ایران پرسمان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با اعتراض و خشم نسل Z در کشور نپال، دولت بهدلیل ناکارآمدی فامیلسالاری، فساد سیستماتیک و فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی سقوط کرد و معترضان دولت جدیدی را تشکیل دادند
ابوالفضل خدایی| در بحبوحه بحرانی بیسابقه که نپال را درگیر ناآرامیهای گسترده کرده و به برکناری کیپی شارما اُلی از مقام نخستوزیری انجامیده، انتصاب نخستوزیر موقت جدید به عنوان نقطه عطفی تاریخی در مسیر سیاسی این کشور شناخته میشود. رئیسجمهور نپال با تصمیمی جسورانه و کمسابقه، سوشیلا کارکی، رئیس پیشین دیوان عالی را به عنوان نخستوزیر موقت منصوب کرده است؛ زنی که برای نخستین بار در تاریخ این کشور کوهستانی، زمام امور اجرایی را در دست گرفته و به نمادی از تحول و امید در دل بحران بدل شده است.
از فیلترینگ تا آتشسوزی در خیابانها
همه چیز از روز دوشنبه 8 سپتامبر (17 شهریور) آغاز شد؛ زمانی که دولت نپال تصمیم به فیلتر کردن رسانههای اجتماعی گرفت. این اقدام جرقهای بود برای آغاز تظاهرات گسترده در کاتماندو، پایتخت کشور. اعتراضات به سرعت رنگ خشونت گرفت؛ معترضان به ساختمانهای دولتی حمله کردند و پلیس با شلیک گلوله پاسخ داد. با وجود لغو ممنوعیت، موج نارضایتی فروکش نکرد و دهها هزار نفر به پارلمان، اقامتگاه ریاستجمهوری و مراکز تجاری یورش بردند و آنها را به آتش کشیدند.
استعفا و فرار نخستوزیر
در پی شدت گرفتن خشونتها، کیپی شارما اُلی، نخستوزیر وقت، روز سهشنبه استعفا داد و از محل اقامت رسمی خود گریخت. ارتش نپال همان شب، کنترل پایتخت را در دست گرفت و مذاکراتی را با معترضان و رئیسجمهور برای تشکیل دولت موقت آغاز کرد. پلیس نپال روز جمعه اعلام کرد که در جریان این ناآرامیها، دستکم 51 نفر جان خود را از دست دادهاند. بیشتر قربانیان، معترضانی بودند که هدف شلیک پلیس قرار گرفتند. همچنین تعدادی از زندانیان که قصد فرار از زندان کاتماندو را داشتند، کشته شدند. سه افسر پلیس نیز در میان جانباختگان هستند. از سهشنبه شب، ارتش مقررات منع رفتوآمد را در پایتخت اعمال کرده و تنها چند ساعت در روز به شهروندان اجازه خروج برای تهیه مایحتاج داده میشود. خیابانهای کاتماندو اکنون تحت حفاظت سربازان قرار دارد.
اعتراض نسل Z
این اعتراضات که با عنوان «اعتراض نسل زد» شناخته میشود، ابتدا واکنشی به ممنوعیت رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، ایکس و یوتیوب بود. دولت اعلام کرده بود که این پلتفرمها حاضر به ثبتنام در سامانه نظارتی کشور نشدهاند. اما خیلی زود، اعتراضات به نمادی از نارضایتی عمیقتر تبدیل شد؛ جوانان نپالی از فساد سیاسی، رکود اقتصادی و سبک زندگی اشرافی فرزندان سیاستمداران خشمگین بودند. سقوط دولت نپال را نمیتوان صرفاً نتیجه یک تصمیم شتابزده دانست. این بحران حاصل سالها بیثباتی سیاسی، دولتهای ائتلافی ناکارآمد، خویشاوندسالاری و فقدان پاسخگویی است. از زمان لغو نظام پادشاهی در سال 2008 هیچ دولتی نتوانسته، دوره کامل 5 ساله را به پایان برساند. این ناکامیها، اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی را به شدت تضعیف کرده است.
