سه شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد روز

آلزایمر سیاسی حادّ؛ حمله کیهان به «نبوی» بابت پیشنهاد مذاکره

آلزایمر سیاسی حادّ؛ حمله کیهان به «نبوی» بابت پیشنهاد مذاکره
ایران پرسمان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست بهزاد نبوی، رئیس سابق جبهه اصلاحات می‌گوید باید با آمریکا مذاکره راهبردی انجام ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بهزاد نبوی، رئیس سابق جبهه اصلاحات می‌گوید باید با آمریکا مذاکره راهبردی انجام دهیم.
بازار
روزنامه کارگزارانی سازندگی، گفت‌و‌گوی بهزاد نبوی با سایت تابناک را ذیل تیتر «مذاکره راهبردی با آمریکا بازنشر کرد و نوشت: نبوی در این گفت‌وگو با اشاره به شرایط راهبردی در مواجهه با آمریکا تأکید کرد که راهبرد در زمان و مکان می‌تواند تغییر کند بدون آنکه ایدئولوژی دچار دگرگونی شود. او یادآور شد که همواره دیدگاه ایران نسبت به آمریکا ضدامپریالیستی بوده و هست اما شیوه تعامل با این کشور بسته به شرایط متفاوت است. نبوی برای مثال اشاره می‌کند که پس از مرگ کارتر قصد داشته در مصاحبه‌ای از او تجلیل کند، اگرچه برخی دوستان سیاسی‌اش مخالف این تجلیل بودند زیرا مواضع کارتر در جریان انقلاب، هرچند در جهت منافع آمریکا، برای ایران نیز مفید بود و فشار او به رژیم شاه در گسترش آزادی‌های سیاسی مؤثر واقع شد. 
وی همچنین به دوره ریاست‌جمهوری خاتمی و فرصت‌های پیش آمده با حضور اوباما اشاره کرد و گفت که اوباما تلاش داشت با خاتمی دیدار کند، اما آقای خاتمی به شکلی از این دیدار اجتناب کرد. او معتقد است: آن زمان فرصت مناسبی برای مذاکره با آمریکا و به نفع ما بود. لذا در آن شرایط، مذاکره و حتی عادی‌سازی روابط با آمریکا مشکلی نداشت. تکرار می‌کنم که همه کشورها نیز به ‌دنبال منافع خود هستند؛ مثلا روسیه هم منافع خود را دنبال می‌کند و منافعش همواره هم‌‌جهت با منافع ما نیست. ما قرار نیست وابسته روسیه شویم؛ ما می‌توانیم با روسیه در حوزه‌هایی منافع مشترک داشته باشیم بدون اینکه این به معنای وابستگی به آن دولت باشد. بنابراین راهبرد، در معنای واقعی کلمه چیزی است جدا از ایدئولوژی؛ از منظر ایدئولوژیک، ما همواره آمریکا را قدرتی مستکبر دانسته‌ایم و همچنان می‌دانیم اما از منظر راهبردی می‌توان با یک قدرت مستکبر نیز مذاکره کرد و در برخی حوزه‌ها به تفاهم رسید. باید اذعان کرد که اوضاع داخلی‌مان تغییر کرده است و زمانی وضع داخلی‌مان مطلوب‌تر بود. 
نبوی درباره روند مذاکرات اخیر و رخدادهای همزمان با آن نیز گفت: تصور من این است، ترامپ در عین حال که با ما مذاکره می‌کرد همزمان با اسرائیل نیز هماهنگی انجام می‌داد؛ چون ترامپ از آن نوع مذاکره چندان خشنود نبود، شنیدم آقای عراقچی در جایی گفته بودند که در این مذاکرات هرچه ما می‌گفتیم، ویتکاف می‌پذیرفت؛ این امر مشکوک است بنابراین در مراحل بعد با شناخت بیشتر باید مذاکره کنیم. راهی که برخی دوستان درباره جنگیدن مطرح می‌کنند، راه مناسبی نیست. در جایی درباره اسکندر و برخوردش با امپراتوری چین مطلبی خواندم که اسکندر می‌خواست به چین حمله