همشهری منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
سینا قنبرپور/ نمی‌توان از خوزستان و مشکلاتش گفت بی‌آنکه این خطه و مردمانش و آنچه به‌ویژه در دوران معاصر بر آنان رفته را مدنظر نداشت. اگر امروز صدای نداشتن آب مردمان پرآب‌ترین منطقه ایران را شنیدید، اشتباه است اگر فرض کنید که مشکل فقط مربوط به آب است. نمی‌توان ناآرامی‌های پی‌درپی در یک منطقه را ندید و امروز فقط بحث‌ها را به انتقال آب و سدسازی یا کشاورزی نامتناسب با این اقلیم تقلیل داد. امروز اگر فقط مشکل آب این خطه را هم بتوانیم حل کنیم که به سادگی و در کوتاه‌مدت نمی‌توانیم، باز هم یک مسکن به خورد یک بیمار داده‌ایم و در تشخیص درد او کوتاهی کرده‌ایم. خوزستان جولانگاه تصمیمات بلندپروازانه همه سیاستمدارانی بوده که با آمدن دولت مدرن به‌ویژه کشف نفت، چشم‌اندازها برای ایران ترسیم کرده‌اند ولی خود خوزستان را ندیده‌اند. چه پیش از انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. عمر مدیریت ارشد در همین خوزستانی که نقشه‌های توسعه ایران را به دوش کشیده پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال کوتاه بوده و هیچ‌کس بررسی نکرده چرا فقط چند استاندار در این خطه یک دوره کامل همپای یک دولت را استاندار بوده‌اند. خوزستان در 43سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی 20استاندار را تجربه کرده و این یعنی عمر مدیریت ارشد این استان به‌طور میانگین 2.1سال بوده است.
نگاهی به دوره‌های مدیریتی نشان می‌دهد در 4دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خوزستان به جز جعفر حجازی در دولت نهم و دهم 3مدیر ارشد داشته که زمان مدیریتی‌شان به اندازه عمر یک دولت بوده است؛ علی جنتی، فتح‌الله معین و عبدالحسین مقتدایی. غلامرضا شریعتی هم پیش از پایان دولت دوازدهم از خوزستان به سازمان ملی استاندارد منتقل شد. شاید بهتر باشد از آقای حجازی که ثبات مدیریتی بیشتری را تجربه کرد و درآمدهای نفتی دولت در این دوره بیشترین میزان در کل دولت‌های پس از انقلاب بوده بپرسیم که چرا مشکلات خوزستان برطرف نشده است. برای نمونه پروژه فاضلاب شهر اهواز که با وام بانک جهانی قرار بود تکمیل شود ولی با وجود دریافت 109میلیون دلار از 149میلیون دلار این وام، هنوز هم به سرانجام نرسیده است و در سال1398 با موافقت رهبر انقلاب 4هزار میلیاردتومان از منابع صندوق توسعه ملی برای تکمیل آن اعتبار گرفت.
مسئله مدیریت ارشد و خوزستان فقط به پست استانداری محدود نمی‌شود. شاید از منظر شایسته‌سالاری این حرف پسندیده نباشد اما یکی از گلایه‌های مردم خوزستان این است که چرا هیچ‌گاه در میان دولتمردان 12دولتی که پس از انقلاب اسلامی تجربه کرده‌ایم هیچ وزیری از میان خوزستانی‌ها برگزیده نشده است آن هم خطه‌ای که سال‌ها مدیران میانی و ارشد در شرکت نفت و سازمان آب و برق خوزستان پرورش یافتند. تعارض میان تصمیمات دولتمردان و مدیران استانی هم بر آسیب‌هایی که مردم دیده‌اند افزوده است. نمونه‌اش تصمیم استاندار خوزستان در دولت یازدهم که با مخالفت وزیر صنعت، معدن و تجارت آن زمان بر سر توسعه حریم منطقه آزاد اروند و تردد خودروهای با پلاک این منطقه تأکید داشت و در نهایت به برکناری استاندار منجر شد.
