ایران پرسمان - اعتماد / «تورم و تعلیق» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
برای فهم وضعیت اقتصادی کشور، مهمترین مرجع آمار و ارقام رسمی است که به طرز معناداری قابل استناد است. آمار تورم و بیکاری مرکز آمار و دادههای رشد اقتصادی و سرمایهگذاری و تولید بانک مرکزی و مرکز آمار میتوانند تصویر دقیقی از وضع اقتصادی کشور بدهند. با این حال مراجعه به میدان و پرسیدن از مردم و کسبه و نگاه به حال و روز خود نیز میتواند مکمل باشد. ابتدا همان آمار رسمی را بررسی کنیم. آمار رسمی وضعیت اقتصادی کشور را تورمی- رکودی نشان میدهد. برخلاف وضعیتهای متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شدهایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. قبلا در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از 3 درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحملتر میشود. ولی اکنون به مرحلهای رسیدهایم که رشد اقتصادی نیز در بهار سال جاری به حدود 0/4- درصد رسیده است. این شاخص در تابستان امسال نیز منفیتر شده و برخی برآوردها آن را معادل 1/3- درصد دانستهاند. وضعیت تورم نیز در حال بازگشت به شرایط سال 1401 است. تورم آبان ماه به 3/4 درصد رسید و نسبت به آبان سال گذشته 49/4 درصد شد و تردیدی نیست که تا پایان سال عدد 50 درصد را رد میکند و رکورد تورم سال 1374 را خواهد شکست. متأسفانه مساله بدتر از شاخص کل، مقدار تورم مواد خوراکی است که در آبان ماه برابر 4/7 درصد یعنی حدود 1/5 برابر شاخص کل افزایش یافته است. به همین علت تورم برای طبقات پایین بیش از تورم سبد مصرفی طبقات بالا بوده است.
تورم نقطه به نقطه خوراکیها در آبان ماه به 2/66درصد رسید که پس از تورم خرداد و تیر 1401، شاید بالاترین رقم باشد. همه این وضعیت در 4 سال اخیر در گزارش کارشناسان برنامه و بودجه و با فرض تداوم تحریم در سال 1400 به دقت پیشبینی شده بود. نه تورم و نه رکود در برابر مساله مهم دیگر که چشمانداز به آینده باشد، اهمیت تعیینکنندهای ندارند، در واقع مساله اصلی نگاه به آینده است. اگر امیدی به آن باشد، رکود و تورم هر چند سخت است، ولی میتوان تحمل کرد، ولی هنگامی که چشمانداز نباشد، سختی تحمل رکود و تورم چند برابر میشود. مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره میکند که گویی هیچ راهی برای برونرفت از وضع کنونی نداریم. در کنار تورم و رکود میتوان به خشکسالی، آلودگی هوا، کمبود آب و انرژی و... نیز اشاره کرد که رمق آخرین مقاومتها را میکشد. البته اینها نیز ناشی از قصور و تقصیر دولتیان از چند دهه پیش تاکنون هستند. مشکلات زیستمحیطی و نیازهای طبیعی بیش از هر عامل دیگر موجب خراشیدن روح و روان میشوند. در هر صورت اکنون با مجموعهای از این موارد مواجه هستیم، بدون اینکه راه برونرفتی روی میز باشد، سهل است که هر احتمالی را هم مسدود میکنند. اما در گفتوگو با مردم. بهطور معمول هر جا که با فروشندگان و کسبه و تولیدکننده مواجه میشویم، قدری درباره کسب و کار آنان سوال میکنم. چند شب پیش با بقالی محل صحبت میکردم، گفت امسال تاکنون اجناس بهطور متوسط بیش از 40درصد گران شده و فروش ما نیز حدود 30درصد کمتر شده، این امر به معنای کاهش شاید 50درصدی در خرید مردم در یک محله طبقه متوسط رو به بالای شهری است. گفت افرادی را میشناسم که میگویند در هفته اول حقوقشان پایان مییابد. مساله او نیز فقدان چشمانداز به آینده بود که چه خواهد شد؟ چه کار میخواهند کنند؟ مهمترین مساله کنونی ما نداشتن چشمانداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است. حتی ساختار رسمی نیز چشمانداز ندارد و این بدتر از هر چیز است. این ساختار حداقل در گذشته چشماندازی منطقهای داشت که آن چشمانداز در دو سال گذشته و در عمل بلاموضوع شد، بنابراین در شرایط تعلیقیم. امیدوارم که این وضعیت هنوز قابل تغییر باشد. چگونه؟ بیش و پیش از هر چیز اراده به تغییر باید شکل بگیرد. اگر چنین ارادهای شکل گرفت، اتخاذ رویکردهای زیر ضروری است. شفافیت در تشریح بحرانها؛ حتی اگر تلخ باشد. پذیرش مشارکت جامعه و نخبگان در تصمیمگیریها. تقدم آینده به حال و نگاه بلندمدت به کوتاهمدت. اصلاحات علمی در مدیریت آب، انرژی، اقتصاد. بازنگری در ساختار تصمیمگیریها و حذف شوراهای غیرپاسخگو و از میان بردن شکاف میان قدرت و مسوولیت. کاهش انزوا و افزایش تعاملات سازنده منطقهای و جهانی. بازگرداندن مرجعیت رسانهای به داخل کشور، عبور از فضای امنیتی به فضای رقابت و همکاری، احترام به خواست مردم در قانونگذاری و حقوق زنان و... این تحولات صفر و یکی نیست، کافی است گامهایی برداشته شود تا مردم با آن همراهی کنند. در غیر این صورت هیچ راهی برای عبور از وضعیت تعلیقی وجود ندارد.