اعلام وفاداری بدون مرزبندی با سکولارها
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
«ما به ولایت فقیه اعتقاد داریم؛ اعتقادی که از روز اول انقلاب هم بر آن پا بر جا بودهایم و اصلیترین شعار ما اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه بوده است»؛ این اظهارات بهزاد نبوی، عضو ارشد سازمان منحله مجاهدین انقلاب در آستانه انتخابات مجلس پنجم در اسفند 74 است. 25 سال پس از آن انتخابات، تو گویی روند سیاستورزی اصلاحطلبان هیچ تکان نخورده است؛ اعلام وفاداری به بنیانهای نظام در آستانه هر انتخابات با وجود عدممرزبندی و برائت با نخبگانی که علنا لزوم گذار به سکولاریزاسیون را تولید و بازتولید میکنند.
جریان اصلاحات برخلاف خط سیر نظریهورزان نامآشنای خود که جدایی جنبه دینی از نظام را تئوریزه میکنند، همواره در آستانه انتخاباتها تلاش میکند تا وفاداری خود به نظام را اعلام دارد تا بلکه به این طریق بتواند راهی برای عبور از فیلترهای نهاد نظارتی بیابد. این نوع اعلام وفاداری سالوسانه، سالهاست که به یکی از سرفصلهای ثابت اصلاحطلبی تبدیل و باعث شده تا نگاهها نسبت به ایشان، بیش از پیش مظنونانه شود. نامه خاتمی، رییس دولت اصلاحات به رهبر انقلاب، فتح باب جدیدی برای ابراز وفاداری اصلاحطلبان نسبت به بنیانهای نظام فراهم کرد تا بلکه بهزعم خود بتوانند با این سیاست، وضعیت اصلاحات در مواجهه با مساله احراز صلاحیتها توسط نهاد شورای نگهبان در انتخابات آینده را تقویت کنند. پس از این نامه بسیاری از اصلاحطلبان، قطاروار کوشیدند از صف ابراز وفاداری به نظام و انقلاب و رهبری جا نمانند. این ابراز وفاداری البته بیچشمداشت به ارتقای موقعیت اصلاحطلبان در حاکمیت و احتمالا بهبود شرایط ایشان در فرایند احراز صلاحیتها در انتخابات 1400 نیست؛ مثلا محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب در اظهاراتی تصریح کرد که «شاید نامه خاتمی تاثیری بر وضعیت اصلاحطلبان در حاکمیت بگذارد». عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات نیز در گفتوگو با ایسنا، با وابسته خواندن اصلاحات به نظام، تاکید کرد: اصلاحات یعنی جریانی که خود را در متن نظام تعریف میکند، خود را وابسته به نظام میداند و معتقد است که کمیها و کاستیهایی که به مرور زمان به هر دلیلی در مشی عمومی کشور ایجاد شده را میشود با اهتمام درونی حل کرد. جریان اصلاحات یعنی گروهی که میخواهند همواره در نظام و با مردم در صحنه حضور داشته باشند.
از ابراز وفاداری به نظام تا تلاش برای عرفیسازی حاکمیت
اظهاراتی از این دست در شرایطی است که مواضع اصلاحطلبان به خصوص طیف رادیکال آنها که از قضا قدرت مانور و نفوذ بیشتری در مناسبات اصلاحطلبان دارند، در موقعیتهای مختلف معمولا مغایر با تعابیر و برداشتهای انقلابی امام و رهبری بوده و اصلاحات عامدانه یا از سر قصور، از مرزبندی میان خود و نیروهای ضدانقلاب عاجز است و نمیتواند یا نمیخواهد اصلاحطلبی را از حشو و زوائد براندازی، پالایش کنند. برای نمونه، عبدالله گنجی، فعال رسانهای در واکنش به اظهارات موسویلاری که گفته جریان اصلاحات خود را وابسته به نظام میداند، نوشت: نمیدانم ایشان به نمایندگی از کل جریان صحبت میکند یا یک طیف؟ آنچه از کتابها، مقالات، یادداشتها و راهبردهای مولدان اندیشه اصلاحطلبی برمیآید اینگونه نیست. جناب موسویلاری این عبارت درستتر است: جریانچپ خود را وابسته به نظام میداند. اشاره گنجی و چهرههای منتقد مواضع اصلاحطلبی، شاید معطوف به اظهارات تئوریسینها و چهرههای نخبگانی اصلاحات در لزوم جدایی دین و سیاست از همدیگر باشد. برای نمونه هاشم آغاجری در شماره شهریور و مهر 99 «مشق فردا» در لزوم جدایی نهاد دین و نهاد سیاست برای تقویت روندهای دموکراتیک نوشت: «تجربه بیش از دو دهه جنبش اصلاحطلبی اثبات کرده است که ادغام نهاد قدرت و نهاد دین و وجود نظامی تئورکراتیک/ کلریکال یکی از موانع نظری و عملی گذار و تحکیم دموکراسی است و فرایند دموکراتیزاسیون جز با گذار به نظامی عرفی ممکن نیست.» تلاش برای عرفیسازی و سکولاریزهکردن نظام جمهوری اسلامی، به دفعات در نوشتههای سایر تئوریسینهای بانفوذ اصلاحطلب از جمله سعید حجاریان و علیرضا علویتبار نیز رخنه و نفوذ یافته و ایشان بدون پردهپوشی و خودسانسوری، عرفیسازی نظام را فریاد میزنند.