کند، پادشاه چین پیشنهاد مذاکره داد و گفت به ‌جای نبرد، مبلغی خراج پرداخت می‌کند؛ اسکندر گفت «اگر پنج سال خراج بدهی، موافقم که نجنگم». پادشاه چین گفت این مبلغ خیلی زیاد است و نمی‌تواند بپردازد، او گفت که نیروی نظامی‌اش قوی است و می‌تواند وارد جنگ شود اما حتی اگر در جنگ پیروز شود، پیروزی بر تو نوعی شکست خواهد بود زیرا تمام امکانات و منابع کشورم تحلیل می‌رود. سپس اسکندر پیشنهاد داد «دو سال» خراج بدهند؛ امپراتور گفت «نه، یک سال بیشتر نمی‌توانم بدهم». اسکندر پذیرفت و بعد از توقف جنگ، امپراتور چین دو سال خراج پرداخت؛ و گفت همین که جنگ نشد، خودش برای ما پیروزی است. هر جنگی حتی اینکه احساس پیروزی هم داشته باشیم به ضرر کشور و منافع ملی است. هیچ کشوری نباید طالب جنگ باشد، همه باید طالب صلح و شرایط آرام و باثبات باشند.
درباره سخنان منتشر شده از نبوی، چند نکته را باید یادآور شد. نخست اینکه حافظه آقای نبوی درست کار نمی‌کند، چراکه دوره ریاست‌جمهوری خاتمی اصلا مقارن با دوره ریاست اوباما نبوده که بخواهد با او ملاقات کند! دوره‌ ریاست‌جمهوری خاتمی سال 1384 به پایان رسید و اوباما سه سال بعد رئیس‌جمهور شد که دوران ریاست وی مقارن با دوران ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد در ایران بود.
ثانیاً آقای روحانی پس از 15 دقیقه تماس تلفنی گفت که اوباما را بسیار مودب یافته است اما همین فرد به ظاهر مودب، سر آقای روحانی را در برجام نه یک‌بار بلکه چندبار کلاه گذاشت، تحریم‌های ویزایی و آیسا و... را به اجرا گذاشت و شرکت‌های طرف همکاری با ایران را از همکاری ترساند و حتی مانع صدور ویزا برای آقای ابوطالبی (معاون سیاسی دفتر روحانی) به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل شد.
ثالثاً بستن کلمات قلنبه و سلنبه مانند راهبردی و جامع و بزرگ به واژه مذاکرات، موجب تولید معنا برای مذاکرات پوچ و بی‌محتوایی که به واسطه چندبار خیانت و جنایت طرف آمریکایی، سالبه به انتفای موضوع شده، نمی‌شود. ضمن اینکه راهبردهای ملی برخلاف تاکتیک‌ها قابل تغییر و جابه‌جایی نیستند و حتی اگر به فرض محال قابل تغییر هم بودند، اکنون که ترامپ برجام را زیرپا گذاشته و در وسط مذاکرات هم خیانت کرده و جنگ به راه انداخته، ادعای تغییر راهبرد نمی‌تواند معنایی جز تسلیم‌طلبی و واگذاری امتیازات جدید (لابد این‌بار بر سر برنامه دفاعی) داشته باشد.
رابعاً توجیه سودمندی مذاکرات، لغو تحریم‌ها و دور کردن سایه جنگ بود و حالا که هم تحریم‌ها دو برابر شده، و هم میز مذاکره بمباران شده و برنامه ترور سران سه قوه و مسئولان در کنار فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای به اجرا درآمده، زمزمه مذاکره چیزی جز وطن‌فروشی و بی‌غیرتی نمی‌تواند باشد. بلکه حتی می‌توان گفت ادبیات ضعف و تسلیم‌طلبانه درباره مذاکره، یکی از علل اصلی تحمیل جنگ به کشور بوده و خون نزدیک به 1100 شهید جنگ 12روزه بر گردن عناصر تسلیم‌طلب و مدعی مذاکره سنگینی می‌کند.
مجموعاً می‌توان گفت که به نظر می‌رسد آلزایمر سیاسی حادّ،‌ گریبان امثال آقای نبوی را گرفته است.


نظرات شما