ایران پرسمان - ایران / «سیاستزدایی از بودجه» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم مرتضی گلپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
اصلاح ساختار بودجه مسألهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یا اخلاقی است. مسألهای اقتصادی است، زیرا اصلاح ساختار بودجه یعنی بازبینی در ردیفهای پرداختی که احتمالاً باعث شود بخشهایی که قبلاً منابع کمتری دریافت میکردند حالا منابع بیشتری دریافت کنند. این یعنی کسانی که قبلاً منابع بیشتری دریافت میکردند، حالا منابع کمتری دریافت میکنند. به عنوان مثال مدتی است دولت و مجلس بر سر اجرای طرح کالابرگ الکترونیک بحث میکنند. دولت با طرح کالابرگ موافق است، اما مشکل اینجاست که منابع تعیینشده کفاف نمیدهد. برای حل این مشکل آیا میتوان انتظار داشت در بودجه آینده ردیفها بازبینی شوند تا پول اجرای طرح کالابرگ تأمین شود؟
همه نهادها، سازمانها و وزارتخانهها میگویند بسیار کارآمد هستند، کمبود اعتبار دارند و حتماً باید در بودجه آینده اعتبارشان بیشتر شود. مجریان پروژهها هم میگویند پروژهها برای کشور بسیار حیاتی هستند و نباید یک ریال هم از اعتبار آنها کم شود. مدیریت این تعارض منافعها نشان میدهد اولین حرکت برای اصلاح ساختار بودجه عزم زیادی را میطلبد.
در کنار اینها، اصلاح بودجه امری اجتماعی و اخلاقی هم هست. اینکه رئیسجمهوری بارها گفته «برای حل مشکل باید کار را از خودمان شروع کنیم»، ناظر بر اخلاق اجتماعی است. اما چه کسی حاضر است اصلاح بودجه را از خودش شروع کند؟ مثلاً هزینهها را مدیریت کند، صرفهجویی کند یا با اصلاح اداری نهاد زیرمجموعه گامهای اصلاحی بردارد؟ در کشور ما همه کارها بسیار مهم هستند و برای همین اصلاح ساختار بودجه را نباید از آن کارها شروع کرد، باید از کارهای کماهمیت دیگر شروع کرد. اما این بخشها هم همین حرف را تکرار میکنند. پس چطور میتوان به این چرخه مقاومت در برابر اصلاح بودجه پایان داد؟ یک راه همان است که رئیسجمهوری و دولت در پیش گرفتند؛ یعنی عملکردی کردن بودجه. عملکردی کردن بودجه فرآیندی است که در بسیاری از کشورها از جمله فرانسه هم تجربه میشود. عملکردی کردن بودجه به زبان ساده، یعنی به اندازه کار انجام شده اعتبار دریافت کردن، نه براساس شعارها. اما شواهد نشان میدهد تلاشهای دولت برای عملکردی کردن بودجه هم بدون چالش نیست. باید اعتراف کرد دولت وظیفه بسیار دشواری را برای خود تعریف کرده است.
اما اصلاح ساختار، به امر دیگری هم نیاز دارد؛ سیاستزدایی از اقتصاد و آنچه به امر حکمرانی مربوط میشود. منظور از این حرف این است که وقتی با بودجه یا با مسأله اصلاح ساختار اداری دولت سروکار پیدا میکنیم، یا وقتی با عملکردی کردن بودجه روبهرو میشویم، باید تقسیمبندی اصولگرا-اصلاحطلب را به طور کامل کنار گذاشت، باید دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا را کاملاً از مباحث درون حکمرانی، اعم از دولت و مجلس، یا از گفتوگوهای سیاسی جامعه و حتی کنشهای رسانهای کنار گذاشت. در مقابل، وقتی از اصلاحات ساختار بودجه یا اصلاح اداری سخن به میان میآید، باید به همه چیز صرفاً براساس واقعیت عینی خودش نگاه کرد و آن را براساس واقعیت عینی خودش بررسی کرد. ساختن پل، جاده و راه، امری فنی است و برای مردم فرقی نمیکند آن را یک اصلاحطلب بسازد یا اصولگرا. بودجه یعنی منابع، یا به تعبیر دقیقتر، یعنی پول. اگر وقتی که درباره اصلاح ساختار بودجه بحث میشود، یعنی اینکه چه پولی از کجا به کجا داده شود، اگر در این هنگام بحثهای مرسوم سیاسی و دوگانهسازیهای غیرلازم موجود کنار گذاشته شود، صحنه حکمرانی روشنتر میشود و این روشنایی به افزایش آگاهی مردم و به دنبال آن، به بهینهسازی تصمیم کمک میکند.
بازار ![]()
سیاستگراییهای مرسوم و موجود در جامعه ما، عموماً به کار غبارآلودکردن فضای جامعه و فضای حکمرانی میآیند، نه شفافسازی و حل مسأله. دادههای دقیق و گزارشهای آماری صحیح که بر پایه روشهای علمی گردآوری شدهاند باید پشتوانه حکمرانی باشند. چرا که به قول مسعود پزشکیان، در این صورت «با عدد و رقم که نمیشود دعوا کرد».