در مراوده با حاکمیت تعلل کردیم
بیتفاوتی اصلاحطلبان به حاکمیت، موضوعی بود که اخیرا مورد نقد حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی قرار گرفت. مرعشی در یادداشتی در هفتهنامه صدا با اشاره به قطع ارتباط میان اصلاحطلبان و حاکمیت، تصریح کرد: مجموعه حوادثی که پس از سال 88 رخ داد بدون دلیل و بدون ضرورت و برخلاف مصلحت کشور و اصلاحطلبان بود و ارتباط بین رهبری و آقای خاتمی نیز قطع شد. هیچگاه چنین شکافهایی به نفع کشور نخواهد بود. وی افزود: این درست است که آقای خاتمی انتقادهایی نسبت به سیاستهای مختلف در پیش گرفتهشده داشته باشد؛ رهبری نیز از آقای خاتمی و کسانی که در سال 88 موضعگیریهایی داشتند یا رفتار آنها با رفتار رسمی نظام هماهنگ نبوده، گلایههایی دارند؛ اما همه این گلایهها و اختلاف نظرها نباید مانع از برقراری ارتباط شود. مرعشی با بیان اینکه خاتمی در مراوده با حاکمیت تعلل کردهاست، تصریح کرد: اگر به اقدامات آقای خاتمی تاکنون نقدی هم وارد باشد این است که در بخش رایزنی با نهادهای حکومتی و رهبری، ایشان ضعیفتر عمل کردهاند چون تاکنون بیشتر متوجه اثرگذاری بر مردم و جامعه مدنی بودهاند.
چرا ابراز وفاداری اصلاحطلبان صادقانه نیست؟
ابراز وفاداری به نظام و اصول بلابحث آن امری البته خوشایند و پسندیده است که هر جریان سیاسی داخلی باید و حتما به آن مبادرت کند اما آنچه ابراز وفاداری اصلاحطلبان را با اما و اگرهای زیادی مواجه میکند، عدممرزبندی ایشان با تئوریسینهای طرفدار عرفیسازی حاکمیت است؛ مسالهای که نیروهای برانداز نیز با تلاش برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران، در پی آنند و اساسا قرائت سیاسی از دین که میراث گرانبهای امام خمینی؟ره؟ و انقلاب اسلامی است را مانعی بزرگ بر سر آرزوهای کور خود میبینند؛ البته اصلاحطلبان پیش از مرزبندی با هممسلکان سیاسی خود که دل در گرو سکولاریسم دارند، باید سابقه سیاسی خود را از اتهام همآوایی با نیروهای اپوزیسیون بهخصوص در بزنگاه سال 88 بزدایند؛ بنابراین، بدون مرزبندی با طرفداران سکولاریسم و بدون تعیین تکلیف نسبت میان جریان اصلاحات با نیروهای برانداز، اعلام وفاداری به نظام و انقلاب و رهبری در قالب نامه و عریضه و... اقداماتی حداقلی و صرفا برای فرار از تن دادن به بایدها و نبایدهای بنیادین و مصرح نظام است.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/265013/