شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴
سیاست روز

بی‌بی‌گردانی از واشنگتن

بی‌بی‌گردانی از واشنگتن
ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست علی ملکی| هم‌پیمانی راهبردی آمریکا و اسرائیل همیشه یکی از نقاط اختلاف ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ملکی| هم‌پیمانی راهبردی آمریکا و اسرائیل همیشه یکی از نقاط اختلاف در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بوده است. پس از جنگ 12 روزه هم گرچه تصور می‌شد ورود نظامی آمریکا به تجاوز اسرائیل به خاک ایران، این اختلاف را از بین ببرد و همگان متوجه یکی بودن آمریکا و اسرائیل بشوند، اما برخی اصلاح‌طلبان همچنان معتقد بودند که حساب آمریکا و اسرائیل از هم جداست. با وجود شواهد روشن از حمایت نظامی و دیپلماتیک آمریکا از تل‌آویو، این گروه همچنان نقش واشنگتن را در سطح ستاد فرماندهی جنگ انکار می‌کردند و خواستار ازسرگیری مذاکرات تهران و واشنگتن بودند. 
بااین‌حال شامگاه پنجشنبه (15 آبان 1404)، ترامپ در جمع خبرنگاران تکلیف این دوگانگی را مشخص کرد. او حمله اسرائیل به ایران را قدرتمند توصیف کرد و گفت «من خیلی زیاد مسئول آن بودم.» این متن کوتاه و البته افتخارآمیز برای ترامپ، فرامتن بلندی دارد و می‌تواند برایش گران تمام شود. ساده‌ترینش این است که اگر رژیم صهیونیستی در منطقه دست به ماجراجویی جدید بزند و به کشوری حمله کند، علاوه بر رژیم، آمریکا نیز زیر ضربه برود. اعتراف ترامپ، دست ایران را برای هدف قرار دادن آمریکا و پایگاه‌هایش در منطقه باز می‌گذارد و این پاسخ را مشروع جلوه می‌دهد؛ چرا که به اعتراف بالاترین مقام دولتی آمریکا، واشنگتن نیز در حملات نقش داشته و دارد. 
مسئول حمله‌ای که به تسلیم افتاد
ساعاتی پس از شروع حملات اسرائیل به ایران، رسانه‌های غربی و مقامات صهیونیستی با سرخوشی از ضربات کاری به ساختار نظامی و هسته‌ای ایران خبر می‌دادند و حتی از سرنگونی حکومت در ایران هم سخن به میان می‌آمد. این اخبار چنان به مذاق دونالد ترامپ خوش آمده بود که در همان ساعات ابتدایی گفت که به ایران 60 روز فرصت داده و این حمله پس از این مهلت اتفاق افتاده است. این سرخوشی از عصر روز جمعه رفته‌رفته رنگ باخت و با تاریکی شب و شلیک موشک‌ها و پهپاد‌های ایرانی بر باد رفت. حملات ایران روزبه‌روز سنگین‌تر می‌شد و تمام شبانه‌روز صهیونیست‌ها را در بر گرفت. شدت پاسخ ایران باعث شد تا دولت‌های مختلف تلاششان را برای پایان دادن به غائله آغاز کنند. تلاش برای پایان دادن به جنگ از سوی کشور‌ها، در سه سبد جداگانه قابل بررسی‌اند: 
1. کشور‌های منطقه‌ای که سایه تهدید را بالای سر منافع خود می‌دیدند، 2. کشور‌هایی که می‌خواستند از طریق میانجی‌گری منافعی کسب کنند و 3. کشور‌هایی که اهداف ژئوپلیتیک خاصی را دنبال می‌کردند. 
ایالات متحده در همین سبد سوم قابل‌تعریف می‌شود. پس از شکست ایده سرنگونی حکومت و ضربات سخت ایران به رژیم صهیونی، دونالد ترامپ به‌صورت مداوم پیام‌هایی در شبکه اجتماعی خود منتشر می‌کرد تا خود را مدافع صلح نشان دهد؛ اما در عمل با ارسال تسلیحات به اسرائیل و کمک به سوخت‌گیری جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، زمین بازی خود را مشخص کرده بود. آمریکایی‌ها اگر چه از اتفاقات رخ‌داده بسیار خوشحال بودند؛ اما کمی هم تدبیر می‌کردند و در اظهارنظر‌هایشان از عدم مشارکتشان در این نبرد می‌گفتند. در همان ساعات اولیه حمله، ترامپ مدعی شد در حمله علیه ایران «هیچ نقشی» نداشته است. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز اصرار داشت که «در حملات دخالت نداشتیم» و اولویت کاخ سفید، «حفاظت از نیرو‌های آمریکایی» در منطقه است. 
