نقش فقدان نمایندگی و انحصار رسانه ای در مشکلات خوزستان
دوشنبه 4 مرداد 1400 - 03:49:07
|
|
ایران پرسمان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست مسائل خوزستان به نقطهای رسیده که همه اتفاق نظر دارند؛ حق متوجه مردم است. هر چند به نظر بنده نیازی نبود که فریاد مردم بلند شود تا مسوولان امر متوجه این حق شوند. خوشبختانه آقایان، بدون استثنا سفرهای زیادی به خوزستان میکردند و وضع آنجا را میدیدند. برای فهم مشکلات مردم حتی نیازی نبود پای درددل آنان بنشینند، کافی بود نگاهی به ظاهر و سر و روی خرمشهر کنند تا متوجه عمق ماجرا شوند. اینکه میگویند رنگ رخساره نشان میدهد از سِرِّ ضمیر؛ در اینجا کاربرد دارد. اگر سهدهه پس از جنگ به خرمشهر و آبادان وارد شویم و همچنان آثار جنگ و خمودگی چهرهها در آن دیده شود و از میراث گذشته آن فقط تعداد زیاد نمایندگان مجلس آن، باقی مانده باشد (این شهر سه نماینده در مجلس دارد) و هیچ نشان مثبت دیگری در آن نبینید، در این صورت واضح بود که ماجرا چیست؟ من همیشه در این فکر بودم که حتی اگر حقوق مردم آنجا را هم توجه نمیکردند، باز هم کوشش برای زدودن آثار جنگ یک الزام و ضرورت بود، حال چگونه چنین چیزی انجام نشده است، پرسش مهمی است. اگر گزارشهای فساد در منطقه آزاد خرمشهر اعلام و رسیدگی میشد کل ماجرای خوزستان برای همه روشن میشد. اصلا مساله برای آقایان روشن بود؛ مگر ممکن است در حکومتی که برای گرفتن اجازه نشر کتاب، واژه واژه کتابها به دقت خوانده و معنای محتمل آن شکافته و طعم آن مزه میشود، از بی آبی یا وضعیت خوزستان بیخبر باشند؟ اکنون که صدای اعتراض خوزستانیها درآمده است، میتوان پرسید که چه باید کرد و از کجا باید آغاز کرد؟ سعی میکنم که در پاسخ به این پرسش نکات اصلی و ریشهای مورد نظرم را طی چند یادداشت تقدیم کنم. مساله این است که آیا خوزستانیها یکشبه متوجه مشکلات خود شدهاند و راه اعتراض را پیش گرفتهاند؟ آیا پیشتر معترض نبودهاند؟ مگر ممکن است؟ اگر اعتراضی کردهاند چرا شنیده نشده است؟ یا اگر اعتراض کردهاند پس چرا عمل نشده است؟ از چه طریقی اعتراض کردهاند؟ آیا اعتراض آنان با واکنش منفی امنیتی مواجه شده است؟ شیوههای مدنی و ممکن اعتراضی آنان که در دسترس و مجاز بوده کدام است؟ در پاسخ ابتدا به دو نمونه نمایندگان مجلس و رسانهها میتوان اشاره کرد. 1- مگر نه اینکه مردم خوزستان 18 نماینده در مجلس دارند، و صدها نماینده در شورای شهر و چند نماینده در مجلس خبرگان. پس چرا این نمایندگان که باید صدای قانونی این مردم باشند و مطالبات آنان را به صورت مدنی و قانونی پیگیری کنند تا کارد مشکلات به استخوان مردم نرسد در این ماجرای اخیر حضوری ندارند؟ پاسخ این است که آنان برای انجام این وظیفه انتخاب نشدهاند، و اصولا با ایده درد مردم بیگانه هستند، چون از دل رقابتی آزاد و نمایندگی واقعی بیرون نمیآیند. تا هنگامی که مردم نتوانند نمایندگان واقعی خود را در ساختار حقوقی و سیاسی داشته باشند؛ صدای اعتراض آنان از تریبونهای سیاسی و حقوقی بازتاب پیدا نمیکند، و کسی نخواهد بود که حقوق مردم را پیگیری و به نتیجه برساند، در نتیجه مردم بیدفاع شده و اقدام موثر و ملموس حقوقی و سیاسی نمیتوانند انجام دهند. این وضع ادامه پیدا میکند تا هنگامی که زخم مشکلات، عفونت میکند و سراسر بدن را فرا میگیرد و هیچ آنتیبیوتیکی درد آن را آرام نمیبخشد و عفونت را خشک نمیکند. اگر خوزستان نمایندگان واقعی داشت اجازه نمیدادند که 30 سال پس از جنگ چنین وضعی در آنجا حکمفرما باشد. پرسشی که حکومت باید از خود بپرسد این است که اکنون در خوزستان با چه کسی طرف است؟ با مردمی که فاقد نمایندگی حقوقی هستند؟ یا سران عشایر و طوایف، یا نهادهای مدنی مثل شوراها، یا احزاب، یا سندیکاها و ...؟ بله، هنگامی که هیچ گونه نمایندگی کردن را برای مردم به رسمیت نشناسیم، نتیجه همین خواهد شد که هر گونه اعتراض به درگیری و تقابل منجر شود. نمایندگیهای موجود نماینده و حلّال مسائل مردم نیستند و قادر به نمایندگی مطالبات مردم نمیباشند، زیرا آنان از خلال فیلتر نظارت استصوابی بیرون آمدهاند و نه از رقابت واقعی مردم. به همین دلیل آنان بخشی از مساله هستند و نه بخشی از راهحل. در نتیجه آنان در این ماجرا غایب هستند و جرات حضور در میان مردم را ندارند. باید در تهران و در مجلس دنبال مسدود کردن فضای مجازی باشند و نه تامین آب و برق و شغل برای مردم. آنان باید مطالبات ولینعمتان خودشان را پیگیری کنند، این ولینعمتان هر که هستند مردم خوزستان نیستند. ادامه دارد 2ـ به جز فقدان نمایندگی مردم در سطح ساختار رسمی و حقوقی و نیز در سطح ساختار مدنی، باید به مساله بسیار مهم فقدان رسانههای کارکردی در سطح کشور و منطقه خوزستان اشاره کرد. البته این مساله مرتبط با موضوع قبلی است. ولی در هر حال تا هنگامی که رسانههای آزاد که بازتابدهنده حقیقت و عینیت باشند، نداشته باشیم، نباید انتظار داشت که مشکلات حل شود. رسانه آزاد نیز به صورت فرمایشی و دستوری شکل نمیگیرد. انحصار مطلق صداوسیما کم بود، در پی انحصاری کردن فضای مجازی هم هستند. چرا دنبال انحصار هستند؟ پاسخ روشن است. رسانه انحصاری، بازتابدهنده خواست نهاد انحصارگر است و نه خواست مردم. خیلی صریح و روشن باید گفت با وجود انحصار رسانهای هیچ اصلاحات واقعی در کشور رخ نخواهد داد. مردم از طریق رسانه آزاد و رقابتی است که میتوانند خواستها و مشکلات و راهحلهای خود را بازتاب دهند و آنها را تبدیل به قدرت کنند. اجازه دهید که یک نکته مهم را تاکید کنم. کارکرد رسانه آزاد فقط منحصر به این نیست که حقیقت را بیان و مردم و مسوولان را آگاه کند. این کار را گزارشهای خصوصی و رسمی مستقل هم میتوانند انجام دهند. یقین دارم که تعداد زیادی از این گزارشها به دست مسوولان کشور میرسد و از واقعیت آگاه هستند. کارکرد رسانه تبدیل این آگاهیها و واقعیتها به قدرت است و این قدرت است که موجب پیش بردن امور میشود و الا آگاهی از مشکلات مردم هست و کم هم نیست. مگر میشود مسوولان از ماجرای خوزستان آگاه نباشند؟ غیرممکن است. مساله این است که آنان حساسیت ندارند و بیخیال انجام اصلاحات و بهبود امور میشوند، لذا وضع به اینجا میرسد. در حالی که اگر رسانه مستقل و آزاد باشد... این آگاهیها تبدیل به قدرت میشوند و دمار از روزگار مسوولی که بیتوجه به آنها است درمیآورد. رسانه نه فقط نقش آگاهیبخشی دارد، بلکه نقش تبدیل آگاهی به قدرت سیاسی و اثرگذاری بر مسوولان را نیز دارد و الا آگاهی به تنهایی اثرگذاری کافی را ندارد. 3ـ برای فهم بهتر اینکه آیا میتوان مشکل را حل کرد یا خیر؟ و اگر باید حل کرد از کجا باید آغاز کرد، مثالی تقدیم میکنم. اگر کسی مریض شود و به پزشک حاذق مراجعه کند و تحت آزمایشهای متعارف قرار گیرد و براساس ضوابط علمی معینی درمان او آغاز شود و همه شواهد حاکی از فرآیند درست و دقیق است، با این حال ممکن است بیمار درمان نشود. در این صورت بازنگری کل ماجرای درمان در دستور کار قرار میگیرد. ممکن است در یک مرحله متوجه شوند که آزمایشگاه دچار یک خطای فنی شده است یا برای همه بیماران این خطا رخ داده است. طبعا باید این حلقه از زنجیره درمان را اصلاح کرد و اطمینان داشت که پس از آن بیماران درمان میشوند. این خطا را فنی میدانیم. خطایی است که عوامل و مجریان موجود در فرآیند درمان قادر به عیبیابی آن هستند. مثل عیبی که از یک خودروی متعارف گرفته و تعمیر میشود. ولی برخی خطاها فنی نیستند. اگر از همان ابتدا پزشکی که به او مراجعه شده، متخصص و حاذق نباشد، آزمایشگاهها نیز غیراستاندارد، بیمارستان و مطب نیز بهداشتی و عاری از میکروب نباشند، داروهای تجویزی تقلبی و تاریخ گذشته باشد و... در نهایت بیمار نیز درمان نشود، این را نمیتوان ناشی از خطای فنی نامید. پراید خودرویی است با استانداردهای شناختهشده، اگر دینام آن خراب شود، آن را میتوانید تعمیر و تعویض کنید، ولی ماهیت این خودرو را نمیتوان به سطح بنز ارتقا داد. متاسفانه باید گفت که مشکلات کشور و بهطور مشخص خوزستان ناشی از خطای فنی نیست که دستاندرکاران امور در چارچوب ساختار مرسوم و موجود مدیریتی بخواهند آن را حل کنند. ساختاری که در چنین شرایطی نسبت به وضعیت برجام بیخیال است و آن را مثل آب خوردن به عقب میاندازد چگونه میتواند درک صحیحی از مشکلات کشور و راهحلها و امکانات حل آنها داشته باشد؟ اشتباه است اگر گمان شود که میتوان با تزریق قدری امکانات به خوزستان مساله را حل کرد. امکاناتی نمانده است. هر امکاناتی که از جایی برداشته شود و به خوزستان تزریق شود، در بهترین حالت دردهای خوزستان را قدری تخفیف میدهد. ولی دردهای جاهای دیگر را غیر قابل تحملتر میکند. مثل برداشتن گوشت از یک نقطه بدن و پیوند زدن آن به نقطه دیگر بدن است که بیماری را تشدید میکند. در تایید این ادعا باید گفت، تا کنون بارها اتفاق افتاده که پس از تنشهای سیاسی و برای حل مشکلات و پاسخ به اعتراضات مردم، امکانات مادی و پول به استان سرازیر میشود. ولی تجربه نشان داده این پولها در فضای احساسی مزبور، درست هزینه نمیشوند و در ساختار اداری فاسد قرار گرفته و بخش مهم آن تلف میشوند. این بار هم چنین خواهد شد تا نوبت بعد.ادامه دارد
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/309612/نقش-فقدان-نمایندگی-و-انحصار-رسانه-ای-در-مشکلات-خوزستان
|