نگاهی به دولتمردان و افرادی که در سطح کلان نظام حضور دارند نشان می‌دهد همواره حل همه مناقشات و ناآرامی‌های خوزستان را به 2نفر واگذار کرده‌اند؛ «محسن رضایی» و «علی شمخانی». امروز بیشتر از هر زمان دیگری جای خالی افراد پرنفوذ برای آرام‌کردن خوزستان و مردمش را حس می‌کنیم. علاوه بر از دست دادن سرمایه‌اجتماعی در خوزستان سرمایه انسانی و منابع برخاسته از آن را هم از دست داده‌ایم. کدام فرد بانفوذی امروز می‌تواند در خوزستان مردم را به آرامش دعوت کند که بدون آرامش هیچ دردی درمان نمی‌شود. مسئله خوزستان دهه‌هاست که با شنیده‌نشدن مزمن‌ و مزمن‌تر شده است. این‌روزها فیلمی از سخنان اعتراضی جاسم ‌شدید‌زاده، نماینده اهواز در مجلس ششم در شبکه‌های اجتماعی را بارها دیده‌ایم که از بروز بحران‌های اجتماعی به سبب طرح‌های انتقال آب هشدار داده بود. 21سال قبل در تابستان1379 مردم آبادان و خرمشهر مشکل آب داشتند و اعتراض کردند و امروز هم همین مشکل را دارند. سال‌ها در خوزستان تبعیضی میان کارکنان شرکت نفت و دستگاه‌هایی نظیر شرکت ملی حفاری یا صنایع فولاد و سازمان آب و برق خوزستان با سایر مردم وجود داشت. این شرکت‌ها و نهادها برای کارکنان خود امکانات رفاهی از خانه سازمانی تا فروشگاه یا سینما و استخر تدارک می‌دیدند ولی مردم عادی کمتر از این امکانات را داشتند. اگر نگاهی به شهرهای غرب استان خوزستان بیندازید که تا پیش از کشف میدان نفتی آزادگان در آنجا خبری از نفت و تأسیسات نفتی نبوده به خوبی می‌بینید که این شهرها از نظر امکانات شهری بسیار ضعیف هستند. عمده مردمان این شهرها کشاورز و دامدار بوده‌اند. همان‌ها که امروز گاومیش‌هایشان سوژه بحث‌های ما بر سر رسیدن یا نرسیدن آب به بخش‌های انتهایی هورالعظیم شده است. در تمام سال‌های جنگ تحمیلی همین مردم درگیر جنگ بودند و بعد از جنگ نیز دستکاری دولتمردان در وضعیت آب خوزستان به همین عده آسیب عمده را وارد کرده است. استخراج ناهمخوان با محیط‌زیست در هورالعظیم زندگی همین مردم را تحت‌تأثیر قرار داد.
از سوی دیگر خوزستان با وجود آنکه بسیاری از مظاهر مدرنیته را پیش‌تر از سایر مردم ایران تجربه کرده بود اما از توسعه متوازن محروم ماند. نمونه‌اش را می‌توانید در غیبت زنان در سطوح عالی تصمیم‌گیری این استان و کشور ببینید و گواه این ادعا کارنامه 11دوره مجلس شورای اسلامی است که هیچ‌گاه از خوزستان زنی به قوه مقننه راه نیافته است. در مدیریت‌های استانی نیز کمتر حضور زنان را شاهد بوده‌ایم و فقط از زمانی که شورای شهر و روستا پا به عرصه گذاشته‌اند در این خطه زنان توانسته‌اند رأی اول انتخابات شورای شهر را به‌دست بیاورند. همین غیبت زنان در بسیاری از ناهمگونی‌های خوزستان نقش داشته و نیازمند بررسی و پژوهش است.
امروز هیچ نسخه‌ای برای خوزستان در کوتاه‌مدت مؤثر نیست مگر شنیده‌شدن. خوشبختانه سخنان رهبرمعظم انقلاب در وصف حال خوزستانی‌ها می‌تواند گام مؤثری برای درمان دردهای مزمن‌شده این استان باشد. اما در ادامه آن هم با تابستان‌های طولانی خوزستان که تا اواسط پاییز هم ادامه دارد فقط یک جراح شجاع و زبده می‌تواند از پس علاج خوزستان در میان‌مدت برآید. اینکه برای دولت بعدی استاندار ویژه با امکان حضور در هیأت دولت تدارک دیده شود حتماً خوب است اما آیا همه استان‌هایی که مشکلات مزمن دارند نظیر سیستان و بلوچستان یا کردستان یا مناطقی مشابه را هم به همین شیوه باید مدیریت کرد؟

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/309324/شنیده‌شدن،-گام-نخست-درمان-مشکلات-خوزستان
بستن   چاپ