اما آمریکایی‌ها اکنون اعتراف به این موضوع می‌کنند. با این اعتراف ترامپ مشخص می‌شود اتاق طراحی عملیات واشنگتن- تل‌آویو در محاسباتشان اشتباه کرده بودند و آمریکا عملاً نیروی نیابتی‌اش را به دهان شیر فرستاده بود. از همین رو نیز پس از ضربات سخت ایران به رژیم- که هنوز ابعاد آن به دلیل سانسور شدید امنیتی، افشا نشده است- آمریکا در طول جنگ پیام‌های مختلفی برای توقف جنگ ارسال کرد. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی پس از جنگ در گفت‌وگویی اعلام کرد که شرایط به‌گونه‌ای شد که ویتکاف پیام ونس را «به‌صورت مکتوب» برای آقای عراقچی فرستاد که «حاضرم هر کجا با شما ملاقات کنم تا جنگ متوقف شود.» احتمالاً خبرنگاران حاضر در مقابل ترامپ، فراموش کردند از او بپرسند که چطور با افتخار از هدایتگری جنگی حرف می‌زند که ملتمسانه خواهان توقف آن شده بود؟ 
یک دست و دو عروسک
مهم‌ترین کارکرد داخلی جمله کوتاه ترامپ، ریختن آب پاکی روی دست کسانی است که انگاره دوگانگی از اسرائیل و آمریکا در برابر ایران دارند. موضوعی که بار‌ها ثابت شده و همچنان برخی در برابر فهم آن مقاومت می‌کنند. البته هدف این گروه چیز دیگری است و در واقع برای دستیابی به آن هدف چنین مقاومت‌های حداکثری از خود نشان می‌دهند: «مذاکره». گویی در بخشی از ذهن و ضمیر این افراد حک شده که «باید با هر قیمتی با آمریکا مذاکره کرد.» در نتیجه هر چیزی که با این گزاره به‌عنوان مانعی دربرابر مذاکره با آمریکا تلقی شود، مذموم است. 
از همین رو تمام تلاش آن‌ها این است که به هیئت دیپلماسی و افکار عمومی تحمیل کنند آمریکا با اسرائیل فرق دارد. این گزاره به‌اندازه‌ای بی‌مبناست که حتی نتانیاهو هم مستقیماً پاسخ آن را داده است. او در دیدار با مارکو روبیو در تل‌آویو گفت: «یک هفته می‌گویند اسرائیل ایالات متحده را کنترل می‌کند. یک هفته بعد می‌گویند ایالات متحده اسرائیل را کنترل می‌کند. این مزخرف است. ما با هم همکاری داریم!»
مشروعیت‌بخشی به بمباران پایگاه‌های آمریکا در منطقه
اذعان ترامپ مبنی بر «مسئول بودن» در حمله به ایران به‌طور مستقیم معادله امنیتی خاورمیانه را تغییر داده است و اعتراف به این موضوع است که آمریکا از سطح حمایتگر به سطح مجری رسیده است. پیام خطرناک این گزاره ترامپ برای آمریکا این است که منافع ایالات متحده در منطقه، از پایگاه‌های نظامی گرفته تا مسیر‌های انرژی، از این به بعد اهداف مشروع پاسخ ایران تلقی می‌شوند. تجربه حمله به پایگاه العدید در قطر نشان داد که تهران در انتخاب زمان و مکان پاسخ، دست بالا را دارد. ترامپ شاید تصور می‌کرد با چند جمله قدرت‌نمایانه می‌تواند سریال دستاوردسازی خود را تکمیل کند؛ اما در واقع به‌صورت ناخواسته سندی امضا کرده که هر حمله بعدی به منافع ایالات متحده در خاورمیانه را از منظر حقوق بین‌الملل و حتی افکار عمومی مشروع جلوه می‌دهد. 
بازار


نظرات شما