اقتصاد بحرانزده و شکاف طبقاتی
بر اساس آمار بانک جهانی، نرخ بیکاری جوانان در نپال حدود 20 درصد است. روزانه بیش از 2 هزار جوان نپالی برای یافتن کار، راهی کشورهای خاورمیانه و جنوب شرق آسیا میشوند. در مقابل، فرزندان نخبگان سیاسی با زندگی لوکس خود، نماد شکاف اقتصادی کشور شدهاند؛ موضوعی که در کمپین رسانهای «Nepo Kid» به وضوح برجسته شد.
نقش ارتش و آینده سیاسی کشور
اگرچه ارتش بهطور رسمی تنها مسئول بازگرداندن نظم عمومی است اما در عمل کنترل اوضاع را در دست دارد. رئیسجمهور که از نظر قانون اساسی عالیترین مقام کشور است برای مدیریت بحران ناچار به همکاری نزدیک با ارتش شده است. طبق گزارش الجزیره، ارتش و رئیسجمهور از معترضان برای گفتوگو درباره آینده سیاسی کشور دعوت کردهاند. از جمله مطالبات مطرح شده میتوان به انحلال پارلمان، برگزاری انتخابات زودهنگام، انتخاب مستقیم نخستوزیر توسط مردم، محدودیت دوره نخستوزیری و کاهش دوره نمایندگی مجلس اشاره کرد.
بازار ![]()
پپامدهای منطقهای
تحولات اخیر نپال فراتر از مرزهای این کشور محصور در خشکی در دامنههای جنوبی هیمالیا اهمیت دارد زیرا این کشور بین دو قدرت منطقهای، چین و هند، قرار گرفته است. اگرچه نپال از نظر تاریخی به هند نزدیک است، سیاستهای داخلی و سوگیری رهبران بر توازن نفوذ خارجی تأثیر گذاشته است. نخستوزیر برکنار شده، اُلی به طور گسترده به متمایل بودن به پکن شناخته میشد و سقوط او گمانهزنیهایی درباره تغییر تعادل نفوذ در کاتماندو ایجاد کرده است. تحلیلگران معتقدند، هند و چین هر دو خواهان ثبات و دولتی هستند که منافع آنها را تأمین کند و هیچ یک نمیخواهند دیگری نفوذ بیشتری در نپال داشته باشد. از نظر فرهنگی، بخش جنوبی نپال به هند نزدیکتر و بخش شمالی با چین شباهت دارد و سیاست سنتی کشور، حفظ تعادل بین دو همسایه است. برخی کارشناسان بر این باورند که سقوط اُلی ممکن است، فرصتی برای هند باشد تا جنبشهای طرفدار سلطنت و نفوذ تاریخی آن را احیا کند. با این حال معترضان نسل زد که موجب برکناری اُلی شدند، ظاهراً طرفدار بازگشت پادشاه سابق نیستند. پاکستان نیز تحولات نپال را زیر نظر دارد اما روابط نپال با پاکستان از نظر استراتژیک محدود و عمدتاً نمادین است و تأثیر قابل توجهی در سیاست داخلی ندارد. در مجموع نپال همچنان تلاش میکند، توازن حساسی بین قدرتهای منطقهای برقرار کند و بحران سیاسی اخیر علاوه بر نابرابری داخلی، تأثیرات ژئوپلیتیکی قابل توجهی برای هند و چین دارد، در حالی که پاکستان نقش ثانویهای ایفا میکند.
سناریوهای پیش رو
اگر روند انتقال قدرت در چارچوب قانون اساسی فعلی باقی بماند، نخستوزیر بعدی باید از میان نمایندگان پارلمان انتخاب شود. اما اگر سیستم تغییر کند، گزینههایی مانند قضات بازنشسته یا چهرههای محبوب جوان نیز مطرح هستند. نپال در نقطهای حساس از تاریخ خود ایستاده است؛ نقطهای که میتواند، آغازگر اصلاحات عمیق و بازتعریف ساختار سیاسی کشور باشد. آیا صدای نسل جدید شنیده خواهد شد؟ آیا ارتش نقش خود را محدود به حفظ امنیت نگه خواهد داشت؟ پاسخ این پرسشها، آینده نپال را رقم خواهد زد.